در عصر اطلاعات، سرعت انتشار دادهها مرزهای سنتی نظارت را پشت سر گذاشته است؛ شبکههای اجتماعی دیگر تنها پلتفرمهای ارتباطی نیستند، بلکه به بازیگرانی تعیینکننده در شکلدهی رفتار سرمایهگذاران بدل شدهاند. یک پیام کوتاه در تلگرام، اینستاگرام یا ایکس میتواند ظرف چند دقیقه موجی از هیجان خرید یا فروش ایجاد کند. نمونهای روشن از این قدرت، ماجرای سهام GameStop در سال ۲۰۲۱ است؛ جایی که کاربران یک انجمن مجازی با انتشار موجی از پیامها، ساختار سنتی عرضه و تقاضا را به چالش کشیدند. این رخداد و مواردی از این قبیل بهروشنی نشان میدهند که شبکههای اجتماعی میتوانند قدرتی برابر یا حتی بیش از رسانههای رسمی در شکلدهی به رفتار بازار داشته باشند؛ بنابراین نظارت بر بازار سرمایه، بدون رصد مستمر شبکههای اجتماعی، قادر به تشخیص رفتار واقعی بازار نخواهد بود.
در ایران نیز طی سالهای اخیر، با گسترش مشارکت عمومی در بازار سرمایه و رشد بیسابقه کاربران شبکههای اجتماعی، حجم انبوهی از اطلاعات، تحلیلها و توصیههای بورسی دائماً در حال تولید است. بسیاری از این محتواها، چه هدفمند و چه غیرهدفمند، رفتار سرمایهگذاران را شکل میدهند و گاه به روندهای مصنوعی یا دستکاری قیمتی منجر میشوند.
در پاسخ به این تحولات، بورس تهران با نگاهی آیندهنگرانه اقدام به طراحی و استقرار ساختاری نوین کرده است که رفتار معاملاتی و جریان اطلاعاتی شبکههای اجتماعی را بهصورت همزمان رصد و تحلیل میکند. این ساختار بر پایهی یک همکاری میانبخشی در معاونت نظارت بر بازار شکل گرفته است و مأموریت اصلی آن، شناسایی، تحلیل و ارزیابی محتوای منتشرشده در شبکههای اجتماعی و ارتباط آن با تحرکات قیمتی در بازار است. در این ساختار، کارشناسان با بهرهگیری از ابزارهای تحلیلی داده، مدلهای آماری، پردازش متن و الگوریتمهای پیشرفته، الگوهای رفتاری غیرعادی را شناسایی و ارتباط آن با تحرکات قیمتی بازار را بررسی میکنند. این رویکرد، بورس تهران را در مسیر شکلدهی به «نظارت دیجیتال هوشمند» قرار داده است؛ نظارتی که مبتنی بر داده، سرعت عمل و تحلیل پیشبینانه است و نه صرفاً گزارشهای پسینی. درواقع نکته قابلتوجه در تجربه بورس تهران، نگاه نظاممند به مفهوم داده در نظارت بازار است. در گذشته، فرآیند نظارت بیشتر بر دادههای معاملاتی متمرکز بود، اما در مدل جدید، دادههای محتوایی و رفتاری نیز به آن افزوده شدهاند. بهاینترتیب، بازار نهتنها از جنبه معاملات، بلکه از زاویه رفتار اطلاعاتی بازیگران آن نیز قابل رصد و تحلیل است.
در این چهارچوب، دادههای مرتبط با پیامها، نظرات و تحلیلهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی گردآوری شده و با دادههای معاملاتی تلفیق میشوند. سپس با الگوریتمهای هوشمند، همبستگی میان انتشار اطلاعات و نوسانات بازار سنجیده میشود. نتیجه، ارتقای سطح نظارت از معاملات به گفتوگوهای اجتماعی میباشد که زمینهساز ایجاد بازاری شفافتر و قابل اعتمادتر است.
مطالعات موردی نیز نشان میدهد رصد فعال شبکههای اجتماعی، نهتنها ابزار تشخیص تخلف، بلکه زمینه اقدام سریع و بازدارنده را فراهم میآورد.
ورود به عرصه نظارت دیجیتال با چالشهای فنی و حقوقی متعددی همراه است؛ «حجم گسترده دادهها»، «تنوع بسترهای ارتباطی» و «وجود حسابهای ناشناس» تحلیل دقیق را دشوار میسازد؛ حالآنکه تفاوت میان آزادی بیان و انتشار اطلاعات گمراهکننده مرز حساسی است که نهادهای نظارتی باید با دقت و در چهارچوب قانون آن را مدیریت کنند. با این حال، بورس تهران با «تکیه بر ظرفیت کارشناسی» و «توسعه مستمر ابزارهای تحلیلی»، در حال حرکت به سمت «خودکارسازی فرآیندهای شناسایی» و «افزایش دقت الگوریتمها» می باشد. شایان ذکر است در کنار این اقدامات، همکاری میان نهادهای سیاستگذار و رسانههای مالی برای تدوین ضوابط شفاف فعالیت در فضای مجازی نیز میتواند به تقویت اعتماد و نظم اطلاعاتی بازار کمک کند.
همانطور که در بسیاری از بورسهای پیشرو جهان، نظارت دادهمحور و پایش شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر سیاستهای نظارتی بدل شده است، امروزه رصد شبکههای اجتماعی در بازار سرمایه، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی برای حفظ عدالت و سلامت بازار است.
بورس تهران نیز با اتکا بر دانش بومی و زیرساختهای تحلیلیِ نوین، در حال ترسیم الگویی از نظارت هوشمند و آیندهنگر است، الگویی که محور آن، تلفیق دانش مالی با تحلیل داده و درک رفتار ارتباطی سرمایهگذاران است. این مسیر نهتنها پاسخی به چالشهای عصر دیجیتال، بلکه گامی مهم در جهت تحقق مأموریت اصلی بازار سرمایه، یعنی حفظ «سلامت»، «شفافیت» و «اعتماد عمومی» است.