خانه گپ‌و‌گفت آشنایی با اساتید حوزه مالی ضرورت تقویت زیرساخت‌های تحلیلی و نگاه بلندمدت برای آینده بهتر نظام مالی کشور
ضرورت تقویت زیرساخت‌های تحلیلی و نگاه بلندمدت برای آینده بهتر نظام مالی کشور

ضرورت تقویت زیرساخت‌های تحلیلی و نگاه بلندمدت برای آینده بهتر نظام مالی کشور


در گفت‌وگوی ماهنامه «بورس» با استاد دانشگاه شهید بهشتی مطرح شد

ضرورت تقویت زیرساخت‌های تحلیلی
و نگاه بلندمدت برای آینده بهتر نظام مالی کشور

مسیر حرفه‌ای در حوزه مالی گاهاً از سال‌های نخست تحصیل آغاز می‌شود و در ترکیبی از آموزش دانشگاهی، تجربه عملی و حضور در نهادهای بازار سرمایه شکل می‌گیرد. دکتر محمداسماعیل فدایی‌نژاد، عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از چهره‌هایی است که این مسیر را در چند دهه گذشته به‌صورت پیوسته و چندوجهی پیموده است؛ از روزهای آغازین تحصیل در حسابداری صنعتی و ورود به فضای تحلیل و تصمیم‌گیری مالی، تا تدریس و پژوهش دانشگاهی و سپس نقش‌آفرینی در بازار سرمایه، از جمله عضویت و دو سال ریاست بر هیئت‌مدیره بورس تهران. این تجربه گسترده، نگاه ایشان را به آموزش مالی، استانداردهای حرفه‌ای و نیازهای امروز نهادهای مالی شکل داده است. در گفت‌وگوی پیش‌رو، وی از روند تحول آموزش مالی در ایران، مهارت‌های ضروری نسل جدید دانشجویان، فاصله ساختاری دانشگاه‌ها با معیارهای جهانی و حوزه‌های پژوهشی آینده‌ساز- از مالی رفتاری و فیزیک مالی تا مدیریت ریسک پیشرفته- سخن می‌گوید و در کنار آن، ارزیابی خود از وضعیت مدیریت ریسک و جایگاه نشریات علمی را نیز بیان می‌کند. آنچه می‌خوانید مشروح این گفت‌وگو است.

بخشی از مخاطبین این ماهنامه افرادی هستند که علاقه‌مند به تحصیل و اشتغال در حوزه مالی می‌باشند. لطفاً اندکی از مسیر تحصیلی خود برای مخاطبین ماهنامه بگویید و بفرمایید چه عواملی سبب شد به حوزه مالی علاقه‌مند شوید؟
سوابق تحصیلی بنده درواقع از همان ابتدا در چهارچوب حوزه‌های مالی و تصمیم‌گیری‌های عدد‌محور شکل گرفت. دوره کارشناسی را در رشته حسابداری با گرایش حسابداری صنعتی گذراندم؛ رشته‌ای که به‌نوعی دروازه ورود من به دنیای تحلیل اعداد، مفاهیم هزینه‌یابی، مدیریت بنگاه و ساختار مالی شد. انتخاب این رشته انتخاب کاملاً شخصی نبود. آن زمان سیستم پذیرش دانشگاه‌ها متفاوت بود و امکان قبولی در چندین رشته به‌طور همزمان وجود داشت. من با چند گزینه روبه‌رو بودم، اما توصیه دوستان پدرم که افراد باسابقه و باتجربه در عرصه اقتصاد و کسب‌وکار بودند، نقش مهمی در انتخاب حسابداری داشت. بعدها که وارد فضای درس و کار شدم، بیشتر متوجه شدم این انتخاب تا چه اندازه برای من درست بوده است.
در ادامه مسیر، علاقه‌مندی من به حوزه مالی پررنگ‌تر شد و همین باعث شد در مقطع ارشد، دوره MBA با گرایش مدیریت مالی را انتخاب کنم. این دوره فضای جدیدی برای من باز کرد؛ از آشنایی با تحلیل‌های مالی پیشرفته گرفته تا مسائل مربوط به تصمیم‌گیری‌های راهبردی در بنگاه‌های اقتصادی. در نهایت نیز تصمیم گرفتم ادامه مسیر را با دکترای مدیریت با گرایش مالی پیش ببرم تا بتوانم هم در پژوهش و هم در آموزش نقش پررنگ‌تری داشته باشم. می‌توانم بگویم علاقه من به مالی، هم محصول تجربه عملی دوران کارآموزی بود و هم حاصل مواجهه با دنیای پیچیده و جذاب نظریه‌های مالی در مطالعات دانشگاهی.

از مسیر شغلی خود برایمان بگویید.
ورود من به بازار کار بسیار زودتر از پایان تحصیلات دانشگاهی اتفاق افتاد. از سال دوم دوره کارشناسی، به‌عنوان کارآموز در سازمان حسابرسی ایران مشغول به فعالیت شدم. آن دوره برای من تجربه‌ای بی‌نظیر بود؛ چراکه حسابرسی، برخلاف ظاهر خشک و عددی که دارد، پنجره‌ای به دنیای واقعی کسب‌وکارهاست. شما وارد سازمان‌های مختلف می‌شوید، با مالکان، مدیران و ساختارهای مالی متنوع روبه‌رو می‌شوید و در عمل می‌آموزید که تصمیمات مالی چه تأثیری بر حیات یک شرکت دارند. این تجربه دو سال ادامه پیدا کرد و نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری تفکر حرفه‌ای من داشت.
در دوران تحصیل MBA در خارج از کشور، ناچار بودم کار حسابرسی را کنار بگذارم. با این حال، ذهن من همچنان به حوزه مالی متصل بود و مطالعه و پژوهش در این زمینه را ادامه دادم. پس از بازگشت به ایران، به خانواده دانشگاه شهید بهشتی پیوستم و به‌عنوان عضو هیئت علمی فعالیت علمی، آموزشی و پژوهشی خود را آغاز کردم؛ فعالیتی که تا زمان بازنشستگی‌ام از این دانشگاه ادامه یافت. در این مدت، علاوه بر تدریس، عضویت در هیئت ‌مدیره و ارائه مشاوره به سازمان‌ها و نهادهای مختلف مالی بخش بسیار مهمی از فعالیت حرفه‌ای من را تشکیل داد و فرصت داد تا همزمان در میدان عمل و فضای علمی حضور داشته باشم.

شما به‌عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی سال‌ها در تعلیم دانشجویان حوزه مالی نقش داشته‌اید. به عقیده شما، مهمترین مهارت‌هایی که دانشجویان این حوزه باید برای موفقیت در تحصیل دارا باشند کدام‌اند؟
در رشته‌های مالی و حسابداری، صرفاً یادگیری مفاهیم تئوریک کافی نیست. دانشجویان باید توانایی تبدیل دانش نظری به مهارت عملی را در خود تقویت کنند. من همیشه این موضوع را در قالب سه محور اصلی توضیح می‌دهم.
محور نخست، درک عمیق مفاهیم علمی است. دانش مالی برخلاف تصور عمومی، مجموعه‌ای پیچیده از نظریه‌ها، مدل‌ها و ابزارهای تحلیلی است که فهم سطحی آنها نه‌تنها کاربردی نیست بلکه می‌تواند به خطاهای جدی در تحلیل منجر شود. دانشجو باید زمان کافی برای فهم بنیادین مفاهیم پایه مانند ارزش‌گذاری، مدیریت ریسک، بازارهای سرمایه و ساختارهای مالی صرف کند.
محور دوم، کسب تجربه عملی است. متأسفانه هنوز برخی دانشجویان تصور می‌کنند که با اتکا به نمره‌های خوب می‌توانند وارد بازار کار شوند. واقعیت این است که بازار مالی به‌شدت رقابتی است و تجربه عملی، حتی در ساده‌ترین سطوح کاری، ارزش فوق‌العاده‌ای دارد. کارآموزی در کارگزاری‌ها، نهادهای مالی، شرکت‌های مشاوره سرمایه‌گذاری و حتی واحدهای مالی شرکت‌ها می‌تواند انتخاب‌های بسیار خوبی باشد.
محور سوم، مطالعه مداوم و به‌روز ماندن است. مالی یکی از پویاترین حوزه‌های علمی جهان است. هرسال ده‌ها نظریه جدید، مدل تازه و ابزار نوین معرفی می‌شود. دانشجویی که تنها به منابع درسی خود اکتفا کند، خیلی سریع از روند جهانی عقب می‌ماند. مطالعه مقالات و کتاب‌های جدید، آشنایی با نرم‌افزارها و حتی پیگیری تحولات بازارهای بین‌المللی جزء الزامات این مسیر است.

بفرمایید که در خصوص اشتغال در حوزه مالی، چه توصیه‌ای برای نسل جدید دارید؟
بزرگ‌ترین توصیه من این است که دانشجویان انتظار نداشته باشند پس از فارغ‌التحصیلی مستقیماً وارد جایگاه‌های مدیریتی شوند. مسیر حرفه‌ای در حوزه مالی معمولاً از سطوح کارشناسی آغاز می‌شود. این سطوح گرچه ممکن است ساده‌تر به‌نظر برسند، اما بنیان شکل‌گیری تجربه، مهارت و اعتبار حرفه‌ای افراد هستند. هرچقدر عجولانه‌تر بخواهیم پله‌ها را طی کنیم، پایه‌های مسیر حرفه‌ای سست‌تر می‌شود.
دانشجویان باید بدانند که ساختن یک رزومه حرفه‌ای معتبر زمان‌بر است. کار در سطوح پایین‌تر، شرکت در دوره‌های تخصصی، آشنایی با تکنیک‌های روز دنیا و مهمتر از همه، مشاهده و درک نحوه عملکرد سازمان‌ها، همه بخشی از این مسیر هستند. کسانی که این واقعیت را می‌پذیرند، در بلندمدت به متخصصانی توانمند و مدیرانی قابل‌اتکا تبدیل خواهند شد.

جایگاه آموزش مالی در دانشگاه‌های ایران را چگونه می‌بینید؟
در سه دهه گذشته، آموزش مالی در ایران مسیری رو به رشد را تجربه کرده است. در دهه ۱۳۷۰ و حتی اوایل دهه ۱۳۸۰، تعداد دانشگاه‌هایی که به شکل تخصصی به رشته‌های مالی می‌پرداختند محدود بود. اما امروز شاهدیم که رشته‌های مالی در مقاطع کارشناسی تا دکتری در بسیاری از دانشگاه‌های کشور ارائه می‌شود. این افزایش فقط در سطح کمیت رخ نداده؛ کیفیت آموزش نیز به‌واسطه تربیت اساتید متخصص، انتشار نشریات علمی، و رشد مراکز پژوهشی بهبود چشمگیری یافته است.
افزایش تعداد نشریات مالی و همچنین برگزاری همایش‌های تخصصی در سال‌های اخیر، نشانه‌ای روشن از توجه جامعه دانشگاهی به اهمیت این رشته است. علاوه بر این، ایجاد انجمن‌های علمی مالی در دانشگاه‌ها به تقویت فضای علمی و پژوهشی کمک زیادی کرده است. این انجمن‌ها دانشجویان را با فعالیت‌های علمی، پژوهشی و حرفه‌ای درگیر می‌کنند و نقش مهمی در شکل‌گیری نسل جدید متخصصان مالی دارند.

آیا سرفصل‌ها و محتوای آموزشی رشته‌های مالی در دانشگاه‌های ایران با استانداردها و سرفصل‌های جهانی این حوزه همخوانی دارد؟ در صورت وجود فاصله، علت آن را در چه می‌دانید؟
به‌طور کلی، سرفصل‌ها و محتوای آموزشی در ایران تفاوت جدی با استانداردهای جهانی ندارند. بسیاری از کتاب‌ها و مباحث اصلی که در دانشگاه‌های بزرگ دنیا تدریس می‌شود، در ایران نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. تفاوت عمده بیشتر در روش تدریس و سطح امکانات آموزشی است. دانشگاه‌های بزرگ دنیا از زیرساخت‌های نرم‌افزاری، آزمایشگاه‌های مالی، پلتفرم‌های معاملاتی شبیه‌سازی‌شده و ارتباط نزدیک با صنعت برخوردارند. این ابزارها کمک می‌کنند دانشجویان مفاهیم را در عمل تجربه کنند.
در ایران تعدادی از دانشگاه‌های اصلی که قدمت بیشتری دارند زیرساخت‌های قابل‌قبولی دارند، اما رشد سریع رشته مالی در سایر دانشگاه‌ها، بدون تأمین متناسب استادان متخصص و امکانات لازم، موجب افت کیفیت در برخی مراکز شده است.
پس اگر فاصله‌ای هم باشد، نه در محتوا بلکه در تجربه آموزشی به‌روز می‌باشد.
از دید شما، کدام یک از مباحث مالی در کشور هنوز به‌طور عمیق مورد پژوهش قرار نگرفته و ظرفیت بالایی برای تحقیق و توسعه دارد؟
در سال‌های اخیر، روند تحقیقات مالی در ایران رشد کرده و بسیاری از مباحث نوین وارد ادبیات دانشگاهی کشور شده‌اند. بااین حال، برخی حوزه‌ها هنوز ظرفیت بالایی برای پژوهش‌های عمیق‌تر دارند. ازجمله می‌توان به مالی رفتاری، فیزیک مالی، مدیریت ریسک پیشرفته، و نورو فاینانس (مالی عصبی) اشاره کرد.
این حوزه‌ها که ترکیبی از علوم مالی، روان‌شناسی، اقتصاد رفتاری، علوم اعصاب و مدل‌سازی‌های پیچیده هستند، در جهان توجه بسیاری را جلب کرده‌اند، زیرا می‌توانند رفتار واقعی سرمایه‌گذاران و پویایی بازارها را بهتر توضیح دهند. در ایران این حوزه‌ها هنوز در ابتدای مسیر هستند و پژوهش‌های گسترده‌تری نیاز دارند تا بتوانند جایگاه مناسب خود را پیدا کنند.

شما همچنین با مجلاتی چون اندیشه مدیریت راهبردی، چشم‌انداز مدیریت مالی و مدیریت دارایی و تأمین مالی همکاری دارید و از اعضای هیئت تحریریه هستید. به عقیده شما این مجلات چه نقشی در ارتقای دانش مالی دارند؟
مجلات علمی تخصصی در حوزه مدیریت مالی واقعاً نقش حیاتی در پیشبرد دانش مالی دارند. این مجلات نه‌تنها بستری برای انتشار پژوهش‌های جدید فراهم می‌کنند، بلکه به‌نوعی موتور محرک توسعه علمی در کشور هستند. دانشجویان و پژوهشگران با مطالعه مقالات علمی منتشرشده در این مجلات، با طیف وسیعی از مفاهیم، روش‌های مدل‌سازی، تحقیقات کاربردی و یافته‌های نوین آشنا می‌شوند.
در کنار این، تداوم‌ انتشار مقالات علمی باعث شده است که پژوهشگران ایرانی از نظر علمی با روندهای جهانی هماهنگ شوند. البته باید میان مقالات باکیفیت و پژوهش‌هایی که صرفاً بر مبنای تکرار و کپی‌برداری هستند تفکیک قائل شد. مجلات معتبر همواره تلاش می‌کنند با داوری علمی دقیق، سطح کیفیت را بالا نگه دارند و فضای علمی سالمی ایجاد کنند.
به‌عنوان پرسش پایانی مصاحبه با توجه به اینکه بخش قابل‌توجهی از پژوهش‌های شما در زمینه مدیریت ریسک است. ارزیابی شما از جایگاه مدیریت ریسک در نهادهای مالی کشور چیست و چه نقاط ضعف یا ظرفیت‌هایی در این حوزه وجود دارد؟
در سال‌های اخیر، توجه نهادهای مالی مانند بانک‌ها و شرکت‌های بورسی به مدیریت ریسک بیشتر شده است. این افزایش عمدتاً ناشی از الزام‌های قانونی و نظارتی بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار بوده است. بااین حال، همین اجبارها سبب شده نهادهای مالی به سمت ساختارمند کردن فرآیندهای مدیریت ریسک حرکت کنند.
در جهان امروز که اقتصادها در شرایط بی‌ثباتی سیاسی، ارزی و مالی قرار دارند، مدیریت ریسک نه یک انتخاب، بلکه نیازی حیاتی است. ســـازمـــان‌هــایی کــه رویکرد حرفه‌ای به مدیریت ریسک ندارند، ممکن است در مواجهه با شوک‌ها، آسیب‌های جدی و حتی برگشت‌ناپذیر ببینند.
امید من این است که مدیران مالی کشور به این دیدگاه برسند که مدیریت ریسک باید بخش جدایی‌ناپذیر تصمیم‌گیری‌های استراتژیک باشد و نه یک فرآیند فرعی برای رفع تکلیف. نگاه بلندمدت، تقویت زیرساخت‌های تحلیلی و کاهش تصمیمات شتاب‌زده می‌تواند آینده بهتری برای نظام مالی کشور رقم بزند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *