خانه الفبای بورس گذری بر مرزهای علم مالی گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت هجدهم
گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت هجدهم

گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت هجدهم


در این قسمت از سلسله مقاله‌های گذری بر مرزهای علم مالی، مقاله‌ای از شماره آگوست سال ۲۰۲۲ مجله اقتصاد مالی۱ با عنوان «مه‌بانگ: ارزش بازار سهام در بلندمدت» بررسی می‌شود. این مقاله با نگاهی کلان، ضمن بررسی روند رشد ارزش بازار بورس‌های سهام ۱۷ اقتصاد پیشرو در جهان طی سال‌های ۱۸۷۰ تا ۲۰۱۶ میلادی، در خصوص شروع یک رشد جهش‌وار صحبت می‌کند که با مطالعه آن می‌توان دیدگاهی عمیق نسبت به ارتباط بین ارزش بازار سهام و متغیرهای کلان اقتصادی به‌ویژه تولید ناخالص داخلی (GDP) به‌دست آورد.

شرح مقاله
نویسندگان مقاله بحث خود را با اشاره به رشد بازارهای مالی طی سه دهه گذشته، برخلاف کاهش سهم نیروی کار از درآمد و نرخ رشد اقتصادی آغاز می‌کنند و بر لزوم بررسی همه‌جانبه این موضوع در بین کشورهای مختلف تأکید می‌نمایند. این پژوهشگران با جمع‌آوری داده‌های دست‌اول در خصوص ارزش بازار سهام پذیرفته‌شده در بورس‌های ۱۷ اقتصاد برتر جهان طی یک دوره زمانی ۱۴۶ ساله (بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۲۰۱۶)، به تحلیل این حجم از داده‌ها پرداخته و نتایج قابل‌توجهی به‌دست آورده‌اند.
بررسی دقیق این پژوهشگران نشان می‌دهد که از ابتدای سال ۱۸۷۰ تا حدود یک قرن بعد، سیکل‌های متوالی در ارزش بازار سهام شکل گرفته است؛ به‌طوری‌که در اوایل دهه‌‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۱۰، نسبت ارزش بازار سهام به GDP به حدود ۲ رسیده، اما مجدداً به مقادیر اولیه خود در دهه ۱۸۸۰ بازگشته است. این روند دوره‌ای در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ نیز تکرار شده است؛ به‌گونه‌ای‌که می‌توان رفتار این نسبت را طی این دوره، نوعی رفتار بازگشت به میانگین (با مقدار نسبت میانگین بلندمدت تقریباً ۱ به ۳ برای ارزش بازار سهام به GDP) دانست. با این حال پس از این دوره، حتی با وجود کاهش‌های شدید قیمت سهام در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹، شاهد تثبیت نسبت ارزش بازار سهام به GDP در حدود یک واحد (سه‌برابر میانگین بلندمدت دوره قبلی) هستیم.
به عبارت کلی‌تر، بر اساس تحلیل‌های انجام‌شده تا دهه ۱۹۸۰، رشد ارزش بازار سهام با رشد GDP هماهنگ بوده است (حدوداً ۴ درصد در سال)، اما پس از آن، شاهد رشد انفجاری ارزش بازار سهام نسبت به GDP و جدایی روند این دو متغیر اقتصادی هستیم. نویسندگان مقاله بر این باورند که رشد بازار سهام در دوره اول به‌دلیل پذیرش و انتشار سهام جدید بوده، با این حال، این رشد در دوره دوم بیشتر مرهون افزایش قیمت سهام است (به‌ویژه سهام شرکت‌های پذیرفته‌شده جدید).
در گام بعدی، پژوهشگران به‌منظور تحلیل دلایل شکل‌گیری این روند، از مدل رشد گوردن پویا۲ استفاده کرده‌اند تا بتوانند این رشد را به سه بخش شامل ۱) نسبت فعلی سود نقدی شرکت‌ها به GDP، ۲) نرخ رشد آتی سود و ۳) نرخ تنزیل، تقسیم و تجزیه نمایند. با این وجود، بر اساس تحلیل‌های به‌عمل‌آمده، مشخص شد که نه رشد سودآوری و نه نرخ تنزیل، هیچ‌یک قادر به توضیح این روند شدیداً صعودی نیستند. ازاین‌رو، پژوهشگران به سراغ آزمون فرضیه دوم خود رفتند که طبق آن، رشد قیمتی مذکور به‌دلیل انتقال سود از دیگر بخش‌های اقتصاد به سمت شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار، اتفاق افتاده است. ازآنجاکه نسبت سود پرداختی شرکت‌ها به GDP در دوره قبل از ۱۹۸۰ میلادی به‌طور میانگین ۱/۳ درصد بوده، اما در دوره بعدی به دو برابر این رقم افزایش یافته است، نویسندگان مقاله این‌گونه نتیجه می‌گیرند که رشد سودآوری شرکت‌های بورسی از رشد GDP پیشی گرفته و در نهایت باعث شده است که ارزش بازار سهام رشد پرشتابی را تجربه کند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *