
مدرک دانشگاهی شروع مسیر است، نه پایان آن
گفتگوی ماهنامه «بورس» با عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
مدرک دانشگاهی
شروع مسیر است، نه پایان آن
خانم دکتر محبوبه جعفری، استاد دانشگاه و مدیرعامل شرکت مرکز مالی ایران، ازجمله چهرههایی است که مسیر حرفهایاش تلفیقی از تلاش، پشتکار و علاقهای است که بهمرور شکل گرفت. در این گفتوگو، ایشان با نگاهی دقیق و صمیمی از تجربههای تحصیلی، تدریس، فعالیتهای اجرایی و دغدغههایش برای ارتقاء آموزش در کشور سخن گفتهاند.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتگو است.
لطفاً از مسیر تحصیلی و شغلیتان برای ما بفرمایید. آغاز این مسیر چگونه شکل گرفت و چگونه به نقطه فعلی رسیدید؟
بنده در ابتدا تصمیم داشتم در یکی از رشتههای علوم پایه ادامه تحصیل دهم و به همین خاطر، دیپلمم را در رشته علوم تجربی گرفتم، بیآنکه شناخت دقیقی از رشته حسابداری داشته باشم. راستش را بخواهید، در آن مقطع حسابداری برایم یک رشته مانند دیگر رشتهها بود، نه جذابتر و نه خاصتر. بااینحال، توصیههای دوستان و نزدیکانم باعث شد برای ورود به مقطع کارشناسی، رشته حسابداری را در دانشگاه شیراز انتخاب کنم؛ هرچند در ترمهای اول علاقه خاصی به این رشته نداشتم و مفاهیم برایم غیر جذاب به نظر میرسید. اما اتفاقی که شاید نقطه عطفی در مسیر تحصیلیام بود، از ترمهای چهارم و پنجم رقم خورد، یعنی زمانی که آرامآرام مفاهیم و جذابیت رشته را بهتر درک کردم و بهتدریج به رشتهام علاقهمند شدم. این علاقه باعث شد که مصممتر ادامه دهم و در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کنم و با لطف خدا در دانشگاه الزهرا پذیرفته شدم و مقطع ارشد را با موفقیت پشت سر گذاشتم. در ادامه مسیر، وارد مقطع دکتری شدم و این بار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. این انتخاب بر اساس علاقهام به پژوهش و تدریس در این حوزه بود.
در طول دوران تحصیل، چه اساتیدی تأثیر عمیقی بر شما گذاشتند و چرا؟
از مقطع کارشناسی تا دکتری، با اساتید برجستهای در ارتباط بودم که هرکدام بهنوعی در شکلگیری شخصیت علمی و حرفهایام اثرگذار بودند. از همه آنها آموختهام و همواره قدردانشان هستم.
بااینحال، اگر بخواهم از فردی بهطور خاص نام ببرم، قطعاً باید از جناب آقای دکتر خواجوی یاد کنم، زیرا مشوق اصلیام برای ادامه تحصیل ایشان بودند. بسیاری از دانشجویان نیز برای مشاوره و تبادلنظر در حوزه حسابداری به ایشان مراجعه میکردند. ایشان نهتنها در زمینه علمی و تخصصی چهرهای شاخص بودند، بلکه صبر و متانتشان ویژگی بارزی بود که همواره تحسینبرانگیز بود. دلسوزی، راهنماییهای دقیق و بهموقع ایشان در تصمیمگیریهای مهم تحصیلیام بسیار مؤثر بود. هنوز هم در تدریس، تلاش میکنم الگوی رفتاری و آموزشی ایشان را سرمشق قرار دهم؛ یعنی فراتر از محتوا، به انتقال تجربه و بینش توجه داشته باشم.
البته همچنین جا دارد از استاد راهنمای رساله دکترای خودم، مرحوم دکتر حساس یگانه یاد کنم که همیشه به بنده درس زندگی میداد.
سابقه حضور در هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی را هم در کارنامه دارید. تدریس را از چه زمانی و در کدام دانشگاه آغاز کردید؟
تدریس را ابتدا در دانشگاههای غیرانتفاعی آغاز کردم. آن زمان، بسیار جوان بودم، پرشور و علاقهمند به آموزش. در همان سالهای ابتدایی دهه ۱۳۹۰، زمانی که دانشجوی دکتری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بودم، موفق شدم بورسیه شوم و بهعنوان عضو هیئت علمی به دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب ملحق شدم.
در طول سالها در دانشگاههای مختلف ازجمله دانشگاه آزاد واحدهای تهران مرکز، تهران شمال و همینطور دانشگاه خوارزمی، تدریس داشتهام. تلاش من همیشه این بوده که تدریس را صرفاً انتقال تئوری ندانم، بلکه پیوند میان مفاهیم تئوری و دنیای واقعی کسبوکار را برای دانشجویان برقرار کنم.
آیا خاطرهای از سالهای ابتدایی تدریس دارید که هنوز در ذهنتان مانده باشد؟
بله، خاطرهای دارم که همیشه با لبخند از آن یاد میکنم. در همان سالهای ابتدایی تدریس که تنها ۲۴ سال داشتم، یک روز وارد کلاس شدم و با اینکه حدود ۱۰ دقیقه از شروع کلاس گذشته بود اما علیرغم چندبار تذکر همهمه و سروصدای دانشجویان ادامه داشت. متوجه شدم دلیل آن این است که دانشجویان تصور میکردند من همکلاسیشان هستم و هنوز استاد نیامده است!
کلاس بهطور کامل در حالت غیررسمی باقی مانده بود و دانشجویان شک داشتند تا اینکه لیست حضور و غیاب را از کیفم بیرون آوردم و بالاخره باور کردند که استادشان هستم! این تجربه برایم جذاب، جالب و البته آموزنده بود.
در این مسیر طولانی، چه ویژگیهایی را برای موفقیت در رشته حسابداری ضروری میدانید؟
بدون تردید، دو ویژگی پایهای و حیاتی برای هر حسابدار موفق، صبر و کوشش مداوم است. این رشته پر از جزئیات و تحولات پیدرپی است. استانداردها و قوانین دائماً در حال تغییرند و کسی که میخواهد در این مسیر پیشرفت کند، باید همواره خود را بهروز نگه دارد.
حسابداری با عدد و سند و تحلیل مالی سروکار دارد، بنابراین کسی که نمیتواند با دقت و تمرکز بالا کار کند، دیر یا زود دچار مشکل خواهد شد. علاوه بر آن، یادگیری مداوم و علاقهمندی به مفاهیم اقتصادی، مالی و تحلیلی در مسیر رشد فردی بسیار تعیینکننده است.
توصیهتان برای دانشجویان علاقهمند به حسابداری چیست؟
سه توصیه مهم برای دانشجویان دارم: اول اینکه از همان دوران دانشجویی سعی کنند حتی با دستمزدهای پایین یا بهصورت کارآموز، وارد فضای کاری شوند. تجربه عملی در بنگاههای اقتصادی بسیار مهم است و برای آینده حرفهای آنها سرمایهای غیرقابل جایگزین است.
دوم اینکه میان دروس مختلف حسابداری، حوزهای را که بیشتر به آن علاقهمندند، شناسایی کرده و در همان مسیر تخصص پیدا کنند. علاقه، کلید پایداری در مسیر شغلی است.
توصیه سوم هم اینکه همه دانشجویان حتی برای مدتی کوتاه در مؤسسات حسابرسی مشغول به کار شوند. این تجربه نگاه آنها را عمیقتر میکند و زمینهساز فهم جامعتری از سازوکارهای مالی میشود.
نظرتان درباره وضعیت آموزش حسابداری در دانشگاهها چیست؟ چه پیشنهادی برای بهبود آن دارید؟
یکی از ایرادات اصلی در آموزش دانشگاهی ما، غلبه نگاه تئوریک بر نگاه کاربردی است. دانشجویان نیاز دارند با ابزارهای واقعی مالی، مانند نرمافزارهای حسابداری و مالیاتی، کار کنند. متأسفانه در بیشتر موارد، این آموزشها یا اصلاً داده نمیشوند یا فقط در سطح نظری باقی میمانند.
پیشنهاد مشخصم این است که حتی اگر امکان اصلاح سرفصلها وجود ندارد، دانشگاهها با برگزاری کارگاههای عملی رایگان یا کمهزینه، این خلأ را پر کنند. باور دارم دانشجویان از چنین فرصتی استقبال میکنند، چون در عمل با نیاز بازار کار روبرو هستند و میخواهند توانمند وارد آن شوند.
شما در کنار فعالیتهای علمی، در حوزه اجرایی هم تجربههای قابلتوجهی دارید. لطفاً از این سوابق هم بفرمایید.
اولین تجربه کاری حرفهایام، همکاری با سازمان حسابرسی بود. علاقه به این سازمان از دوران کارشناسی در من شکل گرفت؛ چراکه یکی از اساتید دائماً از تجربههایش در آنجا سخن میگفت و من نیز کمکم شیفته آن فضا شدم و خوشبختانه این فرصت برایم فراهم شد.
پسازآن، وارد یکی از مؤسسات حسابرسی خصوصی شدم. فضای کاری در مؤسسات خصوصی پویا و پرفشار است، اما همین فشارها موجب شد تجربههای ارزشمندی کسب کنم. ورود به بازار سرمایه با شغل کارشناسی در شرکت بورس تهران ادامه یافت. در آنجا ابتدا در بخش ناشران مشغول بودم و بعدها بهعنوان مدیر آموزش و توسعه فرهنگ سرمایهگذاری منصوب شدم.
کار در بورس تهران برایم افتخار بزرگی بود. چهارده سال در آنجا فعالیت داشتم و از تجربیات مختلف در تعامل با نهادهای مالی و آموزشی کشور بهره بردم. اکنون هم که در خدمت شما هستم، بهعنوان مدیرعامل شرکت مرکز مالی ایران فعالیت دارم.
بله شما سالها در جایگاه مدیر آموزش و توسعه فرهنگ سرمایهگذاری در بورس تهران فعالیت داشتید. مهمترین اقدامی که در راستای ارتقای سطح سواد مالی در جامعه انجام دادید، چه بود؟
زمانی که وارد این حوزه شدم، نخستین چیزی که توجهم را جلب کرد، سطح بسیار پایین دانش مالی در بین عموم مردم بود. حتی برخی مراجعهکنندگان نمیدانستند تفاوت “بورس” و “سهام” چیست. مثلاً سؤال میکردند: «چطور بورس بخریم؟!» همین مسئله نشان میداد که برای آموزش مالی، باید از پایهترین مفاهیم شروع کنیم.
البته همکارانی که پیش از من در این جایگاه بودند، اقدامات مؤثری انجام داده بودند و انصافاً زحمات زیادی کشیده بودند. اما ما تصمیم گرفتیم مسیر تازهای را آغاز کنیم، مسیری که آموزش مالی را از سنین پایین و از پایه دنبال کند. چراکه معتقد بودیم سواد مالی نباید تنها در بزرگسالی آغاز شود؛ کودک باید از همان دوران مدرسه با مفاهیم پایهای سرمایهگذاری آشنا شود.
در همین راستا، برنامهای طراحی کردیم که طی آن دانشآموزان مقاطع ابتدایی و متوسطه به تالار معاملات بورس دعوت میشدند. در فضایی دوستانه، با مفاهیمی ابتدایی چون پسانداز، سرمایهگذاری و ارزش پول آشنا میشدند. این بازدیدها معمولاً با کلاسهای آموزشی کوتاه دو تا چهارساعته همراه بود که با توجه به گروه سنی حاضر، محتوا و لحن آن تنظیم میشد.
انتشار کتابچهها و بروشورهای آموزشی با محتوایی ساده و قابلفهم برای عموم مردم نیز بخشی از این برنامه بود. اما بهمرور متوجه شدیم تا زمانی که مفاهیم مالی برای عموم قابل درک نباشد، این آموزشها اثر چندانی نخواهد داشت. بر همین اساس، طرحی را با همکاری یکی از شبکههای تلویزیونی صداوسیما آغاز کردیم. طی قراردادی، به مدت ۱۸ ماه، هرروز یک ساعت برنامه زنده آموزش بورس برای عموم مردم پخش میشد. این اتفاق، نقطه عطفی در دسترسی عمومی به آموزش مالی بود؛ هرچند بهنظر من باید زودتر از اینها آغاز میشد. جا دارد در اینجا از همراهی سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکت اطلاعرسانی و آموزش بورس و همه نهادهایی که ما را در این مسیر همراهی کردند، قدردانی کنم.
شما در حال حاضر مدیر عامل شرکت مرکز مالی ایران هستید. لطفاً کمی هم درباره این شرکت و فعالیتهایش توضیح دهید. این شرکت چه جایگاهی در آموزش مالی کشور دارد؟
شرکت مرکز مالی ایران از سال ۱۳۸۷ فعالیت رسمی خود را آغاز کرده و یکی از بازوهای آموزشی سازمان بورس و اوراق بهادار به شمار میرود. سهامداران آن نیز شرکتهای بورس تهران، فرابورس ایران، بورس انرژی، بورس کالا و سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه هستند.
تمرکز اصلی این مرکز بر ارائه آموزشهای تخصصی مالی است. خوشبختانه امروز، این شرکت به یکی از مراجع مهم آموزش در حوزه مالی تبدیل شده و پاسخگوی نیازهای طیف وسیعی از مخاطبان است؛ از فعالان بازار سرمایه گرفته تا کارکنان بانکها، شرکتهای بیمه، نهادهای مالی و حتی سازمانهای دولتی و خصوصی.
یکی از اقدامات مهم ما در سالهای اخیر، توسعه آموزش آفلاین بوده است. بسیاری از مردم بهدلایل مختلف امکان حضور در کلاسهای حضوری را ندارند. ما تلاش کردیم تا با تهیه ویدیوهای آموزشی باکیفیت، همراه با سؤالات و پاسخهای هر درس، بستری فراهم کنیم تا مخاطبان بتوانند در هر زمان و مکانی آموزش ببینند.
البته آموزش آفلاین با آموزش آنلاین متفاوت است. در آموزش آفلاین، محتوای کامل یک دوره توسط اساتید مجرب ضبط و تدوین شده و دانشپذیر میتواند با مشاهدهی فیلمها و مرور جزوات، مطالب را بهصورت ساختارمند یاد بگیرد.
در کنار این، امکان حضور در کلاسهای حضوری نیز همچنان فراهم است. سازمانها و شرکتهای بسیاری، کارمندان خود را برای گذراندن دورههای تخصصی به مرکز مالی ایران معرفی میکنند. ما نیز پیش از برگزاری دوره، نیازسنجی آموزشی انجام میدهیم و برنامهها را مطابق با آن طراحی میکنیم.
از زمانی که در مرکز مالی ایران مشغول شدهاید، چه تغییرات و برنامههایی در این شرکت اجرا کردهاید؟ آیا نقشه راهی هم برای آینده دارید؟
در ابتدای کار، یکی از مهمترین اقداماتی که انجام دادیم، ارزیابی میزان رضایت مخاطبان بود. بر اساس نظرسنجیها، خوشبختانه سطح رضایت بسیار بالا بود؛ اما ما به این رضایت قانع نبودیم.
در همین راستا، تنوع دورهها را افزایش دادیم و سعی کردیم محتوای آموزشها بهروز، کاربردی و متناسب با نیاز بازار باشد. یکی از برداشتهای نادرست درباره مرکز مالی ایران این بود که مردم تصور میکردند فقط در زمینه بازار سرمایه فعالیت داریم. ما این تصور را اصلاح کردیم و حالا مرکز مالی ایران بهنوعی به یک «سوپرمارکت آموزشی» در تمام حوزههای مالی، ازجمله بانک، بیمه، مالیات، حسابداری، مالی اسلامی و حتی حوزه غیر مالی تبدیل شده است.
هدف ما این است که مرکز مالی ایران را به بزرگترین مرجع آموزش مالی کشور تبدیل کنیم؛ جایی که هر سازمان و شرکتی با هر نیاز آموزشی ، بتواند آموزش مناسب را از ما دریافت کند. این چشمانداز با تکیهبر توانمندی همکارانم و همراهی استادان متخصص، کاملاً قابل تحقق است.
یکی از افتخارات ما این است که اساتید دورهها، تنها بر اساس مدرک یا رزومه انتخاب نمیشوند، بلکه برای هر دوره متناسب با موضوع، مدرس خبرهای انتخاب میشود که با صنعت و حوزهی فعالیت شرکت مخاطب آشنا باشد. مثلاً اگر یک شرکت پالایشگاهی درخواست دوره آموزشی داشته باشد، سعی میکنیم مدرسی انتخاب شود که تجربه و شناخت کافی از صنعت پالایش داشته باشد. این حساسیتها باعث شده کیفیت دورهها بالا برود و رضایت مخاطبان نیز حفظ شود. حتی در مواردی که شرکت متقاضی آموزش، ناشر بورسی یا فرابورسی نباشد، همکاران بخش آموزش با بررسی و جمعآوری اطلاعات لازم، این اطلاعات را در اختیار مدرس قرار میدهند تا او با آمادگی کامل در کلاس حاضر شود.
تمام این اقدامات باعث شده تا مرکز مالی ایران نهتنها جایگاه خود را در بین نهادهای مالی کشور تثبیت کند، بلکه بهعنوان یک برند آموزشی معتبر شناخته شود که مشتریان وفادار خود را دارد و به دیگران نیز معرفی میشود.
برگردیم به نقش دانشگاهها؛ فکر میکنید اساتید در علاقهمند کردن دانشجویان به رشته حسابداری چقدر تأثیرگذارند؟
نقش اساتید را در این زمینه بسیار پررنگ میدانم. یک استاد میتواند با روش تدریس، نوع برخورد و حتی تجربههای شخصیاش دانشجو را نسبت به رشته علاقهمند یا بالعکس، دلزده کند. متأسفانه برخی اساتید هنوز هم با شیوههای سنتی تدریس میکنند و کمتر به ایجاد انگیزه در دانشجو توجه دارند. حالآنکه اگر استاد بتواند پیوند میان مباحث تئوریک و کاربردهای عملی آنها در فضای واقعی کسبوکار را برای دانشجو شفاف کند، مسیر علاقهمندی و انگیزه بهصورت طبیعی شکل میگیرد.
من خودم همیشه سعی میکنم در کلاسها، علاوه بر تدریس محتوای درسی، از تجربههای کاری واقعیام در بازار سرمایه صحبت کنم تا دانشجویان درک کنند که آنچه میخوانند، در عمل هم کاربرد دارد. این ارتباط ذهنی و عینی باعث درگیری بیشتر آنها با مفاهیم میشود.
در طول مسیر تدریس و فعالیت حرفهایتان با نسلهای مختلفی از دانشجویان روبهرو شدهاید. به نظر شما، ویژگی نسل امروز دانشجویان چیست؟
نسل امروز، نسلی است باهوش، جستوجوگر و پر از سؤال. تفاوت مهمی که نسبت به نسلهای قبلی دارد، این است که آنها به دنبال فهم چرایی مفاهیم هستند، نه فقط حفظ کردن. اگر به آنها صرفاً بگویید “این را بخوان”، احتمالاً استقبال نمیکنند، اما اگر برایشان توضیح بدهید که این مفهوم چه جایگاهی در بازار واقعی دارد، بلافاصله انگیزه یادگیری در آنها ایجاد میشود.
نکته دیگر اینکه نسل جدید به فناوری بسیار مسلط است. آنها انتظار دارند آموزشها با ابزارهای نوین همراه باشد. استفاده از پلتفرمهای آنلاین، نرمافزارهای تخصصی و حتی مثالهای روز بازار برایشان جذاب است. به همین خاطر، اگر سیستم آموزشی ما با خواستههای آنها همراستا نشود، نمیتوان انتظار خروجی مطلوب داشت.
با این توصیف، آینده آموزش در حوزه مالی و حسابداری را چگونه میبینید؟ آیا به سمت هوشمندسازی و دیجیتالی شدن حرکت خواهد کرد؟
قطعاً همینطور است. آینده آموزش، بهویژه در حوزههای مالی، حسابداری و اقتصاد، بیتردید دیجیتالمحور و فناورانه خواهد بود. در حال حاضر، نرمافزارهای هوشمند مالی و حسابداری وارد سازمانها شدهاند. تحلیل دادهها و تصمیمگیریها بر پایه فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، دادهکاوی و یادگیری ماشین در حال رشد است.
دانشجویانی که بتوانند از همین حالا با این فناوریها آشنا شوند، آینده شغلی بهتری خواهند داشت. از سوی دیگر، دانشگاهها نیز باید خود را با این روند سازگار کنند؛ نه فقط با خرید تجهیزات، بلکه با آموزش اساتید، طراحی دروس جدید و برگزاری کارگاههای مهارتی.
فکر میکنید ارتباط دانشگاه با صنعت تا چه حد موفق بوده و چه باید کرد که این ارتباط مؤثرتر شود؟
متأسفانه ارتباط دانشگاه با صنعت، بهویژه در حوزههای علوم انسانی و حسابداری، هنوز ضعیف است. دلیل آنهم چندوجهی است. ازیکطرف، بسیاری از صنایع به دانشگاهها اعتماد ندارند یا احساس میکنند که همکاری با آنها دستاورد خاصی برایشان ندارد. از طرف دیگر، دانشگاهها هم چندان خود را موظف به تعامل با صنعت نمیدانند و عمدتاً در فضای تئوری باقی میمانند.
راهکار پیشنهادی من این است که واحدهای دانشگاهی بهطور رسمی با نهادهای مالی و شرکتهای معتبر قراردادهای همکاری ببندند؛ مثلاً کارآموزیهای هدفمند تعریف شود، پایاننامهها با مشارکت صنعت تدوین شوند، یا اساتید مشاور پروژههای صنعتی باشند. این مدل همکاری، هم به یادگیری دانشجو کمک میکند و هم مشکل صنعت را حل میکند.
در نهایت، اگر بخواهید به گذشته برگردید، آیا باز هم همین مسیر را انتخاب میکردید؟
با تمام فراز و نشیبهایی که در مسیر وجود داشته، اگر به گذشته برگردم، باز هم همین مسیر را انتخاب میکنم. چون این مسیر من را با دنیایی از آموختن، رشد، تعامل و انتقال تجربه همراه کرد. علاقهام به تدریس، تحقیق و ارتباط با دانشجوها باعث شد از مسیرم لذت ببرم. ضمن اینکه فرصتهای اجراییای که به دست آوردم، باعث شد نگاه من گستردهتر و واقعبینانهتر شود.
سخن پایانی شما برای دانشجویان، همکاران و خوانندگان ماهنامه چیست؟
به دانشجویان عزیز میگویم که هرگز از یادگیری دست نکشند. دنیا و بازار کار با سرعت عجیبی در حال تغییر است و فقط کسانی میتوانند در آن دوام بیاورند که آماده یادگیری مداوم باشند. مدرک دانشگاهی شروع مسیر است، نه پایان آن.
به همکارانم در دانشگاهها نیز توصیه میکنم نگاهشان به آموزش را بهروز نگه دارند. ما در موقعیتی هستیم که باید بین دانشگاه و بازار کار پل بزنیم. آموزش صرفاً حفظ کردن کتاب و نمره گرفتن نیست؛ آموزش یعنی تربیت انسانهای توانمند برای زندگی شغلی.
و برای خوانندگان عزیز، آرزو دارم مسیر شغلیشان باعلاقه و تلاش همراه باشد. چون باور دارم وقتی کاری را باعلاقه انجام میدهید، حتی سختیهایش هم شیرین میشود.