لزوم تمرکز بر توسعه ابزارها و بازارهای مالی به پشتوانه دانش و پژوهش
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی مطرح کرد
لزوم تمرکز بر توسعه ابزارها و بازارهای مالی
به پشتوانه دانش و پژوهش
در این قسمت از سری گفتگوهای ماهنامه «بورس» با محوریت آشنایی با اساتید مالی کشور، میزبان استادی فرهیخته در حوزه مالی هستیم، فردی که شاید کمتر کسی از فعالان این حوزه، از مقالات و پژوهشهای ایشان منتفع نشده باشد.
دکتر فریدون رودپشتی استاد تمام دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات دارای کارنامهای وزین چه در حوزه اجرا و چه ازلحاظ نظری هستند و ناگفته پیداست که برای حوزههای مالی و حسابداری این کشور زحمات بسیاری کشیدهاند. وی در خلال این گفتوگو، با اشاره به لزوم تمرکز بر توسعه ابزارها و بازارهای مالی به پشتوانه دانش و پژوهش توضیح میدهد که در ایران به اندازه کافی از پتانسیل دانشگاهها جهت پیشرفت واحد تحقیق و توسعه (R&D) صنایع استفاده نمیشود، این در حالی است که در کشورهای پیشرفته اینگونه نیست و یکی از دلایل موفقیت آنها ارتباط نزدیکی است که صنایع با دانشگاهها دارند.
ایشان در جایی دیگر از صحبتشان به داشتن علاقه به این حوزه اشاره میکند و معتقد است چون وجود علاقه باعث ترغیب افراد میشود، یکی از مهمترین فاکتورها و ملزومات برای رسیدن به موفقیت در این حوزه به شمار میآید.
دکتر رودپشتی همچنین از داشتن پرتفوی مختلف و مناسب، ازلحاظ پرتفوی سهام و البته پرتفوی بازاری سخن گفتهاند و توصیهی ایشان به فعالان سرمایهگذار داشتن صبر است؛ زیرا ایشان بر این باور است که فعالیتهای سرمایهگذاری بهویژه در بازار سرمایه ریسکپذیر بوده و باید با دید بلندمدت در آن اقدام به سرمایهگذاری شود. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتگو است.
آقای دکتر رهنمای رود پشتی، مایل هستم بهعنوان نخستین پرسش، راجبه مسیر طی شده و سوابق تحصیلی خود و همچنین از چگونگی ورود به حوزه مالی برایمان بگویید.
با توجه به اینکه از ابتدا بنده معدل بالایی داشتم و نیز رشته علوم تجربی را برای اخذ دیپلم انتخاب کرده بودم بسیار علاقهمند به پزشکی بودم و هدفی که داشتم این بود که درنهایت در شاخههای پزشکی قبول شوم و در آن راستا ادامه دهم، بعدازاینکه دیپلم گرفتم در سالهای ۱۳۵۹ لغایت ۱۳۶۰ انقلاب فرهنگی رخ داد و تقریباً حدود ۴ سال دانشگاهها همگی تعطیل شد و عملاً کنکوری هم برگزار نشد.
تصمیم گرفتم به خدمت مقدس سربازی بروم و با توجه به اینکه در آن سالها جنگ تحمیلی بود بنده به جبهه اعزام شدم و بعد از اتمام دوران خدمت با توجه به شرایطی که برایم پیشآمده بود (جانبازی در جبهه) به استان گیلان در کنار خانواده برگشتم، جریان زندگیام تقریباً به روال عادی برگشته بود.
اخوی بنده در تهران شاغل بودند برای امرار و معاش به تهران سفر کردم و سال ۱۳۶۵ در شرکت مخابرات شروع به کار کردم.
تقریباً دانشگاهها هم شروع به پذیرش کرده بودند که تصمیم گرفتم در کنکور پزشکی شرکت کنم، کنکورها ۲مرحلهای بود که در مرحله اول قبول شدم ولی متأسفانه در مرحله دوم پذیرفته نشدم.
جهت افزایش رتبه شغلی و ارتقاء میبایست در برخی از دورههای ضمن خدمت شرکت میکردیم به همین علت به سازمان مدیریت صنعتی برای طی کردن این دورهها معرفی شدیم و از همانجا بنده وارد چرخه حسابداری و مالی شدم، زیرا دورهها مرتبط به این حوزهها بود و با توجه به آزمون برگزارشده توانستم رتبه اول این دورهها را اخذ کنم.
همچنین چون رتبه ممتاز شدم در شرکت مخابرات برخی فعالیتهای مالی نیز انجام میدادم. بهمرور علایق شخصیام تغییر کرد و بیشتر به حوزههای حسابداری و مالی علاقهمند شدم و در کنکور سال ۱۳۶۶ در رشته علوم انسانی شرکت کردم و در همان سال اول رشته حسابداری دانشگاه سراسری(دولتی) در بابلسر پذیرفته شدم و با توجه به اینکه در تهران شاغل بودم و در شرکت مخابرات فعالیت داشتم انصراف دادم.
در سال ۱۳۶۷ دانشگاه شهید بهشتی تهران رشته مدیریت قبول شدم، همانطور که مستحضر هستید تعدادی از سرفصلهای این رشته مرتبط با رشته حسابداری میباشد و باعث شده بود چون همانطور که گفتم بهصورت پارهوقت فعالیتهایی مربوط به حسابداری و مالی در مخابرات انجام میدادم بیشتر به این حوزهها علاقهمند شوم.
در دانشگاه شهید بهشتی نمره الف دانشگاه شدم و مدرک لیسانس خود را اخذ کردم در همان سال با توجه به رتبه ممتاز مقطع کارشناسی میتوانستم بدون کنکور وارد دانشگاه شوم که متأسفانه بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداد، البته بنده مدتی بعد این موضوع را متوجه شدم. بنده هم در کنکور دانشگاه سراسری(دولتی) و هم در کنکور دانشگاه آزاد در مقطع کارشناسی ارشد (فوقلیسانس) شرکت کردم که در دانشگاه آزاد تهران مرکز و همچنین دانشگاه دولتی در شهر شیراز پذیرفته شدم و مجدد با توجه به حضورم در تهران دانشگاه تهران مرکز رشته بازرگانی گرایش مالی را انتخاب کردم و بعد از ۲ سال نیز با رتبه ممتاز مدرک کارشناسی ارشد خود را اخذ کردم.
در سال ۱۳۷۵ در آزمون دکترا شرکت کردم و سپس دعوت به مصاحبه شدم به یاد دارم فقط ۵ نفر دانشگاه علامه طباطبایی پذیرش داشت و با توجه به سهمیهای که برای افراد شاغل در آن دانشگاه بود نتوانستم به این دانشگاه راه یابم و در همان سال دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهران پذیرفته شدم.
با توجه به اینکه دانشجوی مقطع دکترا بودم و امکان بورسیه شدن داشتم درخواست عضویت در هیئت علمی دانشگاه دادم و از سال ۱۳۷۶ از شرکت مخابرات استعفا دادم چون ازلحاظ قانونی منعی وجود دارد که اعضای هیئت علمی دانشگاهها امکان چندشغله بودن را ندارند.
طی مدت ۳سال ونیم در شهریور سال ۱۳۷۹ مقطع دکترا فارغالتحصیل شدم و جزء نخستین نفراتی که توانسته بودند در ۳سال و نیم مدرک دکترا اخذ کنند، بودم.
وقتی فارغالتحصیل شدم در آذرماه سال ۱۳۷۹ رتبه استادیار و سپس در سال ۱۳۸۴ رتبه دانشیار را نیز اخذ کردم.
۲سال بعدازاینکه دانشیار شده بودم (با توجه به اینکه بیش از ۳۷ جلد کتاب نوشته و مقالات متعددی چه داخلی و چه بینالمللی تهیه کرده بودم توانستم امتیاز بالایی اخذ کنم) در سال ۱۳۸۶ توانستم به درجه پروفسوری دستیابم و استاد تمام دانشگاه شوم.
تمام این مراحلی که خدمت شما عرض کردم، همگی با توجه به کمترین زمان ممکن بود و دلیلش به نظر خودم علاقهای بود که به نوشتن داشتم. وقتی دانشجوی مقطع لیسانس بودم اولین بار در شهر اصفهان مقاله در کنفرانسی ارائه کردم و یا وقتیکه دانشجوی فوقلیسانس بودم اولین کتابم چاپ شد.
هماکنون که در خدمت شما هم هستم بیش از صد جلد کتاب از بنده چاپ شده است و شایانذکر است که وقتی صدمین کتابم چاپ شد، یکی از دانشجویان عزیز ابتکاری به خرج داد و اینفوگرافی از کتابهای چاپ شدهام تهیه کرد که باعث شد مجدد انرژی مضاعفی از نوشتن بگیرم و هیچگاه خود را به دلیل نوشتن زیاد سرزنش نکنم.
این موضوعاتی که خدمتتان عرض کردم مسیر آموزشی و علمی بنده بود.
ازآنجاکه سابقه عضویت در هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات را در کارنامه خود دارید، بفرمایید تدریس در حوزه مالی را از چه سالی و کدام دانشگاه آغاز کردید؟
بنده وقتی دانشجوی ارشد (۱۳۷۲) بودم تدریس در مقطع لیسانس را بهصورت پارهوقت شروع کردم اما بهطور رسمی همانطور که قبلتر خدمتتان عرض کردم سال ۱۳۷۶ که از شرکت مخابرات استعفا دادم و در دانشگاه مشغول به کار شدم شروع به تدریس کردم و الان حدود ۲۳سال است که در مقطع لیسانس دروس مالی و حسابداری و در مقطع ارشد (فوقلیسانس) دروسی همچون مدیریت سرمایهگذاری، مدیریت مالی پیشرفته و همچنین حسابداری مدیریت را تدریس میکنم زیرا مدرک دکترای بنده حسابداری و مالی میباشد که در ایران فقط یک دوره برگزار شد و کلاً ۴ الی ۵ نفر هستیم که این مدرک را اخذ کردهایم.
شما از سوابق اجرایی ارزشمندی نیز در این حوزه برخوردارید، خوشحال میشوم آنها را با مخاطبین ماهنامه در میان بگذارید.
زمانی که شروع به تدریس کردم چون به موضوعات تحقیقاتی و پژوهشی علاقه داشتم مشغول انجام کار حرفهای خودم نیز شدم.
مهمترین موضوع حوزه اجرایی که در آن نیز فعالیت داشتم، نهادسازی بود و بهجرئت میگویم در رشته مالی و رشته حسابداری زمانی که بنده تصمیم گرفتم مجلات مرتبط با حسابداری و مالی ایجاد کنم شاید درمجموع ۵ مجله وجود داشت ولی الان تعداد زیادی مجله تشکیل شده است که بنده در ۲۰ جلد از آنها دخیل و بهنوعی یاریگر بودهام و جزء اساتیدی هستم که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجوز سردبیری ۵ مجله را برایم صادر کردهاند که هنوز بهعنوان سردبیر، مشاور و یا عضو هیئت تحریریه تعدادی از این مجلهها فعالیت دارم.
این مجلات فقط مختص دانشگاههای آزاد نیست و بهصورت دولتی و یا غیردولتی مجزا نشدهاند و به اکثر دانشگاهها مثل مجله دانشگاههای الزهرا، امام صادق(ع) و… نیز مربوط میشود و با توجه به اینکه عضو کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شدم تعصب خاص و حرفهای به تهیه این مجلات دارم.
مجدد در حوزه نهادسازی بانی و تشکیلدهنده ۱۰ انجمن هستم، آنجا هم بهعنوان مؤسس و یا هیئت مدیره فعالیت میکنم، بهعنوانمثال هم خدمتتان عرض کنم انجمن مهندسی مالی ایران، انجمن حسابداری مدیریت ایران، انجمن مالی اسلامی، انجمن تحلیل پوششی دادهها، انجمن مدیریت کسبوکار و … حاصل فعالیت بنده در این راستا میباشد که باعث شد جریانسازی خوبی در زمینه مهندسی مالی و حسابداری در ایران انجام شود.
در شوراهای مختلف نیز از قبیل شورای برنامهریزی شورای نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و … هم حضور فعال داشتهام.
در تهیه، تدوین و تعریف سرفصلهای حسابداری نیز بسیار مؤثر بودهام و در ایجاد رشتههای مرتبط با حوزه حسابداری و مالی ازجمله کارشناسی ارشد رشته حسابداری و مدیریت مقطع کارشناسی ارشد نیز نقش بسزایی داشتهام و جزء نفراتی بودم که با همکاری انجمن حسابداری و مدیریت ایران کمک کردیم تا در این مقطع دانشجو پذیرش شود.
همچنین در ایجاد رشتههای مرتبط با حوزه مالی که در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصویب شده است، به دوستان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بهخصوص آقای دکتر راعی بسیار کمک کردم.
شایانذکر است الان ۶ گرایش تخصصی در این حوزه داریم، که عبارتند از: مهندسی مالی، مالی بینالملل، بیمه، بانکداری و حقوق مالی که آنها نیز حاصل فعالیت بنده میباشند.
برای برگزاری کنفرانسهای حرفهای تخصصی این حوزهها (مالی و حسابداری) نیز بسیار زحمت کشیدهام و هماکنون سیزدهمین کنفرانس مهندسی مالی و دوازدهمین کنفرانس حسابداری مدیریت قرار است برگزار شود.
در مورد بقیه فعالیتهایی که بهصورت اجرایی نیز انجام دادهام خدمتتان عرض کنم همانطور که قبلتر گفتم اولین سابقه اجرایی بنده، حضور در شرکت مخابرات بهصورت کارشناس بود که تا سطح مدیرکل ارتقاء پیدا کردم.
مدیریت مالی شرکتهای مختلف نیز عهدهدار شدهام، سپس بهعنوان معاون اجرایی دانشگاه آزاد منصوب شدم، قابلذکر است که بعد از آقای دکتر جاسبی باسابقهترین فرد از حیث مسئولیت در دانشگاههای آزاد بنده هستم که در رزومه خود معاونت دانشجویی، معاونت پژوهشی، معاونت آموزشی، معاونت اجرایی، معاونت برنامهریزی امور اقتصادی و تقریباً اکثر کرسیهای اجرایی دانشگاه آزاد را کسب کردهام.
همچنین مشاور و یا عضو بسیاری از کمیتههای تخصصی حوزههای حسابداری و مالی هستم.
در کل سوابق اجرایی متعددی داشتهام که هماکنون نیز در بعضی از آنها فعالیت میکنم.
بفرمایید که چه مؤلفههایی را از ملزومات موفقیت تحصیلی در این حوزه میدانید؟
به نظرم ملزومات موفقیت در این حوزه به ۳ عامل بستگی دارد که مهمترین آنها علاقه به این حوزه است زیرا باعث ترغیب و میل بهسوی هدف میشود، بعدازآن نیز تلاش و پشتکار مهم است چون انسان برای به دست آوردن چیزی که به آن علاقه دارد باید تلاش و کوشش کند و در آخر حمایت خانواده هم نیز تأثیرگذار میباشد.
این ۳ عنصر در موفقیت تحصیلی بنده که بسیار مؤثر واقعشده است.
نکته مهمی که لازم میدانم اینجا مطرح کنم و جزء کلیدواژههای بنده در موفقیت است این است که در فعالیتهای پژوهشی تحمل و تأمل داشته باشید چون بسیار مهم و کمککننده هستند زیرا جنس کارِ پژوهشی بلندمدت میباشد و این یعنی داشتن صبر، خرد و دانش که باعث موفقیت در این حوزه میشود. البته داشتن صبر بدون تلاش و کوشش بیهوده است چون داریم آدمهایی که صبر بسیاری دارند ولی هیچ تلاشی برای رسیدن به موفقیت نمیکنند و درجا میزنند.
به نظر شما سرفصلهایی که در دانشگاههای ایران برای تحصیل در حوزه مالی تدریس میشود چه اندازه با سرفصلهای ارائهشده در دانشگاههای مطرح جهان تطابق دارد؟
به لحاظ نظری مطمئن هستم حداقل تا ضریب ۸۰درصد سرفصلها شبیه یکدیگر هستند و این یعنی در کل ازلحاظ علم نظری بهروز و روبهجلو هستیم و چهارچوبها را رعایت کردهایم، مثلاً اگر در بهترین دانشگاههای جهان سرفصل ابزار مشتقه تدریس میشود در ایران هم انجام میشود و چهبسا در برخی از این سرفصلها بهتر از دانشگاههای برتر جهان عمل میکنیم ولی متأسفانه آن نتیجه نهایی دلخواه حاصل نمیشود چون ازلحاظ عملی بسیار ضعیف هستیم.
آنها بلافاصله بعد از فعالیتهای نظری از نتیجهای که به دست آوردهاند بهصورت عملی استفاده میکنند یعنی از آن ابزاری که ایجاد کردهاند استفاده حقیقی میکنند ولی در ایران چنین چیزی ممکن نیست و این فاصله زمانی ایجاد گپ میکند و باعث ضرر میشود.
همچنین بین دانشگاه، جامعه، بازار و صنعت خیلی فاصله وجود دارد زیرا در کشورهای پیشرفته دانشگاهها مسئول تحقیق و پژوهش بخش صنعت میباشند و این دانشگاهها هستند که نیاز تحقیقاتی و پژوهشی صنعت کشورشان را برطرف میکنند یعنی هر آنچه فکر و تحقیق میشود در دانشگاههاست و در صنعت نیز همان را اجرایی میکنند و اگر کم و کاستی هم باشد مجدد توسط همان دانشگاهها عیبیابی و توسط صنعت اجرا میشود.
آنجا خیلی از شرکتهای صنعتی و… بدون علم دانشگاهی قدرت حیات ندارند چه برسد به اینکه در حوزه مربوطهشان در جهان حرف اول را بزنند.
پس مغر متفکر «دانشگاه» و دست اجرایی«صنعت» با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند که در ایران اینطور نیست که دلایل مختلفی از قبیل دلایل سیاسی، اقتصادی( اقتصاد غیررقابتی)، فرهنگی و … دارد.
الان اگر شرکت تویوتا به این وسعت و قدرت رسیده است، دلیلش این است که دانشگاه ناگویا تمام خدمات مربوط به حوزه تحقیق و پژوهش (R&D) این شرکت را عهدهدار شده است که این شرکت توانسته نیاز روز دنیا را درک کند و خود را به چنین رتبهای در میان خودروسازان جهان برساند.
مثلاً اقتصاد غیررقابتی باعث وجود چنین مشکلی در جامعه میشود و هرچه این فاصله بیشتر شود، حل آن سختتر و روی کیفیت هم تأثیر میگذارد.
همانطور که میدانیم اگر رقابت وجود نداشته باشد و صنعت موردنظر در اختیار افرادی محدود و خاص باشد، تولیدکننده و فروشنده میدانند درنهایت کالایشان به فروش میرود و هیچ تلاشی جهت بهبودی و بهروز کردن محصول خود نمیکنند ولی اگر رقابت باشد آنها برای فروش بیشتر بر روی موضوعاتی از قبیل جنس کالا بستهبندی کالا و .. رقابت دارند و این نه تقصیر بخش دانشگاهی و نه بخش صنعت است و متأسفانه در اینجا مقصر حاکمیت میباشد و دولتها با سیاستگذاری خود باعث ایجاد چنین اوضاعی میشوند زیرا ریلگذاری وظیفه آنها میباشد که بهمرور تبدیل به فرهنگ و باور شده است. الان همه جدا از هم کار میکنند بهجای اینکه همگرا شویم، واگرا شدهایم. علم در بازی منصفانه میتواند معنا بگیرد و کمککننده باشد و اگر این بازی حذف شود طبیعتاً علم نمیتواند کمککننده باشد.
البته متأسفانه در تمام صنعتها با چنین مشکلی مواجه هستیم از صنعت خودرو گرفته تا صنعت نفت و صنعت پتروشیمی و… که البته در مورد هرکدام از این صنایع، دانشگاههایی فعالیت دارند و این ریلگذاری باعث ضعف و کوچک شدن سفره مردم میشود.
یعنی تولید علم را صرفاً به خاطره تولید علم انجام میدهیم ولی در کشورهای پیشرفته، تولید علم بابت حل مسئله صورت میپذیرد.
مثلاً اگر بورس دستوری و غیررقابتی باشد، هرقدر هم شما بازار جدید و ابزار نو ایجاد کنید، دوباره روند بازار تغییر نمیکند زیرا درجایی دیگر تصمیمگیری میشود.
شما هماکنون مدیرمسئول مجله بینالمللی مالی و حسابداری مدیریت نیز هستید، لطفاً بیشتر راجبه این مجله و هدفی که دارد برایمان بگویید.
به نظر بنده مجله و کتاب زیرساختهای نرم علم و فناوری هستند، امکان ندارد از علم و فناوری صحبت شود ولی کتابی تهیه نشود و یا از علم و فناوری صحبت کنیم ولی درنهایت یافتههای علمی را منتشر نکنیم. زیرا ذکات و خمس علم، انتشار همان علم میباشد پس به مجله و کتاب نیاز داریم زیرا شاخص محسوب میشوند و برمبنای این شاخص میتوان ارزیابی کرد چون اگر ۲دانشگاه را با همدیگر مقایسه کنیم یکی از عوامل جهت ارزیابی همین مقالات و ژورنالهای علمی میباشد و به طبع آن ژورنالها، مقالات و یافتههای علمی باعث سنجش کیفیت دانشگاهها میشوند.
به یاد دارم قفل نشریات علمی کشور باز نمیشد، انحصار وجود داشت و تعدادشان، پاسخگوی تقاضا نبود که بنده گزارشی مفصل برای شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه کردم و در صحن این شورا از این گزارش دفاع کردم و همانجا شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبهای تهیه کرد و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مأمور و مکلف کرد در باب توسعه نشریات علمی، منعطفتر رفتار کنند ولی همچنان نظارت را داشته باشند و ماحصل این مصوبه، حداقل برای بنده این بود که وقتی معاون آموزشی در دانشگاه آزاد بودم توانستم ۳۵۰ مجله راهاندازی کنم که البته همه محققان و پژوهشگران از این مصوبه منتفع شدند. خوشحالم که توانستم این تابو را از بین ببرم و الان به بنده اطلاع دادهاند ۲۰۰مجله از همان ۳۵۰مجله که منتشر کردیم توانستهاند مجوز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بگیرند.
قبلتر هم گفتم در حوزه مجلات داخلی در سال ۱۳۸۵ کلاً ۵ مجله در این زمینهها وجود داشت که از این ۵ مجله فقط ۳تا از آنها فعالیت داشتند (بررسی حسابداری برای دانشگاه تهران، تحقیقات مالی و پیشرفتهای حسابداری دانشگاه شیراز). چاپ مقاله بسیار امتیاز داشت زیرا موانع و محدودیت زیادی بود که بنده با پیگیری و تلاشی که انجام دادم توانستم مسیر توسعه مجلات مالی و حسابداری را هموار کنم.
در حوزه مجلات بینالمللی آن زمان ۵۰ مقاله به زبان بینالمللی به اشپرینگر ارسال کردم که از آن ۵۰مقاله ۳ نهایی(ISI) شد و ۱۱ مجله هم بهصورت آنلاین روی وبسایت (Open Access) قرار گرفت شد.
هر مجله دارای حوزه علمی و اهداف خاصی میباشد زیرا خاصیت انتشار مجلات به انتشار گذاشتن و بازنشر دادن موضوعات علمی در حول محور یکی از حوزهها جهت تکامل علم مربوطه میباشد چون وقتی منتشر میشود نوآوری نیز ایجاد میشود و علم بهمرور در هر حوزه کاملتر میشود. علم مثل زنجیره هست و دستاوردهای جدید همگی تکاملیافته و کامل شده دستاوردهای قبلی است که با الهام گرفتن از آنها توانسته کاملتر شود.
یکی از مهمترین مباحثی که با آن سروکار داریم، بحث تأمین مالی شرکتها است، با توجه به اینکه شما هم علم سواد دانشگاهی و هم تجربه کار اجرایی در این حوزه را دارید، چه راهکاری برای ارتقای این موضوع مهم دارید؟
علم باید نافع باشد.علم برای علم نیست و فقط برای حل مسئله میباشد، حوزه اقتصاد هم یکی از اصلیترین حوزهها است که میبایست به آن توجه کرد.
حوزه اقتصاد ملکه علوم اجتماعی هست، بهطور مثال هزاران زنبورعسل برای یک زنبور ملکه کار میکنند و به همین علت است که میگویند کندوی عسل باید ملکه داشته باشد.
درباره علم اقتصاد تعاریف بسیاری وجود دارد که جامعترین تعریف «مبادله» است. به خاطره پیچیدگیهایی که در مسائل اقتصاد وجود دارد بازارها شکل گرفتند که متداولترین این بازارها، بازار پول و بازار سرمایه هستند و هردو بازار برای کمک به بخش واقعی اقتصاد که تولیدکنندههای واقعی کالا و خدمات هستند میباشند .که میبایست تأمین مالی انجام شود زیرا بنگاههای اقتصادی کشور به منابع مالی احتیاج دارند تأمین مالی شوند تا به هدفشان برسند.
موضوع تأمین مالی از مهمترین مباحث این حوزه محسوب میشود چون جزء کاربردیترین تصمیمات برای افرادی که فعالیت اقتصادی میکنند به شمار میرود و حتی بنده بارها بین دوستان عرض کردهام که مدیریت مالی یعنی مدیریت تأمین مالی.
انجام تأمین مالی نیاز به بازار دارد تا بستر فراهم باشد و این بازارها هستند که مسئولیت، مقدمات و شرایط انجام تأمین مالی را عهدهدار هستند، مثلاً با توجه به هر حوزه الان بازاری فراهم شده است و حتی فراتر رفتهایم. برای بازار بورس، بازارهای تخصصیتر مثل بازارهای بورس اوراق بهادار، بورس انرژی، بورس کالا و … ایجاد شده است.
بعد از ایجاد بازار به سراغ ابزارسازی میرویم، ابزاری باید تعریف کرد که این مبادلات انجام شود که دوباره نیز از علم مالی کمک میگیریم. پس علم مالی خیلی مهم است.
بنده در مقطع دکترا برای دانشجویان ۲ تعریف از مبحث مالی دارم که عبارتاند از:
علم مالی، علم کار و بازار مالی است و نیز علم مالی علم ابزارسازی، بازار سازی و مدیریت ابزارهای مالی است.
زیرا بعضی اوقات ابزارسازی انجام میشود ولی بازار سازی بلد نیستیم چون هر ابزاری در بازار متناسب با همان بازار قابلاستفاده است. بهطور مثال ابزار مرابحه نوعی ابزار مالی است که در بانکداری اسلامی استفاده میشود و به دولتها، شرکتها یا مؤسسات مالی کمک میکند تا پول موردنیازشان را تأمین کنند.
ناگفته نماند همه این ابزارها با یکدیگر مرتبط هستند و هرچه بیشتر باشند بهتناسب بازارها نیز افزایش پیدا میکنند و تأمین مالی با علایق و سلایق مختلف(بستگی به افق سرمایهگذاری، جنسیت، تحصیلات، مدتزمان سرمایهگذاری، میزان ریسکپذیری و …) گستردهتر و بهتر انجام میشود و اصطلاحاً میگوییم بازار عمق دارد و یا بازار توسعهیافته است.
حالا میپرسید راهکار چیست؟
راهکار توسعه ابزارها و بازارها به پشتوانه دانش و پژوهش است و باید با تحقیق و بررسی به این مهم برسیم که طبق گفتههای قبلیام میتوانیم از (R&D) کمک بگیریم تا کارکرد بازارهای مالی طبق مسیری که در نظر گرفتهاند تا به هدفشان برسند بهدرستی انجام شود. بارها بهعنوان مشاور به بانکها عرض کردهام اداره تحقیق و توسعه (R&D) قوی و بادانش ایجاد کنید تا برای انجام هر اقدامی، در ابتدا بهخوبی بررسی و تحقیق شود تا دوبارهکاری و یا کار بیهوده انجام نشود.
البته بازار پولی و بازار سرمایه مثل بقیه صنایع میبایست از پتانسیل دانشگاهها حداکثر استفاده را ببرند چون هر دانشگاه دارای مزیتی است، البته مشروط بر اینکه دانشگاه هم جاذبه داشته باشد. مجدد خدمتتان عرض کنم که شرکت تویوتا شریک تجاری خود را دانشگاه ناگویا ژاپن معرفی کرده است و در ایران هم وقتی دانشگاه علم و صنعت دانشکده مهندسی خودرو دارد شرکت ایرانخودرو میبایست با این دانشگاه به توافق برسد و فعالیتهای پژوهشی، تحقیقاتی و… را به این دانشکده بسپارد و از مزیت آن استفاده کند. الان هم حدود ۲۸۰۰دانشگاه در کشور دایر شده است که هرکدام دارای مزیتهای هستند.
پس راهکار تأمین مالی تمرکز بر توسعه ابزارها و بازارهای مالی به پشتوانه دانش و پژوهش است.
آقای دکتر با توجه به رزومه اجرایی و سواد نظری که دارید، چه توصیهای برای فعالان بازار سرمایه دارید؟
توصیه بنده به فعالان بازار سرمایه با توجه به اینکه بازار سرمایه بازار پر ریسک و بلندمدت است (یعنی خاصیت این بازار برای گرفتن نتیجه خوب، سرمایهگذاری بهصورت بلندمدت است و باید با این دید وارد این بازار شد) این است که صبر و تحمل داشته باشند و هیچوقت تک سهم نباشند و پرتفوی تشکیل دهند. همچنین ازلحاظ سرمایهگذاری کلی بین بازاری رفتار کنند یعنی فقط در بازار سرمایه سرمایهگذاری نکنند و حتی پرتفوی بازاری مختلف تشکیل داده شود (هم ازلحاظ بازار و هم ازلحاظ سهم برای خودتان پرتفوی ایجاد کنید) چون بین بازارها تعامل و سرریزی وجود دارد و امکان ندارد همگی باهم صعودی و یا برعکس نزولی شوند. همچنین برای انجام تحلیل، حتماً دورههای بلندمدت را انتخاب کنید زیرابه واقعیت نزدیکتر است و درصد تحلیل درست شما افزایش پیدا میکند. توصیه مهم بعدی این است که از افراد متخصص بازار و بازیگران بازار مشاور قرار دهید یعنی گاهی از نظرات افراد متخصص استفاده میکنیم و از آنها مشاوره میگیریم و گاهی نیز از رفتار برخی افراد که تجربه این بازار را دارند و بهاصطلاح بازاری هستند استفاده میکنیم چون شاید توان پرداخت حق مشاور نداشته باشیم البته تقلید نباید کورکورانه انجام شود.
البته سرمایهگذاری بهصورت غیرمستقیم هم به افرادی که به جنس این بازار علاقه دارند ولی علم مالی بازار سرمایه ندارند را نیز پیشنهاد میدهم.
در سال ۱۳۹۸ برای اینکه افراد تازهوارد به بازار راه پیدا کردند، اطمینان و اعتمادی به آینده بازار نداشتند به همین علت افق دید آنها کوتاه بود و باعث شد که منفیهای بازار و دوران نزولی افزایش یابد و شاهد بودیم که صفهای فروش سنگین تشکیل داده میشد.
بهعنوان مطلب پایانی اگر سخن ناگفتهای دارید میتوانید با مخاطبهای ماهنامه و جوانانی که در این حوزه فعالیت دارند، مطرح بفرمایید.
خدمتتان عرض کنم که به نظر بنده در زمان کنونی بهاندازه کافی اهمیت موضوع «کار» مدنظر قرارگرفته نمیشود، به همه دوستان گفتهام که برای امروز کار و برای فردا فکر بکنید طبق فرموده سعدی شاعر بزرگ ایرانی، تنها سرمایه افراد فقط کار میباشد و اگر شمای جوان، رهنمای رود پشتی را آدم موفقی در حوزه مالی میدانید مطمئن باشید که با انجام کار به این نقطه رسیده است، کار را محترم بشمارید همانطور که پدر و مادر محترم هستند، چون هیچ موفقیتی تصادفی نیست و درگرو داشتن مهارت است و مهارت هر فرد به دانش آن فرد بستگی دارد و برای ثروتمند شدن باید دانش و مهارت خلق ثروت داشته باشم و این دانش و مهارت با انجام کار، چه از قبیل درسخواندن و چه انجام کارهای عملی دیگر به دست میآید البته مجدد عرض کنم که در انجام هر کاری باید صبر و حوصله را نیز چاشنی آن کار قرار دهیم و عجله نکنیم.
همیشه حقوق دیگران را محترم بشمارید و سعی کنید شفاف رفتار کنید چون مطمئن باشید کارما وجود دارد و اگر دستدرازی به حقوق دیگران داشته باشیم حتماً گرفتار میشویم.
موضوع مهم بعدی داشتن ارتباط و تعامل است زیرا ارتباطات و تعاملات بجا و مؤثر باعث افزایش موفقیت میشود و سعی کنید این ارتباط و تعامل ۲طرفه باشد تا دوام بیشتری داشته باشد.
این مواردی که عرض کردم همگی اصول اولیه زندگی هستند که جوانان باید موردتوجه قرار دهند اما همین جوانان عزیز نقاط مثبتی نیز دارند که باعث متمایزی آنها با دیگر نسلها شده است که مهمترین آن داشتن هوش دیجیتالی بالا میباشد که باید سواد دیجیتالی خود را نیز افزایش دهند، چون زندگی در عصر دیجیتال خیلی متفاوتتر از این زندگی کنونی میباشد و نمیتوان از این نوع زندگی فاکتور گرفت زیرا ریسکها نوظهور شدهاند بهطور مثال کووید۱۹ که سویهها و مدلهای مختلف به وجود میآمد چون ویروس موجودی زنده است.
همهچیز بهسرعت در حال تغییر است و باید برای زندگی در دنیا دیجیتال و اقتصاد دیجیتال آماده و مدل زندگی و کسبوکار خود را در عصر دیجیتال بازمهندسی کنیم زیرا امکان ندارد با توجه به روشهای قبل در این عصر جدید زندگی کرد.
جالب است بدانید بهتازگی خبری مبنی بر اینکه در امارات وزارتخانهای با عنوان وزارت اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی ایجاد شده است دریافت کردم که نشان میدهد موضوع مهمی است و همه کشورها در تلاش هستند که عقب نمانند.
در آخر توصیه میکنم که سواد مالی و سواد دیجیتالی خود را بهطور هماهنگ افزایش دهید تا فرهنگ سرمایهگذاری هم افزایش یابد.
ایجاد استارتآپ که بحث داغ این روزها است و به درد جوانان میخورد بدون داشتن سواد مالی و سواد دیجیتالی عملاً غیرممکن است چون سیاست راهبردی همه دولتها بر بستر تکنولوژی میباشد.