خانه گپ‌و‌گفت آشنایی با اساتید حوزه مالی نیازمند توسعه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی هستیم
نیازمند توسعه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی هستیم

نیازمند توسعه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی هستیم


در این شماره از ماهنامه «بورس» به بهانه معرفی اساتید مالی کشور به سراغ یکی از اساتید موفق در این حوزه رفته‌ایم که علاوه بر تدریس، در زمینه اجرا هم عملکرد مطلوبی داشته است.
دکتر محمدعلی رستگار که در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس است در خلال این گفتگو، با اشاره به این موضوع که کشورمان در حوزه مالی، در مقایسه با کشورهای پیشرفته، جایگاه پایینی دارد بر «توسعه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی» تأکید کرده است. ایشان بهره‌گیری از دو فاکتور «دقت» و «همت» را از عوامل اصلی برای موفقیت افراد در این حوزه می‌داند و معتقد است که هر فردی، باید با توجه به فعالیتی که دارد، اطلاعات به‌روزی در اختیار داشته باشد.
دکتر رستگار، دلیل موفقیت خود را در وهله اول، انتخاب رشته ریاضی فیزیک در دوران تحصیلات متوسطه و ادامه تحصیل تا مقطع کارشناسی ارشد در گرایش ریاضی می‌داند. وی معتقد است با توجه به پیچیدگی‌هایی که رشته مالی دارد، علم ریاضی می‌تواند در این زمینه کمک‌کننده باشد و یک پژوهشگر زمانی در این حوزه موفق خواهد شد که از دانشی قوی در حوزه ریاضیات هم برخوردار باشد. مشروح این گفتگوی خواندنی در ادامه آورده شده است.

جناب آقای دکتر رستگار به‌عنوان اولین سؤال بفرمایید که در حال حاضر در کدام دانشگاه‌ها مشغول به تدریس هستید؟ چه دروسی را ارائه می‌دهید؟ از سابقه‌ی تدریس خود هم برایمان بگویید.
در ابتدا از شما و تمام دوستانی که در ماهنامه بورس زحمت می‌کشند، تشکر می‌کنم و امیدوار هستم که آنچه در این گفتگو مطرح می‌شود به جوانترها کمک کند تا در مسیری که قرار گرفته‌اند، موفق‌تر عمل کنند.
بنده در حال حاضر عضو هیئت‌علمی دانشکده مهندسی صنایع، گروه مهندسی مالی در دانشگاه تربیت مدرس هستم و دروسی که تدریس می‌کنم عبارت‌اند از اصول مهندسی مالی، مدیریت و تحلیل ریسک‌های مالی، بازارهای مالی با درآمد ثابت و معاملات الگوریتمی. البته بنده علاوه بر دانشگاه تربیت مدرس، در گروه مالی دانشگاه خاتم نیز حضور مستمر دارم و هر ترم در این دانشگاه حداقل یک تا دو درس تدریس می‌کنم.
علاوه بر این، قبلاً دروسی از جمله بازارها و نهادهای مالی، ریاضیات مالی، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری پیشرفته را در دانشگاه‌های صنعتی شریف، تهران، امیرکبیر و خوارزمی تدریس کرده‌ام و مدرس مباحث مختلفی از قبیل طراحی ابزارهای مالی، بازارها با درآمد ثابت، معاملات الگوریتمی و مدیریت ریسک در بانک‌ها و بازار سرمایه بوده‌ام.
در حال حاضر بیشتر روی دروسی که در ابتدا عرض کردم متمرکز هستم و تمام تلاشم را به کار می‌گیرم تا آنچه که دانشجویان برای رشد در حوزه مالی و بانکی نیاز دارند را در اختیارشان قرار دهم.

