طی سالیان اخیر، تحولهای عمدهای در محیط کسبوکار در عرصه جهانی پدید آمده که اثرهای عمیق و متعددی بر کارکرد و فعالیت شرکتها بر جای گذاشته است. ازجمله این تحولها میتوان به توسعه اقتصادی مبتنی بر دانش و سرمایههای فکری، افزایش رقابت و ریسک شرکتها، تحول سریع در فناوری اطلاعات، توجه به توسعه پایدار، اهمیت یافتن مسئولیتهای اجتماعی و رعایت اخلاق سازمانی اشاره کرد. با توسعه و تعمیق این عناصر در عرصه اقتصادی و تأثیر آنها بر نحوه اداره شرکتها، ادامه حیات و پایداری آنها بیشازپیش درگرو ارزشآفرینی برای ذینفعان است. تحقق هدفها و راهبردهای ارزشآفرین نیازمند سیستمهای دقیق و اطمینانبخش سنجش عملکرد و کنترل است. سازوکارهای مناسب برای پیشبرد و نتیجهگیری مطلوب از برنامهها، لازمه تحقق برنامهها و هدفهای تعیین شده است.
گسترش و پیچیدگی روزافزون و شتابآمیز واحدهای اقتصادی در جهان پیشرفتهی امروز، نیازهای ناشی از کمبود منابع و افزایش رقابت، وجـود انـواع مخـاطرات در زمینـههـای مـالی، اداری و تجـاری کـه هـدفها و سیاستهای سازمانی آنها را چه از درون و چه از برون به شدت تهدید میکنـد، سـبب شـده اسـت تـا نیاز به حسابرسی داخلی بیشتر شود. از طرف دیگر توسعه و رشد فعالیتهای مختلف تولیدی، بازرگانی و خدماتی و با توجه به تفکیک مالکیت از مدیریت و اداره واحدهای تجاری توسط مدیرانی به نمایندگی از صاحبان سرمایه که مسئولیت فشارهای ناشی از کمبود منابع و افزایش رقابت و تهدیدات ناشی از اتفاقات داخلی و خارجی را بر عهده دارند، سبب شد که کنترل انفرادی و نظارت مستقیم غیر ممکن شده و نیاز به استقرار سیستم کنترلهای داخلی یکپارچه بهعنوان جزء سیستم مدیریت کارآمد مورد توجـه قـرار گیرد و بهعنوان ابزاری برای شناسایی و کنترل میزان رعایت مقررات سازمانی و الزامات قانونی و نیز بـرای پیشگیری از بروز اشتباهات و تخلفات مالی و غیرمالی استفاده گردد. از دیدگاه سنتی، وظیفه واحد حسابرسی داخلی را میتوان جستوجو و یا بررسی بسندگی کنترلهای داخلی و اتکای صورتهای مالی برشمرد. درواقع حوزه فعالیت در دیدگاه سنتی کنترل مالی و ایفای نقش مباشرتی است؛ اما در دیدگاه جدید، حسابرسی داخلی از محدوده رسیدگی به رویدادهای مالی و رعایت قوانین و مقررات که بهصورت متعارف و سنتی انجام میشد، فراتر میرود و امروزه بیشتر نقش مشاورهای مدیریت را عهدهدار است.
راهبری اصولی و نظاممند این سازوکارها و اعمال کنترل اثربخش برای پیشبرد برنامهها و تحقق هدفهای سازمانی مستلزم استقرار و بهرهبرداری از نظام حسابرسی داخلی است. برقراری و پیادهسازی حسابرسی داخلی در سازمان یا شرکتها نقطه شروع نظام مدیریت پیشرفته است. حسابرسی داخلی یکی از حلقههای زنجیره ارزشآفرینی در سازمانهای نوین است که در چهارچوب نظام راهبری شرکتی نقش مهمی در توسعه پایدار شرکت ایفا میکند. حسابرسی داخلی یکی از ارکان مهم سازمانهای نوین است که میخواهند در محیط رقابت امروز به پیش بروند. برخورداری از یک حسابرسی داخلی اثربخش، با توجه به کارکردهای چندوجهی آن، کمک بزرگی به سازمانها در راه دستیابی به هدفها شمرده میشود. ازاینرو نقش حسابرسی داخلی و اهمیت آن در شرکتها پر رنگتر شده است. حسابرسی داخلی باید از جایگاه سازمانی متناسب با انتظارهای مدیریت که واجد ویژگیهای استقلال و بیطرفی باشد، برخوردار بوده و عملیات خود را به دور از هرگونه جانبداری و اغماض انجام دهد.
حسابرسی داخلی یک فعالیت اطمینانبخشی و مشاورهای مستقل و بیطرفانه است که برای ایجاد ارزش افزوده و بهبود عملیات سازمان طراحی میشود و به سازمان یا شرکتها کمک میکند تا اهداف خود را با اتخاذ رویکردی سامانهمند و منظم برای ارزشیابی و بهبود اثربخشی فرآیندهای مدیریت ریسک، کنترل داخلی و راهبری شرکتی ایفا کند. هر واحد تجاری جهت نیل به اهدافش و تحصیل درآمد، ناگزیر از ایجاد قسمتهای گوناگون درونسازمانی است که توسط مدیران مربوطه اداره و کنترل میشود؛ لذا جهت کنترل و سازماندهی و هماهنگی بین قسمتهای مزبور نیاز به واحد حسابرسی داخلی مطرح میشود. از دیدگاه اعتباربخشی، حسابرسی بر اعتبار اطلاعات میافزاید، زیرا استفادهکنندگان میتوانند مطمئن باشند که عوامل کنترلی پیشگفته بر فرآیند گزارشگری حاکم و باعث بهبود کیفیت اطلاعات شده است. بهطور خلاصه، حسابرسی مشکلات اعتباردهی ناشی از تضاد منافع را کاهش میدهد.
برخی وظایف (نقش) حسابرسی داخلی در سازمان یا شرکتها به شرح زیر است:
–بررسی سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی: استقرار سیستمهای حسابداری و کنترل داخلی مناسب، یکی از مسئولیتهای مدیریت است که به نظارت و کنترل صحیح و مستمر نیاز دارد. مدیریت واحد معمولاً وظیفه بررسی این سیستمها، نظارت و کنترل اجرای آنها و ارائه پیشنهادهای اصلاحی را بهطور مشخص به عهده واحد حسابرسی داخلی میگذارد.
–رسیدگی به گزارشهای مالی و عملیاتی: این رسیدگی میتواند بررسی مبانی بهکار گرفتهشده برای شناسایی، اندازهگیری، طبقهبندی و گزارش اطلاعات و انجام رسیدگی ویژه (شامل آزمون گسترده معاملات و ماندهحسابها و روشها) درباره هر یک از اقلام و یا عملیات خاص را در برگیرد.
–بررسی صرفه اقتصادی، کارایی و اثربخشی عملیات واحد اقتصادی که شامل کنترلهای غیرمالی واحد مزبور است.
–بررسی رعایت قوانین، مقررات و سایر الزامات برونسازمانی و سیاستها: شامل بررسی دستورالعملهای مدیریت و سایر الزامات درون سازمانی ازجمله وظایف مدون حسابرسی داخلی در سازمان/شرکتها است.
–مدیریت ریسک کسبوکار، حسابرسی عملکرد مدیریت، اطمینانیابی از پیشبرد و تحقق استراتژیها، ارزیابی سیستم مدیریت و اطمینان از کارکرد این سیستم، کمک به بهبود فرآیندها، کمک به پیشگیری و کشف تقلبها، اطمینان بخشی نسبت به اتکاپذیری گزارشها؛
–استفاده بهینه از کار حسابرسی داخلی میتواند کارایی و اثربخشی حسابرس مستقل را بهبود بخشد و ارزش حسابرسی داخلی را برای صاحبکار افزایش دهد.
حسابرسی داخلی یک عنصر مهم و حیاتی در حاکمیت و عملیات سازمان است. سازمانهایی که از یک واحد حسابرسی داخلی اثربخش برخوردارند، ارزیابی بهتری نسبت به شناسایی خطرهای کسبوکار، فرآیندها و سیستم تجاری خود دارند. از همینرو، اقدامهای اصلاحی مناسب را بهمنظور بهبود مستمر محیط کسبوکار خود به کار میبندند. دامنه وسیع و جامع فعالیتهای حسابرسی داخلی، بررسی ضمنی و ادواری فعالیتهای سازمان، حسابرسی داخلی را مرجعی مناسب و دارای صلاحیت بهمنظور کنترل و ارزیابی عملکرد مدیران ساخته است. طراحی و پیادهسازی حسابرسی داخلی، نقطهای برای شروع یک نظام مدیریت نوین و همچنین برقراری یک نگرش مناسب برای حسابرسی داخلی است.
فعالیت واحد حسابرسی داخلی ضمن تعریف تمام رویدادهایی که با منافع ذینفعان (ازجمله سهامداران، مدیران، اعضای هیئتمدیره و…) با عملکرد شرکت در ارتباط است، رضایتمندی ذینفعان، ارزیابی خطرها و قابلیتها و توانایی نوآوری در فعالیتهای سازمان را شناسایی، ارزیابی و نسبت به ارائه راهکارهای مناسب و عملی به مدیریت اقدام میکند. درک این مهم که یکی از هدفهای حسابرسی داخلی کمک به مدیران در رسیدن به هدفها و برنامهها است، به تفاهم و همکاری متقابل مدیران سطوح مختلف و حسابرسی داخلی کمک بزرگی میکند. ارزش حسابرسی داخلی درواقع افزایش ظرفیت، جهت بهبود در ارائه سیستم کنترل داخلی سازمان و بهبـود عملکرد آن است.