معرفی کتاب
اصول محوری حسابرسی داخلی
مترجمان: شاهرخ شهرابی، محمد غواصی کناری
نوبت چاپ: اول، بهار ۱۴۰۰
قیمت: ۵۴۰٫۰۰۰ ریال
انتشارات: نگاه دانش نوین
توزیع انحصاری: انجمن حسابرسان داخلی ایران
کتاب حاضر با هدف برقراری ارتباط عملی میان اصول محوری حسابرسی داخلی و مبانی مندرج در چارچوب بینالمللی اجرای حرفهای حسابرسی تهیه شده است، موضوعی که با توجه به الزام بهکارگیری چارچوب بینالمللی اجرای حرفهای و رعایت آیین رفتار حرفهای میتواند برای حسابرسان داخلی مفید واقع شود.
کتاب اصول محوری حسابرسی داخلی ترجمهی دقیقی از رهنمودِ اجرایی «بازنمود اصول محوری حسابرسی داخلی در کاربست چارچوب بینالمللی اجرای حرفهای حسابرسی داخلی: توانمندسازها و شاخصهای کلیدی» است که دربرگیرنده¬ی بخشهای «پیشگفتار»، «تشریح چارچوب بینالمللی اجرای حرفهای حسابرسان داخلی»، «خلاصهی اجرایی»، «مقدمه»، «اهمیت کسبوکار: ریسکها و فرصتها» و قسمتی از «رهنمودهای الزامی چارچوب بینالمللی اجرای حرفهای» در قالب ده اصل محوری است. در این رابطه، اصول محوری توضیحی مختصر و ساده از «نقش»، «هدف» و «معیارهای اثربخشی» فعالیت حسابرسی داخلی ارائه داده و برقراری ارتباط میان مدیران ارشد و هیئت مدیره – یا بهطور خاص، رئیس کمیتهی حسابرسی – با مدیر ارشد حسابرسی داخلی را تسهیل میکنند. چنین روش خودارزیابی و برقراری ارتباطی، منجر به ارتقای «بیانیهی ارزش» فعالیت حسابرسی داخلی در مسیر تحقق مأموریت خود میشود.
اولین اصل محوری معرفیشده در کتاب، «بازنمود پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی» است که معرف پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی بهمعنای انجام کارِ درست و ارائهی اطمینان و مشاورهی صادقانه و بیطرفانه در شرایطی است که اتفاقاً اجتناب از آن برای حسابرس راحتتر باشد. بر اساس آنچه در کتاب عنوان شده است، در صورت زیر پا گذاشته شدن این اصل محوری، اعتماد نسبت به کار حسابرس زیر سؤال میرود که سبب از بین رفتن اعتبار حسابرسی داخلی برای ارائهی مشاوره و اطمینانبخشی مستقل و بیطرفانه میشود. بر همین اساس، این اصل با دو اصل محوری بعدی یعنی «بازنمود صلاحیت و مراقبت حرفهای» و «بیطرفی و عدم سوگیری ناروا» در ارتباط است. در این مورد، صلاحیت حسابرسان داخلی میتواند با استفاده از ابزارهایی چون گزارش بهینهکاوی از طریق نرمافزار هوش حسابرسی و چارچوب صلاحیت حسابرسی داخلی انجمن سنجیده شود که عدم رعایت آن منجر به دیرهنگام، کمدقت، کمارزش یا کمکیفیت شدن گزارشهای حسابرسی یا سایر موضوعات قابلاطلاعرسانی فرد میشود. بر اساس اصل محوری سوم، حسابرسان داخلی بدون توجه به کسب حمایت یا عدم حمایت از دیدگاههایشان توسط مدیریت، ملزم به فعالیت در راستای منافع سازمان هستند، موضوعی که در صورت نادیده گرفته شدن علاوه بر تخریب اعتماد نسبت به کار حسابرسی، موجب سوء شهرت و تحمیل زیان به سایر ذینفعان میشود. از طرفی، در راستای بهکارگیری اصل «همراستایی با راهبردها، اهداف و ریسکهای سازمان»، مدیر ارشد حسابرسی داخلی راهبردهای فعالیت حسابرسی داخلی را با راهبردهای سازمان همسو کرده و برنامههای راهبردی را با تعریف چشمانداز، اهداف و سنجههای شفاف اندازهگیری موفقیت تدوین میکند. بر اساس آنچه در کتاب توضیح داده شده است، در صورت عدم بهکارگیری این اصل محوری، مدیر ارشد نمیتواند سازمان را در مدیریت ریسکهای کلیدی و دستیابی به اهداف خود یاری کند.
همچنین، «جایگاه سازمانی مناسب و منابع کافی» اصل محوری دیگری است که مطرح شده و بهعنوان مثالی در توضیح الزام آن آمده است که مدیر ارشد حسابرسی داخلی باید به بالاترین سطح مدیریتی گزارش دهد (مدیرعامل یا حداقل سطحی از مدیریت که فعالیت حسابرسی داخلی را قادر به ایفای مسئولیتهای خود میسازد). اصل محوری «بازنمود کیفیت و بهبود مستمر» بیان میکند که مدیر ارشد حسابرسی داخلی باید شاخصهای کلیدی عملکردی را تعریف و بر آن نظارت کند، همچنین منابع کافی را هم برای اجرای عملیات و هم سرپرستی آن اختصاص دهد.
«اطلاعرسانی و برقراری ارتباطات اثربخش»، اصل محوری دیگری است که مدیر ارشد حسابرسی داخلی را ملزم میکند درباره منشور فعالیت حسابرسی داخلی، ارزیابی کلان ریسک، برنامهها، منابع موردنیاز و عملکرد آن در مقایسه با برنامه و نتایج ارزیابیهای برنامهی تضمین و بهبود کیفیت، به مدیران ارشد و هیئت مدیره گزارش دهد.
این در حالی است که با بهکارگیری اصل محوری «اطمینانبخشی ریسک»، برنامهی حسابرسی داخلی باید بهمنظور ایجاد امکان واکنش مناسب نسبت به ریسکهای نوظهور یا تغییر مجموعهی ریسکهای مترتب بر سازمان، منعطف و انطباقپذیر بوده تا بتواند ریسکهای جدید را پس از شناسایی، بهسرعت در خود جای دهد. همچنین اصل محوری «روشنگر، کنشگر و متمرکز بر آینده» بودن بیان میکند که حسابرسان داخلی دارای فکر روشنگر باید بهصورت شفاف تأثیر بالقوهی ریسکهای شناساییشده را تشخیص و توضیح داده و اطلاعات جمعآوریشده را با هدف تجزیه و تحلیل علتهای ریشهای بهکار گیرند. در نهایت، اصل «ترویج بهبود سازمانی» عنوان میکند که حسابرسان داخلی میتوانند در هر پروژه، از طریق شناسایی حوزههای مستعد بهبود کارایی و ارزش و گزارش مشاهدهها، توصیهها، ریسکها و علتهای ریشهای آنها، بهبود سازمانی را ترویج کنند.
در کتاب، هر بخش دارای جدولی شامل نمونههایی از توانمندسازها یا راههای دستیابی به اصول یا نمونههایی از شاخصهای کلیدی بوده که مدیر ارشد حسابرسی داخلی را در ارزیابی اطمینان از رعایت بازنمود این اصول یاری میدهد.