آقای دکتر رستگار، خوشحال می‌شویم مختصری از مسیر تحصیلی خود هم بفرمایید.
بنده مدرک دیپلم خود را در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان البرز تهران اخذ کردم و بلافاصله مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه صنعتی شریف در همین رشته گذراندم.
در همین حین دریافتم که علاقه شخصی‌ام بیشتر در حوزه‌های مالی و اقتصاد است و مطالعه در این حوزه را شروع کردم تا جایی که حتی شغلی که انتخاب کردم هم در این زمینه بود. مدتی بعد تصمیم گرفتم که تحصیلات خود را هم در این زمینه ادامه دهم و به همین خاطر، برای شرکت در یک دوره سه‌ماهه در کشور ایتالیا درخواست دادم که خوشبختانه توانستم با کمک‌هزینه تحصیلی مناسبی پذیرش را دریافت و در آن دوره شرکت کنم و همین سفر هم باعث شد تصمیمی جدی و قطعی بگیرم که در این حوزه ماندگار شوم. پس از آنکه در یک دوره مستر سطح دو فاینانس (Postgraduate Master: دوره‌ای است شامل دروس مربوط به مقطع دکترای مالی که به‌صورت فشرده به افرادی که دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند، آموزش می‌دهند) شرکت کردم، دکترای خود در رشته‌ی مهندسی مالی را در دانشگاه جنوآی ایتالیا به پایان رساندم. موضوع پایان‌نامه بنده، سازوکار تعیین قیمت انرژی برق در این بازار بود و به (Agent based Computational Economics) یا اقتصاد عاملگرا مربوط می‌شد که بخشی از اقتصاد رفتاری است، بعدازآن برای تکمیل دوره‌های مربوطه به انگلستان و مدرسه تجاری لندن نقل‌مکان کردم و نهایتاً به ایران بازگشتم و به فعالیت در دانشگاه‌ها پرداختم.

راجع به رشته تحصیلی خود در مقطع دکتری برایمان بگویید. مطمئناً بسیاری از علاقه‌مندان به حوزه مالی تمایل دارند با این رشته آشنا شوند.
بنده در دوران دانش‌آموزی به رشته ریاضیات علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم در این رشته ادامه تحصیل دهم. در آن دوران، بسیاری از دانش‌آموزان مستعد هم‌دوره بنده نیز رشته ریاضی فیزیک و یا رشته‌های مهندسی را انتخاب می‌کردند و کشور هم به توسعه رشته‌های مهندسی و همچنین علوم پایه نیاز داشت. وقتی تحصیلات بنده در مقطع کارشناسی ارشد به اتمام رسید، به همراه تعدادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف، بنیادی تحت عنوان «توسعه فردا» تشکیل دادیم که البته هنوز هم فعالیت دارد. هدف از ایجاد این بنیاد، جمع‌آوری پیشنهادها و راه‌حل‌های نوآورانه در حوزه علوم انسانی و مدیریت، با استفاده از دانش مهندسی بود. بنده با توجه به فعالیت‌هایم در آن بنیاد و همچنین پژوهش‌ها و تحقیقاتی که انجام شد، گرایشی جدی به حوزه مالی و اقتصاد پیدا کردم و همان‌طورکه قبل‌تر هم عرض کردم پس از آنکه فرصتی برای شرکت در دوره‌ی سه‌ماهه کشور ایتالیا پیش آمد، به‌صورت جدی در این حوزه شروع به فعالیت کردم. در مقطع دکتری مطالعات و تحقیقاتم عمدتاً در زمینه شبیه‌سازی بازارها، مدل‌سازی رفتار فعالان بازار، چگونگی یادگیری در سفارش‌گذاری و کنش و واکنش با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری تدریجی و یادگیری تقویتی بود.

لطفاً بفرمایید چه عاملی سبب شد از دنیای ریاضیات به حوزه مالی وارد شوید؟ به‌ نظرتان این تغییر چه اندازه توانسته است به شما کمک کند که در این راه موفق‌تر عمل کنید؟
اگر بخواهیم پژوهش‌هایی مؤثر و کاربردی در حوزه مالی و اقتصاد انجام دهیم، نیاز است که دانشی قوی در حوزه ریاضیات داشته باشیم. به‌عبارت‌دیگر، اگر فردی در علم ریاضیات قوی نباشد و در مواجه با مسائل اقتصادی و مالی، توانمندی لازم در مدل‌سازی ریاضی را نداشته باشد، یادگیری دانش مالی نیز برایش محدود می‌شود. آنچه اکنون در دنیا متوجه شده‌اند، این است که بسیاری از مشکلات و پیچیدگی‌های حوزه مالی و اقتصاد توسط تحلیل داده‌ها به‌صورت ریاضی قابل‌حل‌ است و به‌صراحت می‌گویم تحصیل در رشته ریاضی به بنده در حوزه مالی کمک زیادی کرد.

راجع به رشته تحصیلی خود در مقطع دکتری برایمان بگویید. بسیاری از علاقه‌مندان به حوزه مالی مطمئناً راغب هستند با این رشته آشنا شوند.
«مهندسی مالی» رشته‌ا‌ی نو و تلفیقی از علوم ریاضی، فیزیک، کامپیوتر و مباحث مالی کمّی و اقتصاد است. این رشته به‌طورکلی با استفاده از طراحی ابزار و با مدل‌سازی‌ و شبیه‌سازی کامپیوتری تلاش می‌کند به سؤالات حوزه مالی و اقتصاد پاسخ دهد. موضوع مدیریت و تحلیل ریسک‌های مالی و اقتصادی در رشته مهندسی مالی پراهمیت است.
حوزه تحقیقات بنده در دوره دکتری، استفاده از شبیه‌سازی مدل‌های عامل‌گرا بود و بررسی این موضوع که چگونه می‌توانیم از منظر تنظیم‌گر بازار، طوری مکانیسم بازار را طراحی کنیم که قیمت برای مصرف‌کننده به حداقل برسد. البته مطمئناً ابعاد دیگری هم در طراحی مکانیسم بازار مطرح می‌شود که لازم است به آنها هم توجه شود. ناگفته نماند که برخی از این ابعاد به مدیریت مالی بنگاه، محدودیت‌های اقتصادی، پایداری و تاب‌آوری بنگاه‌های اقتصادی و یا همان‌طورکه قبلاً عرض کردم به مدیریت ریسک مربوط می‌شود.
علاوه بر مباحثی که خدمتتان عرض کردم، بحث طراحی و قیمت‌گذاری ابزارها و به‌طور خاص مشتقات مالی مثل قراردادهای آتی، آپشن‌های متعارف، آپشن‌های نامتعارف و سوآپ‌‌ها باید در یک چهارچوب خاص توسط قانون‌گذار و تنظیم‌گر بازار طراحی و مشخص شود، زیرا بحث قیمت‌گذاری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و همان‌طورکه مستحضرید، در دنیای مالی با توجه به اینکه با عدم قطعیت‌ها مواجه هستیم و مدل‌سازیِ این عدم قطعیت‌ها نیازمند دانش مدل‌سازی ریاضی و به‌طور خاص دانش فرآیند تصادفی و معادله دیفرانسیل تصادفی است، در این حوزه بسیار به‌کار می‌رود و بخشی از مهندسی مالی به این حوزه توجه دارد.

چه توصیه‌ای به کسانی که تصمیم دارند برای تحصیل به این حوزه وارد شوند، دارید؟
سخن بنده با دانشجویان این حوزه و خصوصاً بخش بانکداری و بازار سرمایه (ازآنجاکه تمرکز بنده هم بر روی این دو بخش بوده) این است که این دانش، بسیار گسترده است و اگر بخواهیم با شاخه‌های آن آشنا شویم، مطالب بسیار جذاب و متنوعی دارد که اگر تا چند ده سال هم موردمطالعه قرار بگیرد، بازهم به نقطه پایان نزدیک نشده‌ایم و جای کار بسیاری برای پژوهش در این حوزه وجود دارد.
ولی آنچه حائز اهمیت است، این است که دو دسته افراد در این مسیر قدم می‌گذارند، دسته اول، افرادی که این مسیر را برای آینده شغلی خود دنبال می‌کنند و دسته دوم نیز افرادی که علاوه بر فعالیت حرفه‌ای و اخذ مدرک دکتری علاقه‌مند به فعالیت آکادمیک هم هستند.
با توجه به توسعه‌ای که در این حوزه وجود دارد، باید دانشجویان علاوه بر اینکه در یک بخش خاص (مثل حوزه بانکی، بازار سرمایه یا صنعت بیمه) تمرکز می‌کنند، ازآنجاکه هرکدام از بخش‌ها، مطالب و سرفصل‌های زیاد و مهمی دارند، لازم است در همه زمینه‌‌ها به‌ویژه ریاضیات، شبیه‌سازی کامپیوتر، مدل‌سازی و … علم خود را به‌روز کنند. همچنین بهتر است که در یادگیری و تقویت زبان انگلیسی کوشا باشند تا بتوانند در این مسیر همواره موفق‌تر عمل کنند.

از عواملی که به عقیده شما می‌توانند باعث موفقیت فرد در این حوزه (مالی) شود برایمان بگویید و بفرمایید که به نظرتان کدام‌یک بیشترین تأثیر را دارد؟
به‌طورکلی راه موفقیت در همه رشته‌ها اعم از حوزه علوم تجربی، هنر، علوم انسانی، تربیت‌بدنی، مالی و … به دو عامل مهم «دقت» و «همت» بستگی دارد. به‌طور مثال اگر فردی تلاش و کوشش داشته باشد اما از دقت کافی برخوردار نباشد، این تلاش هیچ‌وقت نتیجه قابل‌قبولی نخواهد داشت. پس دقت و همت مکمل همدیگر هستند و مهم‌ترین کلیدواژه‌ها در موفقیت افراد محسوب می‌شوند. البته همان‌طورکه می‌دانیم پایه و اساس هر رشته، علوم متفاوتی هستند، مثلاً در حوزه مالی، دانش اقتصاد کلان از مهم‌ترین دانش‌های این حوزه محسوب می‌شود (به‌خصوص در بخش پولی و بانکی) که علاوه بر آن، باعث می‌شود افراد در حوزه کاری موفق‌تر عمل کنند. همچنین می‌بایست مدل‌سازی، کار با داده‌ها، فهم عمیق از مطالب مالی و استخراج و استنباط درست از داده‌ها نیز ازجمله مهارت‌های هر فردی که به این حوزه ورود کرده است، باشد و نیز دانش مدیریت رفتار نیز از موضوعاتی است که به‌تازگی بسیار موردتوجه قرار گرفته است و تقریباً در همه کشورها از این دانش نیز استقبال کرده‌اند.
ولی همان‌طورکه در ابتدای این سؤال مطرح کردم کلیدواژه‌های موفقیت همان همت و دقت در هر کاری می‌باشد و باید همواره درصد بسیار بالایی از نتایج را از اقدامات، تفکر و برخوردهای خودمان با مشکلات و درصد بسیار ناچیزی از آنها را وابسته به شرایط، محیط و حتی شانس بدانیم؛ زیرا اگر به این نتیجه برسیم که ۹۰ درصد از نتایج حاصل‌شده، به عملکرد خودمان بستگی دارد، نهایت تلاش و دقت را به‌کار می‌گیریم که به بهترین نتیجه برسیم.

به‌عنوان یکی از اساتید شناخته‌شده در حوزه‌ی مالی، به نظرتان در حال حاضر کدام‌یک از سرفصل‌های تعریف‌شده در این حوزه نیاز به تمرکز بیشتر از سوی مدرسان محترم و همچنین پژوهشگران این حوزه دارد؟
در حوزه مالی به‌صورت سنتی سرفصل‌های متعددی وجود دارد، ازجمله شناخت و تجزیه‌وتحلیل صورت‌های مالی، بازارها و نهادهای مالی که از اصول ابتدایی این حوزه محسوب می‌شوند تا دروس پیشرفته مثل مدیریت تحلیل ریسک پیشرفته، مدیریت سرمایه‌گذاری پیشرفته، قیمت‌گذاری ابزارها و مشتقات مالی که همگی از مباحث پیشرفته حوزه مالی محسوب می‌شوند. این موارد در دانش مالی بسیار مهم و حائز اهمیت هستند، اما واقعیت امر این است که باید به دو موضوع توجه خاصی داشت، اولین موضوع اینکه در کدام بخش از حوزه مالی قصد فعالیت داریم و لازم است که متناسب با آن، دانش و معلومات خود را توسعه دهیم. به‌طور مثال، اگر در بانک‌ها و یا تأمین سرمایه‌ها قصد فعالیت دارید باید دانش خود را در بخش Fixed Income یا همان درآمد ثابت ارتقاء دهید که موضوعی بسیار مهم و ضروری است. در کنار آن باید دانش بانکداری نیز افزایش یابد، یا اگر قصد فعالیت در سبدگردان‌ها را دارید لازم است که بر موضوع یادگیری مدیریت سرمایه‌گذاری، بیشتر تمرکز کرد، زیرا شناخت شرکت‌ها و تجزیه تحلیل صورت‌های مالی صنایع مختلف، از مهم‌ترین مباحث فعالیت در سبدگردانی است. درنتیجه، تمام بخش‌های حوزه مالی کاربردی هستند، اما باید دانش خود را در بعضی از علوم، متناسب با بخشی که فعالیت دارید ارتقاء دهید.

لطفاً در این مورد بیشتر برایمان توضیح دهید.
اگر بخواهم به سؤال مطرح‌شده جامع‌تر پاسخ دهم باید عرض کنم که لازم است به سودآوری توجه کامل ‌شود ، زیرا این موضوع، بسیار مهم و ضروری است، حال‌آنکه متأسفانه به موازنه‌ی سودآوری و ریسک‌هایی که پذیرفته‌شده توجه بسیار کمی می‌شود؛ چون مدل‌سازی و کمّی‌سازی ریسک که از طریق اطلاعات داده‌هایی چون قیمت و سایر اطلاعات صورت‌های مالی و متغیرهای کلان اقتصادی به دست می‌آیند می‌توانند کمک‌کننده باشند و باعث شوند که تصمیمات بهتر اتخاذ گردد و باعث تداوم فعالیت کسب‌وکار ‌شود.
برای این مهم سه برنامه وجود دارد؛ منظور از برنامه اول، تداوم کسب‌وکار است که در این خصوص، باید حتماً ریسک‌های مربوط به کسب‌وکار شناسایی شوند، برنامه بعدی برنامه اقتضایی می‌باشد که مربوط به حل بحران‌هایی است که در فعالیت کسب‌وکارها به وجود می‌آید و باعث می‌شود از سد این بحران‌ها عبور کرد. در آخر هم برنامه احیاء و یا بازگشت به کسب‌وکار مطرح است تا مشخص شود که اگر رویدادی رخ داد و باعث تعطیلی کسب‌وکار شد، برای بازگشت و یا بهتر بگویم احیای کسب‌وکار لازم است چه اقداماتی صورت گیرد تا باعث ادامه کسب‌وکار شود.
این سه برنامه، مواردی مهم و حیاتی هستند و باید در توسعه دانش مالی بیشتر موردتوجه قرار گیرند تا همان‌طورکه گفتم کسب‌وکارهایی پایدار داشته باشیم.
البته موضوع حائزاهمیت بعدی مبحث «فناوری‌های نوین مالی» است که فین‌تک (Fin tech) یا همان تکنولوژی‌های مالی بوده و امروزه در همه دنیا شناخته شده است، زیرمجموعه‌های این مبحث از جمله رگ‌تک (Reg tech) و لند‌تک (Lend tech) و … نیز باعث پیوند تکنولوژی روز با حوزه مالی می‌شوند و اکوسیستم جدیدی به وجود می‌آید. حتی بانکداری سنتی را کاملاً تغییر داده و یا در حوزه بازار سرمایه هم مورد استفاده قرار گرفته است و کاربرد زیادی در همه بخش‌های حوزه مالی دارد.
پس اگر بخواهم پاسخم به این سؤال را جمع‌بندی کنم باید بگویم که در وهله اول، حوزه مدیریت ریسک و تحلیل داده‌های مربوط به این حوزه مهم است و سپس، توجه به تکنولوژی‌های ویژه‌ای که در حوزه‌ مالی استفاده می‌شود مثل فین‌تک، بلاک‌چین و رمزارزها که به‌مرورزمان باعث تغییرات گسترده در زیست‌بوم حوزه مالی شده‌اند. ازآنجاکه به‌مرورزمان، نوآوری‌های جدیدی ایجاد شده است، برای عقب نماندن از آنها باید به این بخش هم توجه شود و دانش آن را توسعه داد.

در همین رابطه، به عقیده شما با توجه به روند جهانی و ظهور شرکت‌هایی از قبیل استارتاپ‌ها، شرکت‌های دانش‌بنیان و … چه موقعیت‌های کاری جدیدی برای این افراد ایجاد می‌شود؟
این شغل به‌دلیل پویایی، میان‌رشته‌ای و همچنین چندرشته‌ای بودنش به توسعه زیادی نیاز داشته و بازار کار ارزشمندی دارد، چون دانش مالی بر اساس پلتفرم جدید و در چهارچوب تازه‌ای درحال‌توسعه است (شرکت‌های استارتاپی و دانش‌بنیان‌ها) و در همین خصوص، نیازمند افرادی است که تحت عنوان مدیر محصول شناخته شده‌اند، پس می‌توان گفت ازآنجاکه موقعیت‌های کاری جدیدی ایجاد شده است، افراد هم باید سطح بالایی از دانش مالی را فراگیرند و نیز باید مطالب و نیاز محصول را به‌نحوی برای برنامه‌نویسان و کد نویسان بیان کنند که بتوانند با فهم کامل موضوع، محصول خوبی را با حداقل خطا ایجاد کنند.
منظور از افراد میان‌رشته‌ای، افرادی است که دانش مالی و دانش مهندسی دارند، از دانش برنامه‌نویسی مطلع‌اند و از جایگاه و موقعیت بهتری در حوزه شرکت‌های استارتاپی و دانش‌بنیانی برخوردار هستند و فضای کاری جذابی دارند.

از رزومه اجرایی خود در حوزه مالی برایمان بگویید.
بنده در حوزه‌های مختلفی اعم از مالی، فرهنگی و ورزشی سابقه اجرایی دارم. عمده سوابق بنده در حوزه مالی عبارت‌اند از: عضویت در کمیته‌های ریسک بانک‌های مختلف (بانک‌های ملت، صنعت و معدن، رفاه کارگران، خاورمیانه، شهر، مسکن، توسعه صادرات و …)، همچنین سرپرست و عضویت در هیئت مدیره شرکت تأمین سرمایه بانک مسکن. در حوزه فین‌تک هم در چندین شرکت در سمت عضو هیئت مدیره فعالیت داشتم و آنچه از دانش مالی می‌دانم را در صنعت هم مورد استفاده قرار می‌دهم. بنده همچنین بسیار راغب هستم که از دانش همکارانم در این مجموعه‌ها استفاده کنم و اعتقادم بر این است که یادگیری باید همواره ادامه پیدا کند. به نظرم سوابق اجرایی بنده در حوزه فرهنگی و ورزشی برای خوانندگان این ماهنامه جذاب نباشد و به همین خاطر از مطرح کردن آنها صرف‌نظر می‌کنم.

با توجه به اینکه شما در نهادها و ارگان‌های زیادی، سمت عضویت کمیته‌ ریسک را داشته‌اید و یا دارید و مدرس دروس مختلفی در زمینه ریسک نیز هستید. لطفاً بفرمایید آیا به نظر شما در ایران چنان‌که شاید و باید به این موضوع توجه شده است؟
واقعیت این است که متأسفانه در ایران مدیریت ریسک هنوز به بلوغ نرسیده و از دانش مدیریت ریسک در حاکمیت شرکتی و بانک‌ها به‌خوبی بهره نبردیم. قابل‌ذکر است که ما از دانشی که اکنون در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و یا کتبی که دراین‌باره وجود دارد هم به‌خوبی استفاده نکرده‌ایم. مثلاً در صنعت بیمه مهم‌ترین چالش، موضوع مدیریت ریسک است و بخش عظیمی از نا ترازی اقتصادی که اکنون در کشور وجود دارد و وخیم‌تر شدن اوضاع و خلق نقدینگی بیشتر را به همراه داشته که آثار تورمی عدیده‌ای به وجود آورده، به عدم توجه کافی به پوشش ریسک‌ها و دانش مدیریت ریسک برمی‌گردد.
اگر در حوزه مالی مثل بازار سرمایه، بانک و بیمه تمرکز کنیم، متوجه می‌شویم که از گذشته در کتب مختلف با دو مفهوم ریسک و بازده آشنا شده‌ایم و به‌طور خاص از سال ۱۹۵۲ که مدل مارکویتز معرفی شد، مقالات و کتب مختلفی توسعه پیدا کرده‌اند که به‌دنبال موازنه‌ای میان ریسک و بازده هستند. به لحاظ تاریخی، مدیریت ریسک تاریخچه‌ای غنی دارد و اگر به ریسک‌های عملیاتی که مربوط به ریسک‌های پروژه‌ای و همچنین ریسک‌های HSE است، دقت کنیم متوجه می‌شویم که این دانش توسعه پیدا کرده است و برای انجام پروژه‌ها لازم است به برخی مسائل ازجمله داشتن محیطی امن برای کار کردن، حفظ محیط‌زیست و عدم تخریب محیط‌زیست، سلامت کارکنان، تهیه و تدوین دستورالعمل و استانداردهای مختلف برای هر‌چه ‌بهتر شدن فضای کاری و … توجه بیشتری داشت.
در خصوص ایزو هم باید خاطرنشان کنم که انواع و اقسام ایزوها، از قبیل ایزو ۳۱،۰۰۰ و ایزو ۴۵،۰۰۰ توسعه پیدا کرده‌اند و مدل‌های مختلفی برای ارزیابی ریسک وجود دارد که در دنیا استفاده می‌شود، اما در ایران چندان که لازم است به این موارد توجه نشده است. اگر به‌طور خاص در حوزه مالی صحبت کنیم، متوجه می‌شویم که از میان دو کلمه «ریسک» و «بازده» و البته موازنه‌ی بین این دو، متأسفانه عمدتاً به بازده توجه شده است و نمی‌دانیم که تحت تأثیر چه مقدار از ریسک چنان بازدهی‌ای ایجاد شده است.
برخورداری از فهمی عمیق در رابطه با مباحثی چون تحمل ریسک، اشتهای ریسک، توسعه فرهنگ ریسک و بلوغ مدیریت ریسک در سازمان و به‌کارگیری این مفاهیم در سازمان‌ها بسیار مهم است. ریسک حیطه‌های مختلفی دارد، ازجمله ریسک‌های بازار، ریسک‌های اعتباری، ریسک‌های عملیاتی (شامل ریسک‌های فرآیند، ریسک خطای انسانی، ریسک نرم‌افزار و سخت‌افزار می‌شود)، ریسک نقد شوندگی و … که همگی به توسعه دانش نیاز دارند. نکته حائز اهمیت این است که باید به این موضوعات توجه خاصی داشت و درصورتی‌که آنها را به‌موقع بررسی و ارزیابی نکنیم و با ابزارهای مختلف تحت کنترل و پوشش قرار ندهیم، ممکن است حتی به زیان‌ده شدن کسب‌وکار منتهی شوند، اگر هم بازده قابل‌توجهی کسب شده باشد، حتماً اتفاقی بوده است. مثال مشهود در این باب، بانک‌های کشورمان هستند. همان‌طورکه می‌دانید، در حال حاضر تعداد زیادی از بانک‌ها ازآنجاکه صرفاً به بازده توجه کرده‌اند و برای مبحث ریسک ارزشی قائل نبوده‌اند، زیان‌ده هستند و فقط زیان انباشته‌شان چندین برابرِ آورده و سرمایه آنها است.
مهم‌ترین اقداماتی که لازم است هم‌اکنون انجام شوند، توسعه دانش و فرهنگ ریسک برای مدیران سازمان‌ها، استفاده از مدل‌ها و برنامه‌های بلوغ مدیریت ریسک در وزارتخانه‌ها و نهادهای مالی مختلف و شرکت‌ها و هلدینگ‌های اقتصادی است تا به حل این بحران کمک کند، زیرا این مشکلات از آنجا به وجود آمده‌‌اند که مدیریت ریسک را به‌خوبی ترویج نداده‌ایم.

با توجه به اینکه شما همزمان با تدریس در دانشگاه، در صنعت مالی هم فعال بودید، لطفاً از مزیت این اتفاق بیشتر برایمان بگویید.
انجام همزمان فعالیت‌های آکادمیک در دانشگاه و فعالیت در صنعت، مزیت‌های جدی‌ای دارد، ازجمله اینکه باعث می‌شود در دانشگاه بسیاری از تحقیقات به‌صورت کاربردی انجام شود. در چنین شرایطی، فعالیتی که در دانشگاه صورت می‌گیرد رنگ و بوی بیشتری از نظر حل مسائل صنعت پیدا خواهد کرد و فقط به تئوری بودن مباحث بسنده نمی‌شود، بلکه راه‌حلی نزدیک به واقعیت را پیدا می‌کنیم و صرفاً به مسائل انتزاعی و تئوری پرداخته نمی‌شود.
از طرفی هم حضور افراد محققی که فعالیت‌های آکادمیک دارند در صنعت بسیار مفید است و باعث تقویت آن می‌شود، این ارتباط دوطرفه هم به تحقیقات دانشگاهی و هم به مسائل صنعت با متدهای علمی روز دنیا کمک می‌کند.

به‌عنوان سخن پایانی، اگر توصیه یا نقطه‌نظر خاصی دارید لطفاً با خوانندگان ماهنامه در میان بگذارید.
تأکید بنده بر توسعه دانش مالی است، در واقع ازآنجاکه در مقایسه با دانشی که در سطح بین‌الملل به‌خصوص کشورهای پیشرفته مطرح است، متأسفانه در جایگاه پایینی قرار داریم، نیازمند توسعه ابزارها، بازارها و نهادهای مالی هستیم.
در همین خصوص جدیت در انجام مطالعات و تحقیقات عمیق در این حوزه، همچنین نقد کردن شرایط فعلی برای بهبود آن، همواره می‌تواند کمک کند تا شاهد افزایش روزافزون دانش مالی فعالان بازار باشیم.
تمرکز بر چنین اقدامی می‌تواند تمام کشور را چه از لحاظ تأمین مالی ارزان‌تر و باثبات‌تر و چه از منظر سیاست‌های مالی که منجر به توسعه اقتصادی در کشور می‌شود بهره‌مند سازد؛ چراکه تحقق موارد فوق نیازمند این است که تصمیمات درستی اتخاذ شود و این تصمیمات نیازمند توسعه دانش مالی هستند. امیدوارم جوانانی که در این راه قدم برداشته‌اند مصمم به راه خود ادامه دهند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *