جایگاه تحقیق و توسعه در بازار سرمایه
سرمایهگذاری در حوزه پژوهش و نوآوری از اقدامات حیاتی سازمانهای پیشرو در راستای توسعه و ماندگاری در عرصه رقابت است. در دنیایی که سرعت تحولات بسیار بالا بوده و تغییرات فناوری خود عاملی جهت افزایش فشار برای اصلاح و بهروز بودن در این عرصه قلمداد میشود نقش واحدهایی فعال و توسعهنگر که به فعالیتهای بلندمدت و معطوف به آینده در حوزههای مختلف علم و فناوری میپردازند بیشازپیش خواهد شد.
بررسی عملکرد شرکتهایی که راهبرد پژوهش و گسترش پایدار دارند، در مقایسه با شرکتهایی که در حوزه تحقیق و توسعه سرمایهگذاری نداشتهاند حاکی از تفاوتی قابل توجه در عملکرد است. تحقیق و توسعه یکی از بخشهای مهم و کلیدی در اکثر سازمانهایی است که جایگاهی متفاوت و پیشرو در قرن جدید دارند. پیشرفتهای مهم در صنعت مالی نیز غالباً ریشه در تحقیقات دانشگاهی و نظریهپردازیهای علمی دارد و موضوعاتی همچون «قیمتگذاری مشتقات» و «تئوریهای مالی شرکتی» نمونههایی از آن هستند.
بورسهای فعال در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه هم از این قاعده مستثنی نیستند، اکثر ابزارهای بهکارگرفتهشده برای فعال شدن بورسهای پیشروی جهانی در واحدهای تحقیق و توسعه آنها شکل گرفته است. واقعیت این است که هر آنچه بهعنوان اصل مفاهیم مالی در بورسها و بازارهای سرمایه مطرح شده است عموماً ریشه در مطالعات مراکز علمی دارد. دراینبین واحدهای تحقیق و توسعه بهعنوان رابط میان دانشگاهها و مراکز علمی با بازار سرمایه نقشی محوری ایفا میکنند، در حقیقت این مراکز بهنوعی ترجمان بحثهای علمی در بازار سرمایه هستند.
تحقیق و توسعه اولین مرحله از فرآیند ارائه محصولات و خدمات جدید در بازارهای مالی محسوب میشود. با توجه به حضور انواع فعالان با سلایق و نیازهای متعدد در این بازارها انجام خدمات نوآورانه بهمنظور ارائه ابزارها و نهادهای جدید بیشازپیش ضرورت پیدا کرده است. در ساختارهای بازار سرمایه کشور نیز در طول زمان با تشکیل مراکز تحقیقاتی در قالبهایی متفاوت ازجمله معاونت تحقیق و توسعه و یا مرکز پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی در سازمان بورس و اوراق بهادار سعی در ایجاد ارتباطی مستمر جهت پیوند بحثهای علمی و اجرایی بازار بوده است. در حقیقت این بخشها بهعنوان یاریدهنده بخشهای عملیاتی بورسها و نیز سایر نهادهای فعال در بازار سرمایه عمل میکنند.
در بازار سرمایه نیز همانند سایر بازارهای مالی، مقوله تحقیق و توسعه در کنار بخشهای دیگر، ازجمله برنامهریزی و آموزش معنا پیدا میکند. برنامهریزی به موجب نظارت و هدایت موارد مختلف داخل شرکت به سمتوسویی عملیاتی مبتنی بر سند راهبردی مجموعه مدنظر قرار میگیرد.
یکی از چالشهای موجود میان حوزه تحقیق و توسعه و واحدهای اجرایی و عملیاتی که بعضاً در جلسات هم به آن اشاره میشود نظر آن واحدها مبنی بر عدم شناخت دقیق واقعیات بازار توسط همکاران واحد تحقیق و توسعه است. این موضوع ممکن است ریشههای متعددی داشته باشد که شاید یکی از مهمترین آنها عدم درک دقیق ارتباط موجود میان دو مقوله تئوری و اجرا است. اساساً موضوعات اجرایی ریشه بسیار مهمی در بحثهای تئوری و علمی دارد و واحدهای تحقیق و توسعه بهعنوان رابط میان موضوعات کاملاً علمی با واقعیتهای اجرایی سعی در ترجمان آن مفاهیم در حوزه اجرا دارند. بهعنوان گواهی بر این ادعا اینجانب فعالیت خود در بازار سرمایه را از کارشناسی در معاونت توسعه بورس تهران آنهم در واحدهای برنامهریزی و سپس تحقیق و توسعه آغاز کردم و بعدازآن با تشکیل بورس انرژی مسئولیت واحد تحقیق و توسعه و سنجش ریسک این شرکت را نیز برای مدتی بر عهده داشتم. بعد از حدود ۶ سال که از این واحدها جداشده و به بخش عملیاتی بازار وارد شدم توانستم به شکلی جدی اهمیت خروجیهایی که واحدهای مطالعاتی تدوین کرده بودند را درک کنم.
مراکز تحقیق و توسعه در بازار سرمایه بهعنوان پل ارتباطی میان بخشهای مختلف بازار و نهادهای فعال با مراکز علمی میتوانند با تلاش مستمر در جهت توسعه بازار سرمایه نقشآفرینی کنند. در این میان درک مدیران اجرایی از این نقش و اهمیت بهرهگیری از ایدههای نوین از یکسو و افزایش تعامل واحدهای تحقیق و توسعه با واحدهای عملیاتی و صف از سوی دیگر میتواند نویدبخش روزهایی بهمراتب پربارتر برای بازار سرمایه کشور باشد.