روانشناسی مالی در بازار سرمایه
در گفتوگوی ویژه ماهنامه «بورس» مطرح شد
روانشناسی مالی در بازار سرمایه
«روانشناسی مالی» به معنای بهکارگیری نتایج و آموزههای علم روانشناسی در مفاهیم مالی است که طی سالهای اخیر کموبیش به گوش عمده افراد فعال در بازارهای مالی رسیده است. مباحث جذاب مربوط به این حوزه با بررسی تأثیر عوامل روانشناختی بر تصمیمات مالی افراد، به دنبال آن هستند که دلایل بسیاری از تصمیماتی که هر فرد در زمینههای مختلف اتخاذ میکند را توضیح دهند و اشخاص را با ابعاد دیگری از تصمیمات غیرارادی خود آشنا سازند. در چنین شرایطی افراد میتوانند در راستای ارتقای سطح رفتارهای خود در بازارهای مالی بهصورت هدفمندتری عمل کنند.
آنچه میخوانید گفتگوی «ویژه» ماهنامه «بورس» با جناب آقای دکتر عادل افخمی، فارغالتحصیل دکترای مدیریت مالی از دانشگاه علامه طباطبایی، محقق حوزهی روانشناسی سرمایهگذاری و مالی رفتاری، همچنین مؤلف کتاب «روانشناسی سرمایهگذاری» است. این ماهنامه تلاش کرده است تا در خلال یک گفتگوی تخصصی، ضمن معرفی اجمالی حوزه روانشناسی سرمایهگذاری، مبنای مناسبی برای ارتقای این دانش در بازارها ایجاد کند.
در ادامه مشروح این گفتگوی «ویژه» آورده میشود.
ماهنامه «بورس»: ابتدا مختصری از موضوع «روانشناسی مالی» برایمان بگویید.
دکتر عادل افخمی: موضوع «روانشناسی سرمایهگذاری و مالی رفتاری» موضوعی جدید در ایران و البته دنیا است و عمر عمیقتر مطرحشدن آن شاید به نهایتاً ۲۰ تا ۳۰ سال برسد. این موضوع در کشور ما هم مشابه تمام کشورهایی که بازارهای مالیِ فعالی دارند، جذاب بوده و مخاطبهای بسیار زیادی دارد. امیدوارم بتوانیم روانشناسی سرمایهگذاری و مالی رفتاری را همپای کشورهای دیگر و فعالان بازارهای آنها، هرچه سریعتر و با عمق بیشتری در کشور نهادینه کنیم.
ماهنامه «بورس»: اندکی هم از فعالیتهای خود در این حوزهی نسبتاً نوپا فرمایید.
دکتر عادل افخمی: بنده فارغالتحصیل دکترای مدیریت مالی از دانشگاه علامه طباطبایی و مؤلف کتاب «روانشناسی سرمایهگذاری» هستم که در این زمینه تحقیقات و پژوهشهایی نیز داشتهام. همچنین همواره در این مسیر تلاش کردهام در قالب برگزاری همایشها، نشستها و جلسات مختلف، این موضوع را بهنوبه خود راهبری کنم.
ماهنامه «بورس»: بفرمایید که فرآیند کلی تصمیمگیری در مغز انسان چگونه است و چه سازوکاری دارد؟
دکتر عادل افخمی: در رابطه با تاریخچه مغز انسان گفته میشود که انسان «راستقامت» (به شکل فعلی)، حدود دو میلیون سال قدمت دارد و عمر انسان «خردمند» (زمانی که مغز تصمیمگیرِ انسان تشکیل میشود و آن را از سایر حیوانات جدا میکند) بر اساس مباحث تاریخی شاید به حدود ۲۰۰ هزار سال پیش برمیگردد. حال فرآیند تصمیمگیری در این مغز، طی زمان سعی کرده است بر اساس اتفاقات محیطی تصمیمات مقتضی را اتخاذ کند، مثلاً یک انسان در ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار سال پیش، معمولاً در فرآیند اصطلاحاً «جنگ یا فرار» بوده است؛ یعنی مغز وی در مواجهه با شرایط محیطی که اکثراً ریسکی بودهاند (مواردی همچون حمله حیوانات و یا بلایای طبیعی و … ) سعی کرده است با تلاش برای بقا، بهنوعی با شرایط جدید سازگار شده و زنده بماند. بنابراین میتوانیم بگوییم مغز ما طی زمان بهعنوان یک فرمانده برای ایجاد بقا عمل کرده است.
