خانه گپ‌و‌گفت آشنایی با اساتید مالی كشور تمرکز بر ارتقای سواد مالی، به‌واسطه متخصصین فعال در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها
تمرکز بر ارتقای سواد مالی، به‌واسطه متخصصین فعال در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها

تمرکز بر ارتقای سواد مالی، به‌واسطه متخصصین فعال در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها


در گفتگو با یکی از اساتید دانشگاه شهیدبهشتی مطرح شد

تمرکز بر ارتقای سواد مالی، به‌واسطه متخصصین فعال در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها

 

«امروز، بزرگترین هدیه‌ جامعه‌ مالی ایران به خانواده‌ها، ارتقای سطح سواد مالی آنها است». دکتر محمد اصولیان که از مدرسان حوزه مالی در دانشگاه شهید بهشتی هستند، در گفتگو با ماهنامه «بورس» با عنوان کردن جمله فوق‌الذکر ادامه می‌دهد که این اتفاق، می‌تواند به‌واسطه فعالان حرفه‌ای و متخصص در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها محقق شود. وی همچنین، در این خصوص به کتاب‌های مفیدی که در این زمینه برای سنین مختلف، ترجمه و طراحی شده اشاره می‌کند و معتقد است که تداوم این رویکرد می‌تواند به تقویت اندیشه‌ مالی افراد از سنین کودکی تا بزرگسالی، کمک کنند.
در ادامه مشروح گفتگوی ما با این استاد حوزه مالی را خواهید خواند که علاوه بر پرداختن به موضوع ارتقای سواد مالی،‌ نکاتی ارزشمند را با علاقه‌مندان به تحصیل و اشتغال در حوزه مالی به اشتراک می‌گذارد.

آقای دکتر اصولیان در ابتدا، درخواست می‌کنم از مسیر تحصیلی خود برایمان بفرمایید.
بنده در مقطع دبیرستان، به‌موجب علاقه‌ای که به ریاضیات داشتم، در رشته‌ ریاضی تحصیل کردم. در سال ۱۳۷۶ برای اولین بار، در کنکور سراسری شرکت کردم اما فقط ۷ یا ۸ رشته را انتخاب کردم که در هیچ‌کدام نتوانستم قبول شوم.
به‌این‌ترتیب، مجدداً در سال ۱۳۷۷ در کنکور سراسری شرکت کردم و با توجه به اطلاعاتی که راجع‌به رشته‌های تحصیلی مختلف تجمیع کرده بودم، در رشته‌ی «مدیریت بازرگانی»، در دانشگاه لرستان پذیرفته شدم. در آن زمان پذیرفته شدن در دانشگاه، برای تحصیل در رشته‌های ریاضی، تجربی و هنر اصلاً کار ساده‌ای نبود و البته بنده نیز ‌زمان چندانی به مطالعه کردن اختصاص نمی‌دادم، این‌چنین شد که سرانجام، در دانشگاه لرستان، تحصیل در رشته‌ مدیریت بازرگانی را آغاز کردم.
در دوران تحصیل در دانشگاه لرستان که در رتبه‌بندی‌ دانشگاه‌ها، سطح ۳ محسوب می‌شد، بالاترین رشد و شکوفایی نصیب بنده شد، چراکه اطرافیانم، از لحاظ تحصیلی و نیز از منظر اخلاقی، موارد بسیاری به من آموختند. در آن دوره بود که بنده، به‌اصطلاح «درس‌خوان» شدم و در فعالیت‌های فوق برنامه‌ بسیاری نیز شرکت می‌کردم. اکنون که حدود ۲۳ سال از این موضوع می‌گذرد، از تمامی افرادی که در آن زمان به بنده، برای «بهتر شدن» کمک کردند تشکر می‌کنم.
در آن دوران، رشته‌ای با عنوان ‌«مدیریت مالی» وجود نداشت، اما در ادامه همزمان با به پایان رسیدن تحصیلات بنده در دوره کارشناسی، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران از سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ در مقطع کارشناسی ارشد، در رشته‌ مدیریت مالی دانشجو می‌گرفتند. تا پیش از آن، این امکان که بتوان به‌صورت مستقیم در رشته‌‌ مدیریت مالی تحصیل کرد وجود نداشت و در واقع، در رشته‌ مدیریت بازرگانی، گرایش مالی را می‌خواندیم.
این‌گونه شد که بنده در سال ۱۳۸۱ در ادامه مسیر تحصیلی خود، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران را آغاز نمودم و سال ۱۳۸۴ نیز پایان‌نامه‌ام را ارائه دادم.
پس‌ازآن، در سال ۱۳۸۵ در دانشگاه شهید بهشتی تحصیلات مقطع دکتری خود را آغاز کردم که در سال ۱۳۹۲ آن را به پایان رساندم.
بنده در طول تحصیل در تمامی مقاطع دانشگاهی، در کنار مطالعه، شاغل هم بودم و می‌توان گفت یکی از دلایل طولانی شدن مدت اخذ مدارک کارشناسی ارشد و دکتری بنده نیز همین موضوع بود.

چه شد که به تحصیل در حوزه «مدیریت» و گرایش «مالی» علاقه‌مند شدید؟
علاقه بنده به تحصیل در رشته‌ مدیریت و مدیریت مالی به گذشته برمی‌گردد. به خاطر دارم که حدوداً در سال ۱۳۷۶ به «مهندس شدن» علاقه داشتم، اما در آن زمان نتوانستم برای تحصیل در این رشته پذیرفته شوم که بعدها، به خاطر این اتفاق خدا را شکر کردم. در سالیان بعد، اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم از سال ۱۳۷۷ که در رشته‌ «مدیریت بازرگانی» به اشتغال و تحصیل پرداختم، علاقه بنده به رشته مدیریت روز به روز بیشتر شد.
از آنجا که رشته‌ مدیریت، زیرمجموعه رشته‌های علوم اجتماعی محسوب می‌شود و حضور افراد در آن نقش بسیار مهمی دارد، شاید بتوان گفت یکی از دلایل این تمایل، به این موضوع برمی‌گردد که همواره در تعاملات روزمره‌، «مهارت انسانی» برایم مهم بوده است. همچنین از دلایل دیگر تمایل بنده به حوزه مدیریت این بود که در همان دوران، درس‌ها و نوشته‌هایی از پیتر دراکر (Peter Drucker) مطالعه می‌کردم و به بحث‌های مدیریت عمومی نیز علاقه‌مند بودم.
با توجه به اینکه در آزمون کارشناسی ارشد رتبه خوبی کسب نموده بودم، برای دوران تحصیل در این مقطع، این امکان را داشتم که تخصصم را خودم انتخاب کنم که به همین واسطه، رشته‌ مدیریت مالی را برگزیدم.
تحصیل در این رشته از آینده‌ شغلی خوبی برخوردار است و می‌تواند استقلال مالی فردی را نیز تأمین نماید. در واقع برای رسیدن به استقلال مالی فردی از تحصیل در شاخه‌ مدیریت بازرگانی به شاخه مدیریت مالی کوچ کردم و از این موضوع بسیار خرسند هستم.
در دوره‌ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، افتخار شاگردی اساتید ارزشمندی چون مرحوم دکتر اسلامی، آقای دکتر راعی، آقای دکتر تهرانی و همین‌طور آقای دکتر محمدی را داشتم که آرزو می‌کنم ایشان سلامت باشند. این بزرگواران گاهی به‌صورت خصوصی و در جمع‌های کوچک‌تر که حضور پیدا می‌کردند، مطالبی را عنوان می‌کردند که موجب تقویت انگیزه‌ تحصیلی ما می‌شد. در حقیقت وجود بازار سرمایه جوان، انگیزه ما را افزون می‌نمود که در حوزه مالی بیشتر و بیشتر درس بخوانیم.
در دوره تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بود که شغل مورد علاقه‌ام را در بازار سرمایه پیدا کردم و همین دوره نیز حائز معدل الف شدم که حاصل استفاده از محضر اساتید ارجمند مزبور بود.
در نهایت، پس از شرکت در کنکور دکتری، در دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شدم. در آن دوره نیز افتخار بهره‌مندی از محضر اساتیدی همچون دکتر جهانخانی، دکتر عبده، دکتر عقیلی، دکتر بدری، دکتر فدایی‌نژاد و دکتر صادقی‌شریف را داشتم. همین اتفاق موجب شد که انگیزه و علاقه‌ بنده به این رشته بیشتر و بیشتر شود، علاقه‌ای که تا به امروز هم ماندگار بوده است. از دیدگاه خود، اشتغال و تحصیل را لازم و ملزوم یکدیگر دانسته و فکر می‌کنم که هر زمان کفه‌ ترازو به نفع یکی سنگینی کند لازم است که انسان به سمت دیگری متمایل شود و خود را به‌روز کند تا در تعادل قرار گیرد. این نیز برای بنده حاصل شده و ادامه دارد.

به‌عنوان یکی از اساتید موفق در حوزه مالی، به نظر شما موفقیت در رشته مدیریت و خصوصاً این گرایش، چه ویژگی‌های فردی را می‌طلبد؟
من فکر می‌کنم که موفقیت در حوزه مالی، بیش از هر عامل دیگری به محیط مناسب نیاز داشته باشد. نهادهای مالی نظیر شرکت‌های تأمین سرمایه، سبدگردانی و کارگزاری‌ها، خواهان دانش‌آموختگان این رشته هستند و فضای کاری خوبی نیز در این حوزه وجود دارد. در پاسخ به پرسش شما در خصوص ویژگی‌های شخصی مورد نیاز برای تحصیل در این رشته، به نظر بنده، «تلاش»، «جاه‌طلبی» و «برقراری روابط کاری سالم»، سه عنصری هستند که اگر هر دانشجوی مالی داشته باشد می‌تواند به موفقیت برسد. با توجه به محیط و شرایط روز، از نظر بنده موفقیت فردی نیاز به جاه‌طلبی داشته که لازم است افراد از تلاش و روابط کاری سالم نیز در کنارش استفاده کنند. خوشبختانه هرکدام از عواملی که عرض کردم، در اختیار فرد و دست‌یافتنی هستند. نکته‌ای که می‌تواند مکمل این بحث باشد این‌ است که موفقیت شغلی و نقطه‌ بهینه‌ فردی دو موضوع مجزا هستند. از دیدگاه بنده، انسان می‌تواند در شغلش موفق باشد اما از لحاظ شخصی و شخصیتی در آرامش نباشد. اگر بخواهیم به هر دو مورد دست پیدا کنیم، چاره‌ای جز اینکه به شکلی مداوم، روی شخصیت خودمان کار کنیم، نداریم. درواقع لازم است که مرتباً شخصیت خودمان را تحلیل کنیم تا بتوانیم توأم با موفقیت‌های بیرونی، صفات ارزشمندی را نیز کشف کنیم.

لطفاً از فرصت‌های شغلی که تحصیل در حوزه مالی برای دانش‌آموختگان آن ایجاد می‌کند برای مخاطبین ماهنامه بگویید.
به نظر بنده، مهم‌ترین فرصتی که در اختیار دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته‌ مدیریت مالی در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری قرار دارد، وجود دو بازار منسجم مالی به نام «بازار پول» و «بازار سرمایه» است. در بازار پول نهادهایی نظیر بانک‌، بانک مرکزی و پژوهشکده پولی و بانکی وجود دارند که اشتغال در نهادهای مزبور، می‌تواند از مقاصد کاری احتمالی دانشجویان و دانش‌آموختگان این رشته باشند.
همچنین بازار سرمایه فضای مناسبی را در نهادهای زیرمجموعه خود دارد که شرکت‌هایی همچون کارگزاری، سرمایه‌گذاری، تأمین سرمایه، مشاور سرمایه‌گذاری، سبدگردانی و رتبه‌بندی از جمله آنها هستند، شرکت‌هایی که متقاضی دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته‌ مدیریت مالی می‌باشند. این فضای کاری که شامل دو بازار پول و سرمایه‌ است، در بسیاری از رشته‌ها با این انسجام وجود ندارد و این موهبتی است که در اختیار دانش‌آموختگان رشته‌ مدیریت مالی و سایر رشته‌های مرتبط قرار دارد. به عقیده بنده، لازم است که دانشجویان مقطع کارشناسی، شغل مناسب خود را با توجه به ویژگی‌های فردی، علاقه‌مندی‌ها و توانایی‌هایشان پیدا کنند و با سرعت به سمت آن شغل پیش روند. ما در دانشگاه شهید بهشتی یکی از تلاش‌هایمان بر این است شرایطی فراهم کنیم که دانشجو تا پایان نیمسال تحصیلی هفتم، مسیر خود را مشخص نماید و بداند که می‌خواهد در چه حوزه‌ای فعالیت کند. نکته دیگری که بیان آن را ضروری می‌دانم، این است که با توجه به تعمیق و بزرگ شدن بازار سرمایه، فضای خوبی برای دانش‌آموختگان رشته‌های مهندسی کامپیوتر، حقوق و رشته‌های مشابه نیز فراهم شده که این فرصت، کمتر در اختیار رشته‌های دیگر قرار دارد.

به‌عنوان یکی از مدرسین موفق در حوزه مدیریت مالی، یک یا چند مورد از مباحثی را که آشنایی با آنها ممکن است به مردم در زندگی عادیشان کمک کند، مطرح فرمایید.
از شما بابت طرح این سؤال تشکر می‌کنم. از دیدگاه بنده، در کشورمان افراد از سنین کودکی تا بزرگسالی از طریق خانواده‌ها و جامعه، در حوزه‌های اخلاقی، انسانی و … آموزه‌هایی ارزشمند فرا می‌گیرند، اما متأسفانه این نکته که «چگونه درآمد کسب نمایند؟» و «چگونه فکر اقتصادیشان را پرورش دهند؟» در خانواده، مدرسه و یا دانشگاه‌‌ها به اندازه کافی پردازش نمی‌شود. البته شاید دلایلی فرهنگی نیز در این رابطه وجود داشته باشد، چراکه تا مقطعی از زمان، شخص ثروتمند، در کشور مورد نکوهش جامعه بوده است. در این مورد، پیشنهاد من «تقویت سواد مالی به‌واسطه افراد حرفه‌ای و متخصص فعال در بازار سرمایه و دانشگاه‌ها» است تا این‌ افراد سفیر دانش و سواد مالی برای خانواده‌ها باشند. کتاب‌های بسیار ارزشمندی در این زمینه برای سنین مختلف، ترجمه و طراحی شده که می‌تواند به تقویت اندیشه‌ مالی افراد از سنین کودکی تا بزرگسالی، کمک نماید. به نظر بنده، بزرگترین هدیه‌ جامعه‌ مالی امروز ایران به خانواده‌ها، افزودن سواد مالی مردم است. امیدوارم سواد مالی در جامعه‌ ما آنچنان عمومیت پیدا کند که افراد متقاضی خرید منزل یا خودرو بتوانند تصمیمات بهینه‌ای برای زندگی خود بگیرند. هر یک از کودکان، دانش‌آموزان و دانشجویان در آینده مسئولیت زندگی خود را بر عهده خواهند داشت و بر همین اساس، هراندازه که از سواد مالی و پذیرش ریسک‌های معقول فاصله گرفته باشند، آینده‌ مالی سخت‌تری در انتظارشان خواهد بود.
مورد دیگری که می‌تواند مرتبط به این پرسش باشد، درس گرفتن از گذشته است. صادقانه عرض کنم که اگر فردی در حوزه دیگری، تلاش خود را به کار گرفته و در حوزه مالی تخصص آنچنانی ندارد، به جای خرید سهام، می‌تواند «اوراق مشارکت» بخرد، در «صندوق درآمد ثابت» و یا در «صندوق سهامی» سرمایه‌گذاری کند و یا اگر سرمایه قابل ملاحظه‌ای داشت، «سبدگردانی اختصاصی»، خدمتی است که می‌تواند به این فرد کمک کند. تقاضایی که دارم این است که عموم مردم را به سرمایه‌گذاری مستقیم در بورس تشویق نکنیم، چراکه در واقع این سرمایه‌گذاری مستقیم، به‌مثابه ایجاد هیجان است و تبعات بلند‌مدت مطلوبی نیز نخواهد داشت.

نگاهی به سوابق پژوهشی شما نشان می‌دهد که زمان زیادی را به تحقیق و پژوهش در این زمینه اختصاص داده‌اید. از مباحث موردعلاقه خود در این حوزه بفرمایید. در حال حاضر پژوهش خاصی در دست تحریر دارید؟
در این خصوص باید عرض کنم که بنده در چند سال ابتدایی، بیشتر به موضوع آموزش می‌پرداختم و چون از مخاطبین خود، بازخورد مثبتی دریافت می‌کردم، بر آموزش تأکید بیشتری داشتم؛ اما در پنج سال گذشته، علاقه‌مندی بنده در حوزه پژوهش فزونی یافته است که باعث شده است زمان بیشتری را به این حوزه اختصاص دهم، در حال حاضر نیز در این خصوص احساس بسیار بهتری دارم.
همچنین دوره‌های «روش تحقیق» را نیز طی کردم و به مباحث میان رشته‌ای، بیشتر پرداختم. در زمینه «فیزیک مالی»، پژوهش‌هایی به همراه اساتید مطرح دانشگاه شهید بهشتی انجام دادیم که مقالات ارزشمندی نیز از آنها استخراج شد.
در حوزه «ریاضیات مالی»، فعالیت‌هایی در بخش «شبکه‌های عصبی» با سایر اساتید انجام دادیم که در مجموع حدود پنج سال زمان برد.
گذراندن این موارد نیازمند این موضوع بود که به‌عنوان یک معلم مالی، تا اندازه‌ای «ریاضی»، «فیزیک» و «آمار» بخوانم و همین موضوع سبب شد که در مدت مذکور، به مطالعه این موضوعات بپرداختیم. هرچند، مدتی است که در حال مطالعه‌ در حوزه «اقتصاد رفتاری» هستم و در نظر دارم که چندین سال در این زمینه فعالیت، مطالعه و پژوهش کنم. در زمینه اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری، هرکدام از اساتیدی که تمایل به همکاری داشته باشند، بنده دستشان را به گرمی می‌فشارم تا بتوانیم پروژه‌های مشترکی را دراین‌باره تعریف کنیم. بدون این اساتید، امکان تحقق این رنسانس در حوزه مالی وجود ندارد.
واقعیت این است که به نظر بنده، ما از اساتید خودمان علم مالی را تا اندازه‌ای یاد گرفته‌ایم و بهتر است که در حال حاضر در حوزه‌های مختلف مالی نظیر مالی شرکتی، مالی رفتاری، مهندسی مالی، بانکداری، سرمایه‌گذاری و ریسک، به‌صورت اختصاصی پژوهش کنیم و خوب است که هرکدام از اساتید در یک یا دو حوزه، انرژی خودشان را معطوف کنند تا ان‌شاء الله دانشگاه‌ها و دانشجویان کشور از اثرات و ثمراتش بهره‌مند شوند. با توجه به اتفاقاتی که در چند سال گذشته برایم افتاده است، بدون شک علاقه‌ام به پژوهش، اگر بیشتر از آموزش نباشد، کمتر هم نیست.

در بین مقاله‌های کنفرانسی و ژورنالی که به نام خود ثبت کرده‌اید، مقاله «تفکر شهودی، سوگیری‌های رفتاری و عملکرد سرمایه‌گذاران حرفه‌ای بورس اوراق بهادار تهران» که اتفاقاً سال جاری به چاپ رسیده است توجه بنده را جلب کرد. در صورت امکان در باب دلیل گرایش به مطالعه در این حوزه توضیح بدهید.
اجازه دهید مختصری از برداشتی که از مطالعاتم داشته‌ام را خدمت خوانندگان ماهنامه عرض کنم. «ریسک» و «بازده» از دهه ۵۰ میلادی در علم مالی مورد بحث بوده و در دهه‌های بعدی، اقتصاددان‌هایی مانند «شارپ» و «راس» تلاش کردند که بازدهی را با استفاده از عواملی همچون «بازار»، «صنعت» یا «عوامل کلان» توضیح دهند. «فاما» نیز یک سری از شاخص‌های شرکتی را در توضیح بازدهی وارد کرد. از طرفی دیگر، در دهه هفتاد، «هربرت سایمن» به مفروضات اقتصاد کلاسیک شک کرد.

به نظر شما پژوهش در چه مباحثی از حوزه مدیریت مالی مغفول مانده‌ است؟
پیشنهاد بنده این است که دانشکده‌های مالی و گروه‌های مالی، رویکرد و فلسفه خودشان را برای پژوهش‌های مالی مشخص نمایند. بنده پرداختن به پژوهش‌های مختلف را هرچند که مرتبط با مالی باشد، اما بدون خط فکری مشخص، چندان نمی‌پسندم. شایسته است با استفاده از رویکردهای کمی و مباحث میان ‌رشته‌ای همچون «ریاضیات مالی»، «آمار مالی» و «مهندسی مالی»، بخشی از پژوهش‌های مالی را انجام دهیم. یک دانشگاه دیگر، می‌تواند در حوزه مالی رفتاری، استراتژی رفتاری و سرمایه‌گذاری رفتاری به پژوهش بپردازد. آنچه که در حال حاضر آزارم می‌دهد، این است که تقریباً هیچ دانشکده‌ای در حوزه مالی به هیچ نامی شناخته نمی‌شود. در واقع به نظر می‌رسد برای فعالیت‌ها دسته‌بندی‌ وجود ندارد. بنده نیز طی ۹ سالی که از حضورم در دانشگاه شهید بهشتی می‌گذرد، پژوهش‌های پراکنده‌ای داشته‌ا‌م و از این خطا مصون نبوده‌ام، اما تلاشم بر این است که در افق زمانی پیش‌رو، به مقوله پژوهش، به شکلی هدفمندتر بپردازم و برای پژوهش‌های خود نیز، حوزه مالی رفتاری و اقتصاد رفتاری را انتخاب کرده‌ام. حوزه‌ای که به نظر بنده، اگرچه تا شناخت سوگیری‌ها در بازار سرمایه پیش رفته اما جلوتر نرفته‌ است. نکته دیگری هم که در مورد این پرسش می‌توان عرض کرد این است که در گذشته درسی به نام «فلسفه‌ علم» در مقاطع دکتری تدریس می‌شد که به عقیده بنده، بسیاری از سرنخ‌های مربوط به پژوهش و آموزش به آن ارتباط پیدا می‌کرد. با توجه به اینکه این درس دیگر در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شود به نظر می‌رسد که نبود آن، هم بر حوزه پژوهش و هم بر آموزش، تأثیر منفی گذاشته است.

برایمان از سوابق اجرایی خود در این حیطه بگویید.
سوابق اجرایی بنده در کار مالی بیشتر در نهاد مالی «کارگزاری» بوده است. من از پایین‌ترین سطح آن شروع به فعالیت نمودم و در ادامه مسئولیت‌های اجرایی شرکت را نیز طی چندین سال بر عهده داشته‌ام. علاوه بر این، در شرکت‌های سرمایه‌گذاری و سبدگردان نیز طی چندین سال مسئولیت داشته‌ام. به‌هرحال، دانش مالی دانشی است که بخشی از آن به‌صورت تئوریک بوده و بخش دیگر آن اجرا است.
اعتقاد دارم که این دو بخش برای کشور لازم و ملزوم یکدیگر هستند و افراد در این رابطه، مختار هستند که یا وقت خودشان را به هر دو بخش تخصیص دهند و یا مانند بنده، بیشتر زمانشان به دانشگاه اختصاص داده شود. به نظر می‌رسد که لازم است، افراد فعال در حوزه‌ عملکردی و حوزه‌ دانشی و آموزشی با یکدیگر ارتباط گسترده‌تری داشته باشند تا بتوانند مسائل و مشکلات صنعت را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارند و برای آن اتفاقات خوبی رقم بزنند. آنچه که به‌عنوان یک معلم دانشگاه انتظار دارم، این است که مراکز اجرایی در حوزه مالی، ارتباط مناسب‌تری با حوزه‌های پژوهشی دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها داشته باشند، کمااینکه توانایی پاسخ به مسائلی که بازار سرمایه و بازار پول با آن درگیر هستند را در دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها می‌بینم.

به تازه‌واردان در حیطه تحصیل و اشتغال در حوزه مالی چه توصیه‌هایی دارید؟
به افراد تازه‌وارد در فعالیت‌های مالی توصیه می‌نمایم که همزمان با تمرکز بر اشتغال، مهارت‌هایی که مورد نیاز آن شغل است را فرا گیرند و طبعاً لازم است که به مهارت‌های که مورد نیاز آن کار نیست، اهمیت کمتری دهند. مشکلی که در حال حاضر، در این خصوص احساس می‌کنم این است که اکثر دانش‌آموختگانی که وارد محیط کار می‌شوند، از برخی مهارت‌هایی ضروری در این خصوص، برخوردار نیستند و از طرفی، در برخی مهارت‌هایی که اولویت اول یا دوم شرکت‌ها نیست، مهارت یافته‌اند. به نظر می‌رسد لازم است که افراد تازه‌وارد تلاش نمایند که با انتخاب‌هایی هدفمند، مهارت‌های مورد نیاز برای شغلی که قصد فعالیت در آن را دارند فراگیرند تا از اتلاف انرژی و زمانشان جلوگیری شود. از طرفی بهتر است که افراد در هر دو حوزه دانشی و اجرایی، با همدیگر پیش بروند تا برای کشورمان اثربخش باشند.
در پایان، از ماهنامه «بورس» که این فرصت را به بنده دادند تشکر می‌کنم و برای همگی آرزوی صحت و سلامتی دارم.

 

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *