خانه الفبای بورس گذری بر مرزهای علم مالی گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت دوم
گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت دوم

گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت دوم


همان‌طور که در بخش قبلی این مجموعه نوشتارها ذکر شد، هدف اصلی در این مجموعه، آشنایی با آخرین مقالات علم مالی است که برای دستیابی به این هدف، با مبنا قرار دادن تازه‌ترین شماره یکی از مجلات معتبر مالی دنیا و مروری کلی بر مقالات آن، یکی از مقالات اصلی چاپ‌شده در آن را با توضیحات بیشتر تشریح می‌کنیم. در بخش قبلی، مجله مالی (The Journal of Finance) را مدنظر قرار دادیم و در این قسمت به سراغ مجله اقتصاد مالی (Journal of Financial Economics) می‌رویم.

مختصری در خصوص مجله اقتصاد مالی
مجله اقتصاد مالی نیز از مجلات برتر حوزه مالی است و به‌صورت ماهانه منتشر می‌شود. در این مجله مقالاتی در حوزه‌های مختلف مانند بازار سرمایه، نهادهای مالی، مالی شرکتی، حاکمیت شرکتی و مسائل اقتصادی سازمان‌ها منتشر می‌شود. در هیئت تحریریه این مجله نیز نام‌هایی مانند جنسن، فاما، فرنچ، اشلایفر و … به چشم می‌خورد که خود گویای اهمیت این مجله است. در این مجله نیز مقالات مشهوری مانند مقاله جنسن و مکلینگ (۱۹۷۶) در خصوص مباحث حاکمیت شرکتی، مدل‌های عاملی فاما و فرنچ (۱۹۹۳ و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵ و مقاله اخیر این دو محقق در سال ۲۰۱۸)، بررسی‌های تجربی انجام شده توسط گراهام و هاروی (۲۰۰۱) در خصوص بررسی میزان به‌کارگیری تکنیک‌های مالی شرکتی در عمل و موارد مشابه بسیار دیگری وجود دارد.

نگاهی کلی بر آخرین شماره این مجله (اکتبر ۲۰۲۰)
در این شماره از مجله، ۱۳ مقاله مختلف وجود دارد. این مقالات شامل موضوعات گوناگونی مانند اثرات انتشار اطلاعات و تأخیر در آن، تحلیل عملکرد پرتفوی‌های مبتنی بر مدیریت نوسانات، افشای داوطلبانه، ریسک نقدشوندگی و تأثیر اندازه بازار کار بر ساختار سرمایه است؛ بنابراین نمی‌توان گفت مقالات این شماره بر موضوع خاص و مشترکی متمرکز هستند. بااین‌حال آنچه با مطالعه مقالات این شماره جالب‌توجه است، استفاده از منابع داده متنوع و بسیار جدید در برخی از آن‌ها است که شاید برای محققین داخلی که عمدتاً بر منابع داده‌ای یکنواختی مانند داده‌های صورت‌های مالی و یا داده‌های معاملاتی متمرکزند بتواند راهنمای مناسبی باشد. از سوی دیگر این منابع داده‌ای خاص می‌تواند منشأ ایده‌های نو برای متولیان امر و نهاد ناظر هر بخش نیز باشد. برای نمونه در مقاله‌ای با عنوان «IQ از IP: ساده‌سازی جستجو در انتخاب پرتفوی»، محققین با تلاش فراوان داده‌های مختلفی را از منابع گوناگون جمع‌آوری کرده و ارتباط جالبی بین آن‌ها ایجاد کرده‌اند. این منابع داده‌ای دربردارنده اطلاعات قیمت سهام، اطلاعات مالکیتی گروه‌های سهامداری، اطلاعات IP اشخاصی که نسبت به دانلود فرم معاملات اشخاص دارنده اطلاعات نهانی اقدام کرده‌اند، اطلاعات بیوگرافی دارندگان اطلاعات نهانی و مدیران صندوق‌ها جهت تشخیص ارتباط بین آن‌ها و دیگر اشخاص است. محققین پس از جمع‌آوری این داده‌ها، راه‌کارهای خلاقانه‌ای نیز برای کشف ارتباط بین این گروه‌های داده‌ای به کار گرفته‌اند. در نهایت نیز دریافتند که مدیران نهادی در پی جستجوی اطلاعات معاملات دارندگان اطلاعات نهانی که ارتباط دوستانه‌ای با آن‌ها داشته و یا از لحاظ جغرافیایی به آن‌ها نزدیک‌اند، بوده و همچنین نسبت به انجام معامله بر اساس آن اطلاعات اقدام می‌کنند. در مقاله‌ای دیگر نیز به نام «انتخاب مکان، انتخاب پرتفوی»، با بررسی داده‌های خاصی چنین نتیجه گرفته شده است که نزدیکی جغرافیایی شرکت‌ها به سرمایه‌گذاران بر انتخاب پرتفوی آن‌ها مؤثر است. استفاده از داده‌های نوآورانه در مقاله دیگری با عنوان «آیا اخلاق را می‌توان یاد داد؟» نیز به چشم می‌خورد که در ادامه بررسی می‌شود.

تشریح مقاله منتخب
در این بخش، مقاله «آیا اخلاق را می‌توان یاد داد؟» را مرور خواهیم کرد. این مقاله توسط زاکاری کوالسکی۱، اندرو ساترلند۲ و فلیکس وتر۳ به ترتیب از دانشگاه‌های نوتردام، ام آی تی و منهایم نوشته شده است. همان‌گونه که در بخش قبل نیز اشاره شد، این مقاله نیز از داده‌های منحصربه‌فردی بهره جسته است به این‌گونه که از رویداد تغییر آزمون تائید صلاحیت مشاوران سرمایه‌گذاری در سال ۲۰۱۰ به‌عنوان مقطع زمانی خاص استفاده کرده و افرادی که در این آزمون قبول شده‌اند را قبل و بعدازاین تغییر مقایسه کرده است. تغییر اصلی این آزمون از سال ۲۰۱۰، کاهش حجم سؤالات مربوط به قوانین، مقررات و معیارهای اخلاقی و افزوده شدن به بخش سؤالات فنی اقتصادی و مالی است. محققین در این مقاله بر مبنای فهرست افرادی که قبل از این تاریخ و بعدازاین تاریخ گواهینامه مشاوره سرمایه‌گذاری دریافت کرده و مقایسه این فهرست با مشخصات افرادی که اقدام به انجام تقلب و تخلف در بازار نموده‌اند، اثر کاهش توجه به سؤالات مربوط به مقررات و معیارهای اخلاقی را بر وقوع تخلفات بررسی کرده‌اند. نتایجی که این محققین یافته‌اند نیز مانند داده‌های مورد استفاده منحصربه‌فرد و جالب‌توجه است. مهم‌ترین این نتایج عبارت‌اند از:
اشخاصی که در آزمون گواهینامه حرفه‌ای با تمرکز بیشتر بر قوانین، مقررات و معیارهای اخلاقی شرکت کرده‌اند، ۲۵ درصد احتمال کمتری دارد که در یک تخلف سهیم شوند.
توجه بیشتر به مقررات و معیارهای اخلاقی، بر درک اشخاص از اعمال صحیح و غلط مؤثر است و نه‌فقط درک شکلی قوانین.
این تغییر آزمون اثر کمتری بر افرادی که فراوانی تخلفات در شرکت محل کار آن‌ها بالاست، داشته است.
در زمان افزایش تخلفات یک نهاد، احتمال ترک کار توسط افرادی که در آزمون با میزان بیشتر سؤالات مربوط به مقررات و اخلاق شرکت کرده‌اند، بالاتر است.
در نهایت محققین به نتیجه بسیار آموزنده‌ای دست می‌یابند که اخلاق را می‌توان آموزش داد و این آموزش منجر به کاهش اعمال خلاف و مجرمانه می‌گردد.

پانویس‌ها

۱٫Zachary Kowaleski
۲٫Andrew Sutherland
۳٫Felix Vetter

 

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *