از علم تا عمل

از علم تا عمل


از تدریس در دانشگاه تا عضویت در هیئت مدیره شرکت «مدیریت فناوری بورس تهران»

مسلم پیمانی، فارغ‌التحصیل دکترای مدیریت مالی از دانشگاه علامه طباطبائی بوده و مدرک کارشناسی ارشد خود را در همین رشته از دانشگاه تهران اخذ کرده است. این مدرس دانشگاه که اکنون عضو هیئت علمی و مدیر گروه مالی و بانکداری دانشگاه علامه طباطبائی است، عمده وقت خود را در انجام کارهای آموزشی و پژوهشی صرف می‌کند و البته در زمینه مشاوره برای شرکت‌ها، به‌خصوص در حوزه‌های «ریسک» و «اوراق مشتقه» نیز فعالیت‌های اجرایی مختلفی دارد.
عمده فعالیت پیمانی در ارکان بورس و شرکت‌های وابسته مانند سازمان بورس و اوراق بهادار و شرکت مدیریت فناوری بورس تهران، عضویت در هیئت مدیره دیگر شرکت‌ها، عضویت در هیئت داوری، ارائه مشاوره در حوزه ریسک و … است. در ادامه گفت‌وگوی ماهنامه «بورس» را با این استاد مالی می‌خوانید.

آقای دکتر پیمانی، به‌عنوان نخستین پرسش بفرمایید که نحوه آشنایی شما با رشته مدیریت مالی چگونه بوده است؟
بنده زمانی که در مقطع کارشناسی برای تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی پذیرفته شدم، رشته مالی وجود نداشت. از طرفی به دلیل اینکه از رشته ریاضیات وارد مدیریت بازرگانی شده بودم نمی‌توانستم با این رشته ارتباط برقرار کنم؛ به‌طوری که تصمیم گرفته بودم به رشته فیزیک تغییر رشته دهم تا این‌که به دروس مدیریت مالی ۱ و ۲ رسیدم که موجب جلب توجه بنده و انصراف از تغییر رشته به فیزیک شد. همچنین در آن زمان آشنایی با آقای دکتر سینایی، یکی از اساتیدی که با ایشان در دانشگاه کلاس داشتیم سبب شد تحصیل در آن رشته را به قصد ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت مالی ادامه دهم.

چطور با بازار سرمایه و بورس آشنا شدید؟
در ابتدا از طریق فعالیت در انجمن علمی دانشگاه با بورس آشنا شدم و با بازدیدی که به همین واسطه از بورس داشتم با رشته تحصیلی «مالی» و موضوع «بازار سرمایه» و «بورس» آشنایی بیشتری پیدا کردم. پس از آن در حین تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت مالی دانشگاه تهران، جذب سازمان کارگزاران بورس شدم که بعدها با تصویب و اجرای قانون بازار اوراق بهادار به سازمان بورس و اوراق بهادار تبدیل شد.
عضویت در هیئت مدیره شرکت مدیریت فناوری بورس تهران (سال ۱۳۹۴) یکی از سوابق اجرایی شما است. لطفاً از تجربه‌هایتان در این نهاد بفرمایید…
شرکت مدیریت فناوری بورس تهران مهم‌ترین شرکت IT بازار سرمایه ایران است و مسئولیت اصلی فرایندهای معاملاتی بر عهده این شرکت است. به دلیل اجرای چندین پروژه سازمان بورس و اوراق بهادار با این شرکت، به‌خصوص پروژه‌هایی نظارتی که در سازمان بورس با آن‌ها آشنا شده بودم از طرف رئیس وقت سازمان و با معرفی یکی از معاونین ایشان، به بنده پیشنهاد شد تا در هیئت مدیره شرکت فناوری بورس تهران عضو شوم.
می‌توان گفت تصدی این سمت برای بنده تجربه خوبی بود؛ اگرچه شغلی بسیار سخت و سنگین است، زیرا لازمه آن تصمیم‌گیری لحظه‌‌ای بود و باید تصمیماتی بسیار فوری با نتایجی که می‌توانستند عواقب سنگینی داشته باشند، گرفته می‌شد. از سوی دیگر در بورس هیچ حوزه‌ای وجود ندارد که به بخش IT مرتبط نباشد؛ همواره لازم است که مدیریت فناوری در هر پروژه‌ای که در بورس راه‌اندازی می‌شود حضور یابد تا یکی از جنبه‌های فنی موضوع را بررسی کند. غیر از موارد عملیاتی، اقدامات توسعه‌ای متعددی نیز در این دوران اتفاق افتاد که البته زحمت اصلی آن بر عهده همکاران در شرکت فناوری بود و بنده تنها نقش حمایتی و مشورتی داشتم، اقداماتی مانند تفکیک هسته معاملات بورس‌ها، به‌روزرسانی هسته معاملات، رفع نقص‌های نرم‌افزاری (Bug) در کد منبع هسته معاملاتی، راه‌اندازی سامانه‌های نظارتی و محاسباتی متعدد و راه‌اندازی اوراق اختیار معامله و …

