چرا ثروتمندان از پاندمیها میترسند؟
ویروس کرونا همچون سایر بیماریهای همهگیر پیشین میتواند جای قشر ثروتمند و فقیر را عوض کند. این نوشتار توسط پروفسور والتر شیدل۱، استاد تاریخ و ادبیات باستانی دانشگاه استنفورد۲ تهیه شده است.
طاعون مرگ سیاه یکی از ویرانگرترین بیماریهای همهگیر تاریخ بشری بوده است.
در پاییز سال ۱۳۴۷ میلادی، انگل موشهای حامل طاعون بوبیونی (bubonic plague) از طریق چند کشتی از دریای سیاه وارد ایتالیا شد. طی چهار سال، این بیماری در سراسر اروپا و خاورمیانه شیوع پیدا کرد. غدد لنفاوی متورم زیر بغل و کشاله ران قربانیان، تاولهای سیاهی که بدن آنها را میپوشاند، تب بالا، اندامهایی که یکبهیک از کار میافتادند و این احتمال که ممکن است این بیماری یکسوم مردم اروپا را به کام مرگ بکشاند ترس و وحشت فراگیری را در دل مردم انداخته بود.
مجموعه رمانهای دی کامرون (Decameron) اثری از نویسنده ایتالیایی جیووانی بوکاچیو (Giovanni Boccaccio) شاهدی عینی بر این ماجراست: «و هنگامیکه همه گورها از اجساد قربانیان پر شده و گودالهای عظیمی که در محوطه کلیساها برای ورود صدها جنازه دیگر که همانند محموله یک کشتی ردیف بهردیف رویهم تلنبار میشدند حفر شده بود…» و به گفته آگنولو د تورا (Agnolo di Tura) وقایعنگار قرن چهارده میلادی «شمار کشتهشدگان بهقدری بالا بود که همه بر این باور بودند که آخر زمان فرارسیده است.»
و این تنها شروع ماجرا بود. طاعون تنها ده سال بعد دوباره به سراغ مردم آمد و آتش این بیماری حدود یک قرن و نیم همچنان بهصورت دورهای شعلهور بود و چندین نسل متوالی را درگیر کرد و از جمعیت آنها کاست. بهموجب «این طاعون خانمانبرانداز که ملتها را ویران کرد و جمعیت زیادی را از بین برد»، ابن خلدون، تاریخنگار عرب نیز کتابی با عنوان «تغییر کلی سکنه جهان» نوشت.
ثروتمندان برخی از این تغییرات را زنگ خطر تلقی میکردند. بنا بر نوشتههای یک وقایعنگار ناشناس انگلیسی، «جهان چنان با کمبود نیروی کار مواجه شده بود که حتی کمتوقعترین کارمندان برای استخدام شدن، مطالبات و انتظارات بالایی داشتند و بهسختی متقاعد میشدند که حتی با سه برابر مبلغی که بهعنوان دستمزد دریافت میکردند کار کنند. ازاینرو کارفرمایان بانفوذی مانند زمینداران بزرگ، از قدرت خاندان سلطنتی انگلیس استفاده کردند و از آنها خواستند تا «فرمان کارگری»۳ را صادر کنند که مطابق آن کارگران موظف بودند که شغلی که به آنها پیشنهاد میشد را در ازای همان دستمزدهای ناچیز سابق بپذیرند؛ اما هنری نایتون۴ کشیش آگوستینی از این وضع چنین شکایت میکند که به دلیل موجهای پیاپی طاعون که تعداد نیروی کار را کمتر و کمتر میکرد، کارگران و اجارهنشینان «هیچ توجهی به فرمان پادشاه نداشتند». اگر کسی میخواست آنها را استخدام کند باید تسلیم تقاضای آنها میشد، به همین علت یا میوه و محصولش را از دست میداد یا مجبور بود در برابر زورگویی و حرص و زیادهخواهی کارگران سر خم کند.
در نتیجهی این تغییر و برهم خوردن تعادل وضعیت بین نیروی کار و سرمایهداران، اکنون به لطف زحمات و تحقیقات دقیق مورخان اقتصادی میدانیم که درآمد واقعی کارگران غیرماهر طی چند دهه در بسیاری از کشورهای اروپا دو برابر شده است. بر اساس سوابق مالیاتی که در میان اسناد بایگانیشده بسیاری از شهرهای ایتالیا باقی مانده است، نابرابری ثروت در بیشتر این مناطق رو به زوال بوده است. در انگلستان، کارگران بهتر از روزگار قبل از شیوع طاعون میخوردند و میآشامیدند و حتی لباسهای خز پر زرق و برقی میپوشیدند که پیشازاین فقط بر تن افراد ثروتمند دیده میشد. در همان زمان پرداخت دستمزدهای بالاتر و دریافت اجارههای پایینتر، زمینداران را چنان تحت فشار قرار داد که بسیاری از آنها دیگر نمیتوانستند به ثروت و امتیازاتی که به آنها به ارث رسیده بود افتخار کنند. بهزودی، تعداد اربابان و شوالیههای متمول نسبت به زمانی که برای اولین بار طاعون به زندگی مردم تاخت کمتر شده بود.
اما پیامدهای آن هنوز مشخص نبود. در طول قرنها و در حقیقت هزارهها، پاندمیهای بزرگ و شوکهای شدید دیگری باعث شکلگیری جدید ترجیحات سیاسی و اولویتهای تصمیمگیری مسئولان شد. نتیجه اینگونه انتخابهای سیاسی تعیین میکند که در پاسخ به چنین بلایای شدید و ناگهانی چه تغییراتی در وضعیت طبقات مختلف جامعه رخ دهد و تاریخ به ما میآموزد که چطور این انتخابها میتوانند در تغییر جوامع از جنبههای گوناگون تأثیرگذار باشند.
با نگاهی به سوابق تاریخی اروپا در اواخر قرون وسطا میبینیم که سرمایهداران حتی تحت فشار شدید ناشی از وقوع یک چنین بیماری همهگیری بهآسانی و مشتاقانه عرصه را رها نکردند. در جریان ظهور قیام بزرگ رعیتهای انگلستان۵ در سال ۱۳۸۱ میلادی، یکی از چندین خواسته کارگران این بود که حق این را داشته باشند تا در مورد مفاد قراردادهای کاری خود با اربابان مذاکره کنند. اشراف و مأموران مالیاتی مسلح آنها، با توسل به زور این قیام را سرکوب کردند، اما باوجوداینکه آنها توانستند در اقدامی تهدیدآمیز مردم را به نظم پیشین بازگردانند، آخرین بقایای قوانین فئودالی بهزودی محو شد. پسازاین، دیگر کارگران میتوانستند دستمزدهای بهتری دریافت کنند و صاحبخانهها و کارفرمایان نیز بر سر به دست آوردن نیروی کار کمیاب با یکدیگر رقابت میکردند.
بااینحال در جایی دیگر سرکوب جواب داده بود. اواخر قرون وسطا در اروپای شرقی، از پروس۶ و لهستان گرفته تا روسیه، اشراف با هم تبانی میکردند تا با اعمال زور، بردگی را به رعایای خود تحمیل کنند. این موضوعات پیامدهای بلندمدت اقتصادی را در کل منطقه تغییر داد: کارگری آزاد و رونق شهرها، اروپای غربی را به سمت مدرنسازی سوق داد، اما نواحی شرقی اروپا از توسعه جا ماند.
در سلطنت ممالیک مصر۷ نیز رژیم حکومتی متشکل از فاتحان بیگانه با رگ و ریشه ترک در جبههای متحد برای حفظ کنترل سفت و سخت خود بر این سرزمین به استثمار رعیتها ادامه دادند. حاکمان جمعیت رو به کاهش این سرزمین را وادار کردند تا اجارههای خود را به همان میزانی که قبل از پیدایش طاعون میپرداختند بهصورت نقد یا در قالب کالا پرداخت کنند. این استراتژی اقتصاد آنها را سرنگون کرد زیرا منجر به شورش و ترک کار کارگران شد.
اما در بیشتر مواقع سرکوب با شکست مواجه شده است. اولین بیماری همهگیر شناختهشده در اروپا و خاورمیانه که در سال ۵۴۱ آغاز شد، نمونههای اولیه ازاینگونه وقایع را ارائه میدهد. با حکمی همانند فرمان کارگری انگلستان که هشتصد سال بعد صادر شد، امپراطوری ژوستینین بیزانس۸ علیه کارگرانی که برخلاف آداب و رسوم باستانی، به دلیل کمبود نیروی کار، دو یا سه برابر حق خود را مطالبه میکردند اعتراض کرد و دستور داد تا از حرص و طمع نفرتانگیز خود دست بردارند و به اندازه حق خود دستمزد مطالبه کنند. شواهدی از دو یا سه برابر شدن درآمدهای واقعی که در اسناد پاپیروس بهجای مانده از استان بیزانس مصر مشاهدهشده، هیچ جای شکی باقی نمیگذارد که گوش کسی به این فرمان بدهکار نبوده است.
در قاره آمریکا، فاتح اسپانیایی۹ با چالشهای مشابهی روبرو شد. در پدیدهای که دهشتناکترین پاندمی در طول تاریخ به حساب میآید، به محض ورود کلمبوس۱۰ به سواحل کارائیب، آبله۱۱ و سرخک۱۲ تلفات زیادی در سراسر جوامع بومی نیمکره غربی زمین به بار آورد. این بیماری ویرانگر پیشروی فاتحان اسپانیایی را تسریع کرد و مهاجمان بهسرعت املاک بزرگ و دهکدههای بسیاری را در اختیار خود گرفتند. برای مدتی، اجرای دقیق کنترل دستمزدهای تعیینشده از جانب سلطنت نیابتی این اسپانیای جدید۱۳، به کارگران بازمانده اجازه نداد تا از کمبود رو به رشد نیروی کار بهعنوان یک فرصت استفاده کنند و منافع اضافی بیندوزند؛ اما زمانی که سرانجام پس از سال ۱۶۰۰ میلادی بازار کار باز شد، دستمزدهای واقعی در مکزیک مرکزی۱۴ سه برابر شد.
هیچیک از این داستانها برای عموم مردم پایان خوشی نداشت. وقتی شمار جمعیت مردم پس از طاعون ژوستینین۱۵، مرگ سیاه۱۶ و پاندمی آمریکایی۱۷ به وضعیت قبلی خود بازگشت، دوباره مبالغ دستمزدها کاهش و اجارهها افزایش یافت و قدرت دوباره به دست سرمایهداران افتاد. ادامه روند استعمار آمریکای لاتین بعضی از شدیدترین نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را به ثبت رساند. در بیشتر جوامع اروپایی، نابرابری سطح ثروت و درآمد به مدت چهار قرن تا آستانه جنگ جهانی اول افزایش یافت. فقط در آن زمان بود که موج عظیم تازهای از تحولات فاجعهآمیز، نظم برقرارشده را بر هم زد و نابرابری اقتصادی طوری از میان رفت که از زمان پاندمی مرگ سیاه و سقوط امپراتوری روم مشاهده نشده بود.
با توجه به وقایع تاریخی مشابه با پاندمی فعلی کرونا ویروس که با آن روبهرو هستیم، باید نسبت به قیاسهای سطحی محتاط باشیم. حتی در بدترین حالت، کووید-۱۹، جمعیت بسیار کمتری از جهان را نسبت به هر یک از بلایای مشابه پیشین از بین خواهد برد و نیروی کار فعال و نسل بعدی، ویرایش ملایمتری از آن را تجربه خواهند کرد؛ زیرا که دیگر نیروی کار تا آن حد کمیاب نمیشود که منجر به بالا رفتن دستمزدها یا پایین آمدن ارزش املاک و مستغلات شود. همچنین، اقتصادهای امروزه دیگر به زمینهای کشاورزی و کار یدی وابسته نیست.
مهمترین درس ماندگار تاریخ این است که تأثیر اینگونه بیماریهای همهگیر فراتر از زندگیهای ازدسترفته و کسبوکارهای فروپاشیده است. امروزه، آمریکا با انتخابی اساسی میان دفاع از وضع موجود و یا استقبال از چنین تغییرات پیشرونده نوظهوری روبهرو است. بحران کنونی میتواند اصلاحات مجددی همانند آنچه در پی رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم۱۸ پدید آمد ایجاد کند.
پانویسها
۱٫Walter Scheidel
۲٫Stanford University
۳٫Ordinance of Laborers
۴٫Henry Knighton
۵٫Great Rising of England’s Peasants
۶٫Prussia
۷٫The Mamluks of Egypt
۸٫Byzantine emperor Justinian
۹٫Spain’s conquistadores
۱۰٫Columbus
۱۱٫Smallpox
۱۲٫Measles
۱۳٫Viceroyalty of New Spain
۱۴٫Central Mexico
۱۵٫Plague of Justinian
۱۶٫Black Death
۱۷٫The American Pandemic
۱۸٫The Great Depression and World War II
*تصویر نمادین از پاندمی مرگ سیاه (The Black Death) – دهه ۱۶۰۰، آلمان