بر همین اساس، هدف بخشهای مختلف مغز ازجمله بخشهایی مثل قشر مغز و هیپوکامپوس (Hippocampus) در سیستم لیمبیک و … که اکثراً در بحثهای مالی رفتاری مطرح میشود حفظ بقا بوده و مغز سعی کرده است فرآیند تصمیمگیری را در دو بخش ایجاد کند. یکی از این بخشها، مربوط به بحثهای سنگینی بوده که راجع به بقا وجود داشته و دیگری بحثهایی که بتواند بهواسطه آنها بهآرامی تکامل پیدا کند و با ریتمی آرام به زندگی اجتماعی برسد تا تصمیماتی متناسب با اجتماع اتخاذ کند. پس ما بهصورت بنیادی در مغزمان با یک ساختار شکلیافته جهت حفظ بقا روبرو هستیم. ازآنجاکه شرایط جدید مغز ما طی ۲۰۰ هزار سال ایجاد شده و از طرفی یک سری از تصمیماتی که در دنیای مدرن نیاز است گرفته شود، مربوط به قرن جاری هستند درنتیجه مغز ما هنوز پذیرش نحوهی مواجهه با این موضوعات را ندارد؛ بنابراین اگرچه مغز در تلاش بوده تا نسبت به موضوعات، تصمیماتی بهینه اتخاذ کند و به نظر میرسد که تکامل بسیاری هم پیدا کرده، اما در رابطه با بسیاری از موضوعات مدرن، در شرایطی بسیار ابتدایی قرار دارد.
ماهنامه «بورس»: ما میدانیم که انسان بر اساس عملکرد مغز خود دو مدل تصمیمگیری دارد که تصمیمگیری ارادی و غیرارادی نامیده میشوند. بفرمایید که تفاوت این دو نوع تصمیمگیری در چیست؟
دکتر عادل افخمی: دنیل کانمن (Daniel Kahneman) تصمیمات غیرارادی و ارادی را اصطلاحاً S1 و S2 نامیده است. تصمیمات غیرارادی (S1) شاید ۹۵ درصد از تصمیمات روزمره ما را شکل میدهند و ما اصلاً حواسمان به انجام آنها نیست؛ مثل همین لحظه که برای حرف زدن کلمات را پشت هم میچینیم. منظور از تصمیمات ارادی (S2) نیز آن دست از تصمیمات است که برای اتخاذ آنها لازم است انرژی زیادی توسط مغز صرف شود. مثلاً در مقوله رانندگی مادامیکه در حال آموزش دیدن هستید، تصمیمات شما در این زمینه با سیستم S2 اتخاذ میشوند؛ به این معنی که شما به شکل ارادی در حال پاسخ به این سؤال هستید که دنده، ترمز و … در خودرو کجاست؟ اگرچه این موضوع اندکی دشوار است اما بعد از مدتی در گروه تصمیمات S1 قرار میگیرد و به همین دلیل است که شما میتوانید مادامیکه در حال صحبت کردن هستید، دنده خودرو را عوض کنید و یا ترمز بگیرید.
ماهنامه «بورس»: با این تفاسیر، سیستمهای تصمیمگیری چگونه انتخابهای ما در بازارهای مالی را متأثر خواهند کرد؟
دکتر عادل افخمی:همانطور که توضیح دادیم، در مغز ما دو سیستم تصمیمگیری وجود دارد. حال در رابطه با آن دست از تصمیماتی که بر مبنای سیستم S1 که تصمیمات غیرارادی اشخاص را شامل میشود اتخاذ میشوند، این احتمال وجود دارد که به خطا منجر شوند. درواقع اشخاص عموماً در اتخاذ تصمیمات ارادی یا سیستم S2 بر اساس تحلیلی که انجام دادهاند، تصمیمگیری میکنند؛ اما ممکن است تصمیمات مربوط به سیستم S1، یا همان تصمیمات غیرارادی، منجر به یک سری خطاها شوند که آنها را در اصطلاح Bias مینامند. برای مثال شما ممکن است بهصورت عمومی و نه حتی صرفاً در فضای سرمایهگذاری، از یک ریسک، مثلاً از یک صدای بلند بدون اینکه متوجه باشید، فرار کنید. این درواقع سیستم S1 است که بهصورت ناخودآگاه شما را از آن فضا جدا میکند. حال این امکان وجود دارد صدایی که شنیدهاید، صدای ترسناکی نبوده باشد که برای شما مخاطرهای ایجاد کند اما با وجود این، شما این عمل را بهصورت ناخودآگاه انجام دادهاید. درنتیجه ممکن است این دست تصمیمات، یعنی تصمیماتی که بر مبنای سیستم S1 و بهصورت غیرارادی گرفته میشوند، به یک سری خطا منجر شوند که این خطاها را سوگیری Bias مینامیم.
ماهنامه «بورس»: حال اگر این سوگیریها در تصمیمگیریهای ما در خصوص معاملاتمان در بازار سرمایه رخ بدهند، ممکن است منجر به ضررهایی هنگفت شوند که بهراحتی قابل جبران نباشند. در همین رابطه مهمترین سوگیریهایی که احتمال میرود در سرمایهگذاریهای افراد رخ بدهد کداماند؟
دکتر عادل افخمی: ابتدا باید این نکته را یادآور شوم که آموزههای حوزه مالی رفتاری عمدتاً و بهطورکلی به سمتوسوی شناخت این سوگیریها میروند؛ یعنی این حوزه، بررسی میکند که خطاهایی از این قبیل، چرا به وجود میآیند؟ و چگونه میتوان با آنها مواجهه کرده و اثراتشان را کمتر کرد؟ البته به این نکته هم اشاره کنم که تصمیمگیری غیر ارادی و بر اساس سوگیری، لزوماً موجب زیان نمیشود و چه بسا در موقعیتهایی ممکن است حتی سودده هم باشد اما بحث کلی ما این است که بهتر است تصمیمات، آگاهانه و با تحلیل منطقی نتایج صورت گیرد. تجربه هم نشان داده است که تصمیمات آگاهانه معمولاً به نتایج بهتری در بازارهای مالی ختم میشوند.
مثلاً ما «ریسک گریزی» را بهعنوان یکی از سوگیری یا خطاهای مطرح میشناسیم، یعنی یکی از پایهایترین خطاهای رفتاری در بازارهای مالی ریسک گریزی است. بهعنوان یک مثال ساده، ما زمانی که مبلغ مشخصی را از دست میدهیم عدم مطلوبیت ناشی از فقدان آن مبلغ برای ما بسیار بیشتر از میزان خوشنودی و مطلوبیتی است که اگر همان مبلغ را به دست بیاوریم احساس خواهیم کرد و زیان کردن برایمان سنگینتر است. به بیانی دیگر، میزان عدم مطلوبیت فردی که فرضاً در بازارهای مالی مبلغی معادل یک میلیون تومان از دست داده، بیشتر از میزان مطلوبیتی است که وقتی یک میلیون تومان اکتساب کند احساس خواهد کرد؛ بنابراین در مباحث علمی گفته میشود که میزان عدم مطلوبیت ناشی از فقدان در افراد، احتمالاً تا معادل دو برابر میزان مطلوبیت ناشی از منفعتی است که کسب میکنند.
ماهنامه «بورس»: ازآنجاکه ما دائماً مجبور به تصمیمگیری در حوزههای مختلف و بهویژه در حوزهی سرمایهگذاری هستیم، از نظر شما، برای اینکه بتوانیم در حوزهی سرمایهگذاری، تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم، باید چگونه عمل کنیم؟
دکتر عادل افخمی: همانطور که پیشازاین مطرح کردم ما عموماً در تلاشیم تا از سیستم S1 یا سیستم غیرارادی فاصله بگیریم؛ چراکه خطاهای رفتاری عموماً نتیجهی این سیستم تصمیمگیری است. درنتیجه تمام تلاش ما بر این است که از این سیستم فاصله گرفته و تصمیمهایی ارادی و تحلیلیتر بگیریم. درواقع هراندازه تصمیمهایمان را تحلیل کنیم، به همان اندازه اثرات این دست خطاها در آنها کمتر دیده میشود. برای مثال در رابطه با رانندگی، اگر روزهای ابتداییِ رانندگی را با زمانی که در آن متبحر شدهاید مقایسه کنید متوجه میشوید، برای مثال در جادههای دوطرفه دیگر مثل گذشته خودرویی که روبروی شما در حرکت است برایتان ترسناک نیست و یا بهراحتی قادر به سبقت گرفتن از خودروی کناری هستید. در فضای سرمایهگذاری هم این موضوع صدق میکند. درواقع شما باید در فضای سرمایهگذاری بهآرامی سیستم S1 را در تصمیمگیریهایتان کمتر دخالت بدهید، S1یا سیستم غیرآگاهانه، خود منشأ این خطاها است. درواقع در تصمیماتی که مبتنی بر سیستم S1 است، تمام احساسات و هیجانات افراد در فضاهای اجتماعی، دخیل میشوند و هرقدر افراد بتوانند شبیه همان موضوع رانندگی، در شرایطی که در حال سبقت گرفتن هستند سیستم S1 را به کمترین دخالت در تصمیمات عادت دهند میتوانند در سرمایهگذاریهای خود موفقتر عمل کنند. البته این موضوع هم نیاز به منتورینگ و انجام یک سری اقدامات دارد، یعنی با مطالعهی یک سری خطاها و صرفاً بهصورت تئوریک نمیشود به نتایجی عملی در این خصوص رسید و این موضوع، با منتورینگ و افزایش اطلاعات، بهتدریج مثل همان رانندگی در مغز انسان نهادینه میشود.
ماهنامه «بورس»: بهعنوان سخن پایانی، اگر سخنی با مخاطبین ماهنامه دارید بفرمایید.
دکتر عادل افخمی: بنده از ماهنامه «بورس» بابت زمان ارزشمندی که در اختیار بنده قرار گرفت تشکر میکنم. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا بتوانیم در باب مسائلی جزئیتر در حوزه روانشناسی مالی اطلاعرسانی کنیم.