مدیریت پروژه و مقابله با بحران در بازارهای سرمایه
دوره دانشجویی و بهویژه دوره به نسبت طولانی کارشناسی که انباشته از هیجانِ گذر از نوجوانی به جوانی و فوران توان ذهنی و هوشمندی است با خود یادگارهای ماندگاری را در همه سالهای پسین همراه میسازد که نه میتوانند از یاد بروند و نه میتوانند به کار نروند. آغازین سالهای دهه هفتاد خورشیدی، برای من، همان دوران همراه ساز بود، همراهیِ مفاهیم پایهای سازمان و مدیریت، مفاهیمی چون کارایی و اثربخشی، و همافزایی میان آن دو با مفهوم بهرهوری.
مفاهیمی که بهمانند دوستان همان دوران همراه شدند و ماندگار. بهرهوری مفهومی بود که نامأنوستر از دیگر مفاهیم بود و شاید نخستین درک صحیح از آن را استاد گرامی دکتر سهراب خلیلی شورینی، مدیر گروه وقت مدیریت در دانشگاه سختگیر صنعت نفت، با تشریح روان و دقیق همافزایی برای من و دوستان ایجاد کردند، مفهومی که رفع ابهام محاسبه پیچیدگیهای آن توسط استادی دیگر، جناب آقای دکتر عباس معمارنژاد، مدرس وقت ریاضیات در آن دانشگاه و معاون محترم امروز امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزارت اقتصاد، رقم خورد و این مطلب برای ما جا افتاد که دستیابی به بهرهوری که کارایی و اثربخشی توأم یا همافزایی و همراستایی میان این دو است، کاری است بس دشوار و هر مدیری توان آن را ندارد. به دیگر سخن، بهرهوری نوعی آرمانگرایی سازمانی است که باید میان دو شاخص ناسازگار، همافزایی و همراستایی برقرار نماید.
در همان دوران و به هنگام گذراندن درس مدیریت پروژه، معمای بعدی خود را نشان داد. معمایی که با این عبارت آغاز میشد: در مدیریت پروژهها، اثربخشی به کارایی اولویت دارد اما معما این بود که از گذشتههای دور باستانی تا به امروز، همواره بشر با همان تناقض و یا ناسازگاری اثربخشی و کارایی روبهرو بوده است، چراکه در راستای تعریف علم اقتصاد، کمیابی و محدودیت منابع، اصلی است انکارناپذیر و اولویت اثربخشی بر کارایی در پروژهها مطلق نیست و مدیری توانمند به شمار میرود که بتواند پروژه یا پروژهها را بهرهور مدیریت کند. برای مثال میتوان به ساخت هرم دوم توسط فرعون خفرع از اهرام سهگانه مصر اشاره نمود. هرمی که نوک آن، و برخلاف دیگر اهرام تا حدودی با سنگهای صیقلی پوشیده شده اما نیمهکاره مانده است و هنگامیکه در جریان بازدید از این هرم در جیزه از راهنمای مصری علت را پرسیدم، به کمبود منابع مالی برای تأمین سنگ و به دیگر سخن اهمیت کارایی در دوران ساخت هرم خفرع اشاره نمود.۱
در مثالی دیگر، در میان نبردهای هوایی در جریان جنگ هشتساله ایران و عراق، عملیات اچ ۳، در سال ۱۳۶۰، جایگاه منحصربهفردی در ایران و جهان دارد، نبردی که بهرهوری بیمانندی داشت و در برابر اثربخشی باورنکردنی، کارایی باورنکردنیتر داشت: از میان بردن بخش بزرگی از نیروی هوایی عراق در مرزهای غربی عراق، بسیار دورتر از دسترس جنگندههای ایرانی و در روی زمین و در پایان سالم به پایگاه برگشتن همه فانتوم های پیروزمند ایرانی. نبردی که تنها آسیب نیروی هوایی ایران، اصابت چند ترکشِ کم آسیب به هواپیمای شهید سرهنگ خضرایی بود.۲
اوجگیری باورنکردنی و بیمهابای عصر فناوری اطلاعات با خود دو چالش را برای مدیران و سازمانها به ارمغان آورد: افزایش شمار دگرگونیها و کاهش فاصله میان آنها. دورانی که مدیران برای تداوم سازمانهای متبوع و کسبوکارهای خود، نمیتوانستند نسبت به چالشهای دوگانه عصر جدید، بیتفاوت و منفعل باشند و پاسخگویی پیشدستانه، کارا، اثربخش و چارچوب دار، و به دیگر سخن، مدیریت بهرهور پروژه ضرورت تداوم بود. عصری که پروژههای بیشماری را به سازمانها و تسلط به مدیریت پروژه را به مدیران تحمیل کرد و پرشمار بودن اینگونه پروژهها، بحران مدیریت پروژه را به چالشی دیگر تبدیل کرد. به بیان سادهتر، مدیریت بهرهور پروژههای گوناگون و پرشمار به همراه مدیریت بحران ناشی از تعدد این پروژهها، یکی از مهارتهای مزیت ساز سازمانها شد و مدیران عاملی که چنین توانمندیهایی دارند، شدند دارایی ارزشمند نامشهود و زرین این سازمانها. شاهد این ادعا نیز، حضور روزافزون CEOها بهجای Managing Directorها بهعنوان سکاندار شرکتهای مدرن و امروزی است. به دیگر سخن، مدیریت بهرهور پروژهها به همراه مدیریت بحران به یکی از نشانگرهای اصلی ارزیابی توانمندی مدیریتی در سطح مدیریت عامل شده است.
شکی نیست که در چنین دورانی، توانمندیهای پروژه محور و مدیریت بحران در بازار سرمایه نیز، عاملی مزیت ساز بوده و هست و نهادها و ارکان بازار سرمایه بدون چنین مزیتی در مدیران عامل، امکان تداوم و بقا نداشتهاند، بهویژه اینکه به نظر میرسد که بازار سرمایه بیش از بسیاری از دیگر صنایع و کسبوکارها، با چالشهای دوگانه یادشده، درگیر بوده است و بیشک بررسی و مستندسازی آنها، میتواند برای تداوم مدیریت اینگونه پروژهها، نسخهای ایرانی فراهم آورد.
بدیهی است، چنین نوشتاری گنجایشِ بررسی و مستندسازی همه این پروژههای ارزشمند بازار سرمایه را ندارد و تدوین چنین مستندی خود نیازمند تعریف یک پروژه و ارزیابی پروژهها در چارچوبی مانند مدلهای سرآمدی پروژه۳ است اما به بیانی ساده میتوان به پروژههای حیاتی بورس تهران که در دو سال گذشته که افتخار همکاری با بورس تهران را داشته و شاهد آنها بودهام، اشارهکنم.
پروژههایی که اجرای آنها، از یکسو، تضمینکننده تداوم کسبوکار بورس بودهاند و از سوی دیگر، بیانگر توانمندیهای مدیریت پروژه در بورس تهران. پروژههایی در دو بعد ملی و فراملی، که شاید کوچکترین اما ملموسترین آنها، راهاندازی و استقرار بورس تهران بر بلندای تهران باشد. پروژههایی که همچنان ادامه دارند و موفقیت در آنها ضامن تداوم کسبوکار بورس خواهد بود.