همه حوزهها به نوعی به حوزه مالی وابسته هستند
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی مطرح کرد
همه حوزهها به نوعی به حوزه مالی وابسته هستند
در این قسمت از سری گفتگوهای ماهنامه «بورس» با محوریت آشنایی با اساتید مالی کشور، در خدمت آقای دکتر مصطفی سرگلزایی، عضو هیئت مدیره بانک رفاه هستیم.
این استاد موفق در حوزه مالی که سوابقی اجرایی نیز در کارنامهاش دارد، تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته اقتصاد، از دانشگاه تهران اخذ کرده است. آقای سرگلزایی در خلال این گفتگو یادی از اساتید خود بهویژه آقای دکتر شاپور محمدی کردند و اذعان داشتند، روابط معلم و شاگرد خیلی میتواند اثرگذار باشد و ایجاد انگیزه برای دانشجو کند. به نظر ایشان، همه حوزهها وابستگی خاصی به حوزه مالی دارند و اشخاصی موفقتر هستند که بتوانند این وابستگی را به خوبی مدیریت کنند، زیرا حداقل جهت تأمین مالی کسبوکارشان با توجه به شرایط اقتصادی با این حوزه سروکار دارند و پاشنه آشیل همه سازمانها، ارگانها و… این حوزه میباشد.
وی بر تحقیق و پژوهش در حوزه مالی، بحثهای بین رشتهای (مثل حقوق مالی) بسیار تأکید دارد و معتقد است، این مباحث مغفول و ناشناخته مانده است و جای کار زیادی دارد.
مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه مطالعه بفرمایید.
پیش از هر چیزی، لطفاً از مسیر تحصیلی خود از ابتدا تاکنون برایمان بگویید.
بنده در سال ۱۳۸۳ دیپلم رشته ریاضی و فیزیک گرفتم، با توجه به رتبهای که در آزمون سراسری به دست آوردم و همچنین شناخت اولیهای که در حوزه اقتصاد و علوم مالی داشتم، به این حوزه علاقهمند شدم و رشته اقتصاد، گرایش بازرگانی را در دانشگاه سیستان و بلوچستان انتخاب کردم و به تحصیلات خود ادامه دادم و موفق شدم در سال ۱۳۸۷ مدرک کارشناسی را از این دانشگاه اخذ کنم.
در مقطع کارشناسی ارشد توانستم در دانشگاه تهران قبول شوم و در رشته اقتصاد گرایش توسعه در سال ۱۳۸۹ از این دانشگاه مدرک دریافت کنم.
در مقطع دکترا با توجه به راهنمایی اساتیدی همچون آقای دکتر شاپور محمدی، انگیزه بنده خیلی بیشتر شد و مصممتر هدفم را دنبال کردم، با توجه به اینکه ایشان و خیلی از اساتید بنام در دانشگاه تهران تدریس میکردند، باعث شد خیلی بیشتر علاقهمند شوم و از تجربههای این بزرگواران در تمام حوزههای مرتبط با مالی بهره ببرم.
باتوجه به رتبه خوبی که اخذ کرده بودم، میتوانستم در هر گرایشی از رشته اقتصاد ادامه تحصیل بدهم به همین خاطر گرایش اول را گرایش مالی و گرایش دوم را نیز گرایش پولی انتخاب کردم.
در نهایت توانستم سال ۱۳۹۳در رشته اقتصاد گرایش پولی مدرک خود را از دانشگاه تهران اخذ کنم.
از سالهای تدریس خود برایمان بگویید و بفرمایید اکنون در دانشگاه علامه طباطبایی چه دروسی را تدریس میکنید؟
خدمت شما عرض کنم که وقتی دانشجوی دکترا بودم به صورت غیررسمی در دانشگاه خوارزمی (علوم اقتصادی سابق) دروس مرتبط با اقتصادسنجی و اقتصاد خرد تدریس میکردم، اما بهطور رسمی در قالب هیئت علمی از سال ۱۳۹۵ در دانشگاه علامه طباطبایی گروه مالی و بانکداری جذب شدم و در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دروس مرتبط با اقتصاد سنجی مالی، مدیریت ریسک و بانکداری و مدیریت داراییها و بدهیها را تدریس میکنم.
بهعنوان یک مدرس دانشگاه، نظرتان در خصوص تحصیل در رشتههای مالی چیست و به علاقهمندان تحصیل در این حوزه چه توصیهای دارید؟
همه حوزهها وابستگی خاصی به حوزه مالی دارند و اشخاصی موفقتر هستند که بتوانند این وابستگی را به خوبی مدیریت کنند، زیرا حداقل جهت تأمین مالی کسبوکارشان با توجه به شرایط اقتصادی با این حوزه سروکار دارند و پاشنه آشیل همه سازمانها، ارگانها و… این حوزه میباشد. حتی موضوعات مهم دیگری از قبیل گزارشگیری مالی و … که بیشتر مربوط به رشته حسابداری هستند نیز وجود دارد که به نوعی آنها هم همگی مشتقات حوزه مالی محسوب میشوند.
نظر بنده در مورد تحصیل در حوزههای مرتبط با مالی، مثبت است و همانطور که قبلتر اشاره داشتم همه حوزهها با این حوزه سروکار دارند. همچنین موضوع مهم بعدی آینده و امنیت شغلی میباشد، افراد سعی میکنند ادامه تحصیل در حوزهای داشته باشند که دارای بازار کار خوبی باشد و اگر رشتهای این ویژگی را داشته باشد، حتماً مورد توجه و استقبال به خصوص دانشجویان محترم قرار میگیرد دقیقاً مثل رشته پزشکی که فرای رشتههای دیگر است و مورد توجه دانشجویان قرار گرفته است.
دلیل دیگری هم که حتی باعث شد بنده نیز علاقهمند به این حوزه شوم مباحث ریاضی و جذابیتی که دارد، میباشد. مثلاً حوزه مدلسازی مالی که منوط به مباحث ریاضی است و به آن ختم میشود که شایان ذکر است تدریس بنده هم در مورد همین مباحث است و پیشنهاد میکنم به دانشجویانی که به مباحث ریاضیات و مدل سازی علاقه دارند، رشتههای حوزه مالی میتواند هم جذابیتهای ریاضیاتی و هم جذابیتهای اجرایی و تجربی داشته باشد، برخلاف رشتههایی که فقط صرفاً با مباحث ریاضی سروکار دارند و هیچ فعالیت اجرایی و تجربی در آنها وجود ندارد.
با توجه به سوابق جنابعالی در امر پژوهش، به نظر شما کدام موضوع یا موضوعات هنوز مغفول مانده است و همچنین نیاز است که پژوهشگران این بازار چه نکاتی را موردتوجه قرار دهند؟
در حوزه مالی بحثهای بین رشتهای به نظرم مغفول و ناشناخته مانده است و جای کار زیادی دارد، مثل حقوق مالی و … و همچنین مباحثی که در اقتصاد مالی رفتاری داریم.
قابل ذکر است با توجه به پیشرفت و تحولی که در حوزه دیجیتال و فناوریهای نوین رخ داده است، مباحث فناوریهای نوین مالی، هم در مورد مسائل سخت افزاری و همچنین نرم افزاری خیلی جای کار دارد (بُعد بیرونی و هم بُعد داخلی و عملیاتی مثل مباحث هوش مصنوعی ، الگوریتمهای هوشمند، مباحث مالی و …) که جز ترندهای بحثهای مالی هستند و در آینده با توجه به تغییر و تحول در حوزه دیجیتال و نیاز روز جوامع بشری باعث میشود که بیش از پیش به این موضوع توجه شود تا حتی در بحثهایی مثل مدیریت ریسک و مدیریت پرتفوی و…. کمک کننده باشد.
شما مقالهای با عنوان «ارزیابی اثر نوسانات ارزی بر عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و سنجش وقفههای زمانی آن» تهیه کردهاید، خوشحال میشوم با توجه به اینکه اکثر خوانندگان این ماهنامه مرتبط با بازار سرمایه هستند توضیح مختصری درباره این مقاله بدهید.
مقاله (ارزیابی اثر نوسانات ارزی بر عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و سنجش وقفههای زمانی آن) بر گرفته از کار پژوهشی و خروجی پایان نامه یکی از دانشجویان بنده بود و هدف، بررسی میزان اثر فاکتورها و عوامل محیطی بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران میباشد.
زیرا عملکرد شرکتها به عاملهای درونی و بیرونی بستگی دارد، مثل عملکرد و ساختار درونی شرکت مربوطه و یا عامل بیرونی که به محیط پیرامون و… بستگی دارد مثل صنعت مربوطه و محیط اقتصادی که شرکت پیرامون آن فعالیت دارد و یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بحث نوسانات نرخ ارز میباشد و چون اقتصاد ایران بر پایه درآمدهای نفتی استوار است و این درآمدها ناشی از صادرات است پس نوسانات نرخ ارز به شدت بر تمام کسب و کارها و همچنین بر شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه تاثیرگذار است. اولا ارز چه میزان تاثیر گذار است، ثانیاً نوسانات نرخ ارز چه میزان شرکتها را دستخوش تغییرات قرار میدهد و …، به این نتیجه رسیدیم تغییرات نرخ ارز تاثیرات معناداری داشته است و در گروههای صنایع مختلف تاثیرات متفاوت بود، برای گروههای که تولیدات آنها صادر میشود مثل شیمیایی ها بیشترین تاثیر مثبت را به همراه داشته است و برای گروههای وارداتی مثل گروه دارویی و خودرویی اثر منفی داشته است.
در نتیجه برای برخی صنایع تغییرات مثبت و برای برخی دیگر تاثیرات منفی دارد. جالب است که بدانید حتی از لحاظ زمانی هم متفاوت هستند،. برخی شرکتها به لحظه و خیلی سریع شاهد این تغییرات هستند و برخی شرکتها مثل گروه ساختمانی با وقفهای زمانی بیشتری این نوسانات تاثیر خودشان را میگذارند.
آقای دکتر اکثر پژوهشهای شما در مورد چه موضوعاتی میباشد؟
در مجموع پژوهشهایی که بنده بیشتر روی آنها تمرکز دارم و حتی رساله دانشجوهایی که مرتیط با این موضوعات هستند را میپذیرم اکثراً به مدلسازیهای کلان اقتصادی و نقش علوم مالی مربوط میشود مثل بانک، بورس و بیمه که در اقتصاد کلان به مدلهای تابعی معروف هستند، حتی در سال گذشته حدوداً ۵ الی ۶ گزارش پژوهشی در حد کیفیت ژورنالهای بینالمللی کار کردیم و بیشتر نقش بانک، بورس و بیمه را مورد ارزیابی قرار دادیم.
در این باب کتابی نیز نگارش کردیم که به طور مشخص با زبان برنامهنویسی پایتون به مباحث اقتصاد سنجی پرداختیم و به سمت استفاده از ابزارهای هوشمند جهت کمک در مدلسازی حرکت کردهایم و اکثر مثالهای ما نیز در این کتاب به بازار سرمایه و بازار پول برمیگردد و نشان دادیم که چه طور زبانهای برنامهنویسی به ما در پیشبینیهای مالی، روندها و عملکردی که در آینده شاخصهای مالی به آن سمت حرکت میکنند را نشان میدهند که باعث میشود تحلیلهای ما بهتر و درصد خطا کم شود.
حتماً کتاب پر محتوایی میباشد، خوشحال میشویم که برای تهیه این کتاب نام آن را بدانیم؟
«اقتصاد سنجی کاربردی رهیافتی با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون» میباشد که انشاءالله به زودی توسط انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی منتشر میشود و در دسترس عموم قرار میگیرد.
از سوابق اجرایی خود در حوزه مالی برایمان بفرمایید.
بنده وقتی دانشجوی دکترا بودم (سال ۱۳۸۹) فعالیت اجرایی خودم را در سیستم بانکی شروع کردم و زمانیکه هنوز عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نشده بودم به صورت تمام وقت با شبکه بانکی در ارتباط بودم و به طور مشخصتر در حوزههای ریسک، مدیریت دارایی و بدهی و همچنین حوزه مالی بانکها فعالیت میکردم. وقتی که در آن دانشگاه عضو هیئت علمی (از سال ۱۳۹۵) و مشغول به تدریس شدم به صورت پاره وقت به همکاری خودم با شبکه بانکی ادامه دادم، پروژههای مختلفی در حوزههای نام برده، انجام دادم.
همچنین دورههای آموزشی برای کارکنان موسسات مالی و همچنین کارکنان بانکها برگزار کردم از اواخر سال ۱۴۰۱ تا کنون هم به عنوان عضو موظف هیئت مدیره بانک رفاه انجام وظیفه میکنم.
بحث تأمین مالی شرکتها یکی از مهمترین مباحثی است که با آن سروکار داریم، با توجه به اینکه شما تجربه کار در حوزه بانکداری را نیز دارید، لطفاً بفرمایید تأمین مالی از طریق بازار سرمایه بهتر است یا بانکها؟
همانطور که میدانیم سیستم بانکی با محدودیت منابع جهت اعطای تسهیلات به مشتریان مواجه است و همچنین مدت بازپرداخت منابع دریافتی نیز محدود میباشد، ناگفته نماند که در سال ۱۴۰۲ با توجه به مجوزی که بانک رفاه و سپس بانکهای دیگر دریافت کردند مبنی بر انتشار اوراق گواهی سپرده خاص برای مشتریان شرکتی، این قابلیت را دارند که همانند تأمین مالی در بازار سرمایه به طور خاص برای طرح یا پروژهای، مشابه قوانین و ضوابطی که در انتشار اوراق مرابحه داشتیم بانکها هم بتوانند مشتری خود را تأمین مالی کنند اما مجدد تاکید میکنم حتی انتشار اوراق گواهی سپرده خاص هم دارای محدودیتهایی میباشد چون در مجموع ظرفیت سیستم بانکی برای تأمین مالی محدود میباشد.
به همین خاطر به نفع شرکتها است به منظور تأمین مالی بلند مدت و به مقدار نیاز روی به پتانسیل و ظرفیت بازار سرمایه بیاورند که قاعدتاً باید از کانالهای همان بازار سرمایه ورود کنند.
لطفاً بیشتر راجعبه این اوراق توضیح دهید.
در مورد این اوراق (اوراق گواهی سپرده خاص) خدمتتان عرض کنم این طور است که شرکتها به منظور تأمین مالی طرح و یا پروژه خاص خودشان میبایست نقشه کسب و کاری طراحی و در اختیار بانک قرار دهند، سپس بانک مربوطه بعد از بررسی و ارزیابی از لحاظ مالی، اقتصادی، فنی، محیط زیستی و … طرح مذکور را برای بانک مرکزی ارسال میکند و بانک مرکزی نیز بعد از بررسیهای مجدد و تایید نهایی به بانک مربوطه این مجوز را میدهد که به عنوان بانک عامل جهت تجهیز کردن منابع مورد نیاز برای طرح مورد بحث از طریق شعب اقدام لازم را انجام دهد، سپس از طریق بانک اطلاعرسانی میشود بهطور مثال فلان طرح که دارای نرخ علیالحساب اولیه (که الان ۲۵درصد است)میباشد، وجود دارد و مشتریان و شرکتهایی که قصد تأمین مالی از این راه را دارند باید ماهیانه ۲۵ درصد سود علیالحساب را تا پایان سررسید طرح که سقف آن ۵ساله میباشد، پرداخت کنند و بعد از اتمام طرح، اصل به علاوه عایدی بیشتر از ۲۵درصد را به تناسب سپرده، به سپردهگذارانی که در طرح مذکور شریک بودند پرداخت کند که همان پرداخت قطعی به سپردهگذاران میباشد و مکانیزمی شبیه بازار سرمایه دارد که تضمین بازارگردانی و ضمانت طرح هم برعهده بانکی است که نقشه کسب و کار اولیه را مورد بررسی قرار داده است.
بهعنوان سخن پایانی اگر حرف ناگفتهای دارید، بفرمایید.
ماهنامه بورس میتواند در جهت شناخت بهتر عواملی که در نهادهای مالی درگیر عملیات هستند، ابزارهای جدیدی که ایجاد میشود، الزامات و قوانین تازهای که در بازار سرمایه وضع شده است و …. قدم بردارد و در مجموع باعث آگاهی عموم مردم در خصوص بازار سرمایه شود.
در پایان هم از ماهنامه بورس بابت لطف و دعوتی که از بنده داشتند، تشکر میکنم و امیدوارم این راه همواره ادامهدار باشد.