در خصوص کتاب تألیفی خود با عنوان «مدل‌سازی مالی با استفاده از نرم‌افزار متلب» توضیح مختصری بدهید.
این کتاب بر اساس علایق بنده نوشته شده است و نویسنده اول آن دکتر نیسی استاد راهنمای من هستند. بیشتر موضوع‌های مطرح‌شده در این کتاب در خصوص حوزه‌های کمی مالی و ریاضی‌ بوده که تا چاپ سوم نیز پیش رفته و البته به‌طور الکترونیک هم منتشر شده است.
در تألیف این کتاب سعی داشتم تا حد امکان با استفاده از داده‌های واقعی، در ‌خصوص بازار سرمایه ایران و اجرای مدل‌های گوناگون صحبت کنم. موضوع «مدل‌سازی مالی» که یکی از سرفصل‌های کارشناسی ارشد نیز می‌باشد، در این کتاب در سه بخش ارائه شده است؛ «مدل‌سازی سهام و پرتفوی» در بخش اول، «مدل‌سازی اوراق بهادار با درآمد ثابت» در بخش دوم و «مدل‌سازی اوراق مشتقه» نیز بخش سوم است.

به نظر شما مدل‌سازی در اقتصاد و بازار سرمایه کشور چه کاربردی دارد؟
برای پاسخ به این پرسش تنها نظر شخصی بنده مطرح نیست و قطعاً برای پاسخ‌گویی دقیق‌تر به انجام آزمون و پژوهش‌های متعددی در این خصوص نیاز داریم. در این حوزه مقالات، تحلیل‌ها و تحقیق‌های بسیار زیادی انجام شده است که به نظر اینجانب بر اساس آن‌ها می‌توان گفت مدل‌های جدیدتر در حوزه‌های جدید «هوش مصنوعی» عملکرد بهتری نسبت به مدل‌های دیگر داشته‌اند.

آیا مدل‌های جدیدتری که فرمودید در بازار سرمایه ما قابل اجرا هستند؟
این مدل‌ها به‌طور کلی قابلیت استفاده دارند، اما باید در نظر داشت که بازار سرمایه ما بازاری خاص است و مدل‌هایی که در دنیا جواب داده لزوماً در بازار ما جواب نمی‌دهد. بر این اساس، به نظر من باید مدلی که خاص ایران باشد را طراحی کرده و درواقع به بومی‌سازی مدل‌‌ها بپردازیم.

با توجه به نوسانات بازار به‌خصوص در دو سال اخیر، به نظر شما در این بازار باید چه عواملی ایجاد و یا مورد توجه بیشتر فعالان قرار بگیرند تا به تعادل مطلوب در بازار سرمایه برسیم؟
تجربه‌های بنده بیشتر در حوزه‌های «آموزش»، «پژوهش» و «اوراق مشتقه» است و یکی از مسائلی که بازارهایمان را به آن مبتلا می‌دانم توجه نکردن به «ریسک بازار» است. زمانی که بازار در حال صعود باشد، اکثراً به میزان بازدهی توجه می‌شود و ریسک‌های مرتبط با آن اهمیت زیادی ندارند.

لطفاً در باب موضوع عدم توجه به ریسک بازار اندکی بیشتر توضیح دهید.
در چنین شرایطی لازم است سرمایه‌گذاران احتمال ایجاد اصلاح در بازار را در نظر بگیرند و همچنین این موضوع که «آیا بازار دچار رکود عمیق و طولانی‌مدت خواهد شد؟» را نیز در تصمیم‌گیری‌هایشان لحاظ کنند.
حداقل در طول سه دوره کاری خود در بازار سرمایه شاهد این موضوع بوده‌ام که در زمان صعودی بودن بازار، همگی نسبت به میزان بازدهی حساسیت زیادی داشته و حتی به دنبال بازدهی‌های بالاتری نیز می‌باشند، اما به میزان ریسک توجهی نمی‌کنند، به‌طوری که این افراد در زمان سقوط بازارها، با مشکلات فراوانی مواجه می‌شدند. بنابراین، توجه به میزان ریسک در کنار بازدهی از اصول مهم سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود.

در حال حاضر آیا ابزارهای مدیریت ریسک در بازار سرمایه در این خصوص وجود دارد؟
بله؛ خوشبختانه ابزارهای مدیریت ریسک راه‌اندازی شده‌اند. اگرچه هنوز رشد بسیار زیادی نداشته است، اما نسبت به سال‌های اولیه از رشد مناسبی برخوردار هستند. در سال‌های اولیه ارزش معاملات بورس در طول یک‌سال به ۶ میلیارد تومان می‌رسید اما اکنون در یک روز به این میزان از معاملات می‌رسیم.
با وجود این به نظر من بازار هنوز از عمق کافی برخوردار نیست و در مسیر افزایش عمق در بازار به‌طور حتم توجه به ابزارهای مدیریت ریسک که عمده‌ترین آن اوراق مشتقه است، ضروری به نظر می‌رسد.

به‌عنوان مدرس دانشگاه در رشته‌های مالی، به جوانانی که می‌خواهند در این رشته تحصیل کنند، چه توصیه‌ای دارید؟
نخست این‌که تحصیل را در برنامه‌های‌ خود بیشتر لحاظ کنند؛ به این معنی که بین درس و کار، درس را در اولویت قرار دهند. بدیهی است دانشجویان به دلیل مشکلات مالی و معیشتی مجبور به اشتغال هستند اما توصیه بنده این است که تا حد امکان فرصت را برای درس خواندن از دست ندهند، زیرا برای کار کردن همیشه موقعیتی وجود دارد.
توصیه دوم بنده این است که حتماً در بازار سرمایه کار کنند؛ زیرا ما معلم‌ها هرچقدر هم تلاش کنیم تا با تدریس عملیاتی و اجرایی به واقعیت نزدیک‌تر باشیم، این موضوع که تمام اجزای بازار را تشریح کرده و آموزش دهیم امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین، به دانشجویانی که در حال تحصیل در این رشته هستند توصیه می‌کنم که حتی در قبال دریافت حقوقی ناچیز نیز در بازار سرمایه مشغول به کار شوند تا از این طریق با محیط آن آشنایی بیشتری پیدا کنند ولی به گونه‌ای که به درس آن‌ها لطمه‌ای وارد نشود.

و توصیه سوم؟
در حال حاضر تعداد دانشجویان مالی روزبه‌روز در حال افزایش است؛ بنابراین اگر فردی بخواهد در رقابت موجود موفق‌تر از بقیه عمل کند، لازم است مطالعه بیشتری در حوزه‌ای خاص از بازار سرمایه و رشته مالی داشته باشد. همچنین اطلاعات خود را در یک حوزه تخصصی مالی افزایش دهد و به کلیات مالی اکتفا نکند. به‌طوری که پس از گذشت یک دوره چهره شاخص آن حوزه تخصصی در مالی شود.

در حال حاضر قانون بازار سرمایه در حال اصلاح و ارزیابی مجدد است و یکی از موضوعات مهم بازار سرمایه در شرایط کنونی محسوب می‌شود. پیشنهاد یا انتقاد شما به‌عنوان پژوهشگر این حوزه در خصوص اصلاح قانون بازار سرمایه چیست؟
چندی پیش، دانشگاه علامه طباطبایی نشستی در همین خصوص برگزار کرد. در این نشست تأکید اینجانب، در حوزه «استقلال سازمان بورس و اوراق بهادار از هر جهت» به‌ویژه از سمت دولت بود که لازم است در اصلاح قانون بازار لحاظ شود. در حال حاضر شورای عالی بورس مقام بالادست سازمان بورس و اوراق بهادار است، در شورای عالی بورس نیز اغلب اعضا یا وابسته به دولت هستند، یا توسط وزیر انتخاب شده و یا منتخب هیئت وزیران هستند. گذشته از این مسئله، رئیس شورای عالی بورس نیز وزیر محترم اقتصاد است. در نظر داشته باشید که تبصره‌ای در قانون بازار اوراق بهادار وجود دارد که به موجب آن الزامی است که مصوبات شورای عالی بورس توسط وزیر اقتصاد تأیید و ابلاغ شود، موضوعی که به‌نوبه خود سبب دولتی شدن بیشتر سازمان بورس می‌شود.
در این شرایط، سازمان بورس که به‌صراحت در قانون بازار مؤسسه‌ای عمومی و غیر دولتی شناخته شده است، نمی‌تواند مستقل از دولت عمل کند و از طرفی در بسیاری از مواقع منافع دولت در برابر منافع بازار سرمایه و سرمایه‌گذاران، اعم از خرد و کلان که سازمان بورس موظف به حفظ منافع آن‌ها است دچار تضاد می‌شوند. در نتیجه سازمان بورس نمی‌تواند از وظیفه اصلی خود که حمایت از سرمایه‌گذاران است برآید؛ مسئله‌ای که به سبب عدم استقلال سازمان بورس و اوراق بهادار از دولت اتفاق افتاده است.
اتفاق دیگری نیز که در این راستا به وقوع می‌پیوندد این است که هر زمان سازمان بورس و بالا دستی‌هایش به هر دلیل به دولت وابستگی پیدا ‌کنند، دچار مسائل سیاسی نیز خواهند شد و زمانی که سیاست به حوزه‌های بازار سرمایه وارد ‌شود، از بحث‌های اصلی و کارشناسانه فاصله گرفته می‌شود. به نظر بنده در همین راستا، بسیاری از اتفاقات، بحث‌ها و مصاحبه‌هایی که با اهداف اصلاح بازار سرمایه شکل می‌گیرند از جهت اقتصادی و علمی نبوده، بلکه با اهداف سیاسی طرح شده‌اند؛ موضوعی که باعث می‌شود بسیاری از صحبت‌ها و راه‌حل‌ها در این بازار لزوماً از منظر کارشناسی طرح نشوند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *