ارتباط بورس با تورم
ارتباط بورس با تورم
آیا خریدوفروش در بورس و نزول قیمت موجب از بین رفتن نقدینگی میشود؟
یکی از بحثهایی که به دنبال صعود بازار سرمایه در محافل علمی و حتی در میان عموم مردم مطرح شد، ارتباط بورس با تورم بود. عدهای از صاحبنظران، رشد شاخص بورس را به دو علت، عاملی برای تهییج تورم معرفی میکنند. علت اول، اثر ثروت معرفی شده است؛ به این معنی که با توجه به افزایش سهم اوراق بهادار در سبد سرمایهگذاری مردم و افزایش نرخ مشارکت عمومی در بازار سرمایه، رشد قیمت سهام سبب افزایش ثروت مردم شده و در نهایت منجر به رشد تقاضای کل کالاها و خدمات میشود. به همین دلیل رشد شاخص کل بورس به عنوان نشانگر اقتصادی رشد قیمت سهام را علتی برای افزایش تورم کالاها و خدمات معرفی میکنند. این استدلال صرفنظر از اینکه تفاوتی میان افزایش قیمت یکباره و تورم قائل نشده است، یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه با وجود شرایط تورمی سالهای اخیر نمیتوان رشد اسمی ثروت را رشد حقیقی تلقی کرد. بهعبارتدیگر، اگرچه افزایش قیمت داراییهای مردم میتواند اثر ثروت داشته باشد اما این مسئله در صورتی است که افزایش قیمت دارایی خود ناشی از تورم نبوده باشد. در واقع افزایش ثروتِ حقیقی است که اثر افزاینده بر مخارج دارد نه افزایش ارزش اسمی. به عنوان مثالی ساده، اگر به یک راننده اینترنتی در کشور گفته شود که از ابتدای سال گذشته تاکنون قیمت خودرو شما ۵ برابر شده است، واکنش او احساس ثروتمندی، تعطیل کردن کارش و رفتن به تعطیلات نخواهد بود چراکه هزینههایش نیز با سرعتی به مراتب بیشتر رشد کرده است. به همین دلیل واکنش راننده بیشتر نگرانی از تأمین قطعات یدکی خودرو خواهد بود که با افزایش چندین برابری مواجه شده است و به همین دلیل این افزایشِ اسمی رقم قیمت دارایی منجر به افزایش تقاضا در سایر بازارها نمیشود. علت ادعایی دوم اثر رشد شاخص بورس بر افزایش تورم نیز متکی بر انتظارات تورمی است. در واقع، مدعیان این نظر استدلال میکنند که افزایش قیمتها در بورس سبب افزایش انتظارات تورمی شده و از این طریق اثر افزاینده بر تورم دارد. این در حالی است که افزایش قیمت سهام خود معلول رشد نقدینگی و افزایش انتظارات تورمی است. از طرفی کاهش شاخص بورس در هفتههای اخیر و افزایش همزمان قیمتها در سایر بازارها از جمله ارز، خودرو و … نشان داد که رابطهی علّی از شاخص بورس به تورم نهتنها وجود ندارد بلکه سرمایهگذاری در بورس با جذب نقدینگی منجر به کنترل تورم شده بود؛ بهطوریکه کاهش جذابیت سرمایهگذاری در بورس در پی افت شاخص، منجر به افزایش سرعت گردش پول در سایر بازارها شده و رشد قیمتها را سبب شد.
همزمان با حرکت نزولی قیمتها در بازار سهام و افزایش نگرانی فعالان بازار، جستجوها برای یافتن پاسخ به چرایی نزول بازار سبب بروز شایعههایی شد. از جمله اینکه برخی افراد با پیشفرض قرار دادن این گزاره که «نزول قیمتها به معنای از بین رفتن نقدینگی است»، افت قیمتها در بازار سهام را به نوعی عمدی تلقی کرده و هدف از آن را کنترل نقدینگی اعلام کردند. این پیشفرض مبنای اقتصادی ندارد و برای روشن شدن آن به یک مثال اکتفا میکنم. فرض کنید که شما نیاز به یک اتومبیل دارید و پس از بررسیهایتان خودروی موردنظر خود را پیدا میکنید و با فروشنده توافق میکنید که به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان، خودرو را بخرید. پس از انجام معامله، فروشنده مالک ۱۰۰ میلیون تومان پول شده و شما مالک خودرو میشوید. حال اگر تحت شرایطی قیمت خودرویی که خریداری کردهاید کاهش پیدا کند، برای مثال واردات خودروهای خارجی تسهیل شود و در نتیجه قیمت خودروی شما به نصف کاهش یابد، یا اینکه شما خودرو را بالاتر از قیمت واقعی آن خریده باشید و به علت یک نقص فنی، قیمت واقعی آن ۷۰ میلیون تومان باشد، این کاهش قیمت هیچ تأثیری در ۱۰۰ میلیون تومان وجهی که فروشنده دریافت کرده است، نمیگذارد. فروشنده کماکان مالک ۱۰۰ میلیون تومان است و میتواند معادل آن تقاضا ایجاد کند. حجم نقدینگی موجود در اقتصاد نیز به همین صورت است و اگرچه سازوکارهایی برای امحاء نقدینگی وجود دارد اما کاهش قیمت منجر به از بین رفتن نقدینگی نخواهد شد.