خانه گپ‌و‌گفت چهره‌های بازار سرمایه تغییر در مدل‌های کسب‌و‌کار شرکت‌ها در داخل و خارج از کشور
تغییر در مدل‌های کسب‌و‌کار شرکت‌ها در داخل و خارج از کشور

تغییر در مدل‌های کسب‌و‌کار شرکت‌ها در داخل و خارج از کشور


عضو هیئت علمی دانشگاه خاتم در گفتگو با «ماهنامه بورس» تشریح کرد

تغییر در مدل‌های کسب‌و‌کار شرکت‌ها در داخل و خارج از کشور

«ماهنامه بورس» در این شماره برای گفتگو با اساتید حوزه مالی کشور به سراغ یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه خاتم که از چهره‌های بنام بازار سرمایه نیز می‌باشد، رفته است. احمد پویان‌فر در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت و علوم مالی در گروه مالی این دانشگاه و مدیرعامل شرکت مشاور سرمایه‌گذاری ارزش‌پرداز آریان است. این استاد حوزه مالی تحصیلات دوران کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه City University در انگلستان گذرانده است و مدرک دکترای خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده است. این عضو هیئت علمی دانشگاه در خلال گفتگو با ماهنامه بورس توضیح می‌دهد که مدل‌های کسب‌وکار در داخل و خارج از کشور بسیار تغییر کرده است، به‌گونه‌ای که در شرایط کنونی منشأ و محرکه‌ی ارزش‌گذاری شرکت‌ها، دارایی‌های فیزیکی نیستند، بلکه منشأ ارزش‌گذاری آنها مواردی چون تعداد مشتریان و پتانسیل جذب مشتری، همچنین دانش تولید، بازاریابی و دارا بودن نیروی انسانی متخصص و … است. پویان‌فر در جایی دیگر از این گفتگو به چالش‌های پیش‌روی خود در زمان تحصیل اشاره کرده است و معتقد است اگرچه کماکان در این مسیر چالش‌هایی وجود دارد اما نسبت به سال‌های ابتدایی ورود حوزه مالی به کشور پیشرفت بسیاری حاصل شده است. آنچه در ادامه مطرح می‌شود مشروح این گفتگوی خواندنی است.

جناب آقای دکتر پویان‌فر، به‌عنوان اولین سؤال مایل هستیم از چالش‌هایی که در مسیر رسیدن به این جایگاه از ابتدا تاکنون داشته‌اید، بفرمایید؟ برای مثال آیا در آن دوران به منابع آموزشی کافی دسترسی داشتید؟
بدون شک در مسیری که بنده طی کرده‌ام چالش‌های بسیاری وجود داشته است و البته همچنان بسیاری از آنها هم برای بنده و هم برای دوستانی که در این حوزه (مالی) وارد شده‌اند مطرح هستند.
بنده به محضی که این سؤال مطرح شد یاد مرحوم آقای دکتر عادل آذر افتادم که استاد راهنمای پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشدم بودند. به خاطر دارم در سال ۱۳۷۸ که جهت نوشتن پایان‌نامه‌ خود به ۲مقاله‌ی مرتبط با موضوع موردبررسی‌ام نیاز داشتم، با توجه به اینکه ایشان عضو هیئت‌علمی دانشگاه بودند و حسب سمت و شغلی که داشتند، توانستیم به اعتبارشان در کتابخانه دانشگاه تربیت مدرس درخواست ارسال ۲ مقاله از ژورنال‌های اروپایی را ثبت کنیم، چراکه در آن مقطع زمانی فقط اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها شرایط دریافت مقالات را داشتند، پس از آن نیز ۲ تا ۳ ماه طول کشید تا نسخه کپی مقالات به دست بنده برسد و بتوانم در پایان‌نامه‌ام استفاده کنم. همچنین به یاد دارم زمانی که می‌خواستم در آزمون ورودی مقطع کارشناسی ارشد شرکت کنم به یک مؤسسه‌ آموزشی مراجعه کردم و پیگیر جزوه‌های کنکور دروس مدیریت مالی از دکتر تهرانی، تحقیق در عملیات از دکتر مهرگان و ریاضیات از دکتر کاظمی شدم و با توجه به اینکه در آن زمان صرفاً دانشجو بودم و از لحاظ مالی در شرایط خوبی قرار نداشتم جزوات را به‌صورت کپی سفارش دادم، غافل از اینکه با توجه به اتمام کارتریج دستگاه کپی، وقتی نسخه‌های کپی‌شده به دستم رسیدند حدوداً نصف تمامی صفحات قابل‌خواندن نبودند و باید مطالب محو شده را خودم حدس می‌زدم. همچنین در دوران کارشناسی هم که بنده در دانشگاه فردوسی مشهد دانشجو بودم، کتاب‌ها و جزوات مرجع بسیار محدود بودند و همچنین دسترسی و ارتباط‌گیری با اساتید مشکل بود. از طرفی اساتید اولیه این حوزه علاوه بر اینکه تعدادشان اندک بود، تقریباً همگی تحصیل‌کرده رشته‌ی حسابداری بودند و به مقالات و پژوهش‌های روز این رشته دسترسی نداشتند، تا جایی که یکی از این اساتیدی که نظریه میلر و مودینانی ( مربوط به ۶۰ تا ۷۰ سال پیش) را دقیق متوجه شده بود، آن را به‌عنوان مقاله‌ای به اسم خود ارائه و چاپ کرده بود. می‌توان گفت مهم‌ترین چالش همین مسائل مربوط به دسترسی محدود به منابع بود.
ناگفته نماند علاوه‌ بر اینها، دسترسی به اینترنت هم بسیار سخت بود، چون از یک سو سرعت آن بسیار پایین بود و سویی دیگر، استفاده از آن همانند این روزها فراگیر نشده بود.
چالش بعدی به نظر بنده، فقر دانش مالی کشور است که در این خصوص نسبت به سال‌های گذشته پیشرفت خوبی داشته‌ایم اما بازهم با توجه به تجربه‌ای که با چندین سال تحصیل و اشتغال در خارج از کشور به دست آورده‌ام باید عرض کنم که نسبت به کشورهای پیشرفته در این زمینه، متأسفانه حدود ۵۰ سال عقب هستیم.

از آنجاکه رشته تحصیلی شما مدیریت مالی بوده است و گروه آموزشی که در دانشگاه خاتم نیز تدریس می‌کنید همین رشته است، خوشحال می‌شویم نظرتان را راجع به این رشته بفرمایید.
در آن زمان رشته مدیریت مالی تقریباً با رشته‌ی حسابداری همسو در نظر گرفته می‌شد و دلیل آن به این موضوع برمی‌گشت که کلمه مالی (Financial) را نمی‌توانستند کامل و به‌صورت مجزا ترجمه کنند و نیز به‌تنهایی معنی این کلمه روان نبود.
همچنین مسئولین آموزشی وقت آن زمان سردرگم بودند که این رشته را زیرمجموعه کدام دانشکده قرار بدهند و چون در رشته حسابداری سرفصل دروس ارائه شده‌ چند واحد به‌طور مثال حسابداری مالی، مدیریت مالی و … داشت، نظرشان این بود که این رشته به حوزه حسابداری مرتبط است. این‌گونه شد که رشته مدیریت مالی متأسفانه در ایران از ابتدا به‌صورت اشتباه در دانشکده‌های مدیریت و حسابداری قرار گرفت و این اتفاق باعث شد این رشته بسیار دیرتر شکوفا شود. درحالی‌که در کشورهای دیگر، رشته مالی زیرشاخه حوزه اقتصاد محسوب می‌شود.

لطفاً از تفاوت‌های موجود میان دو حوزه‌ مدیریت مالی و حسابداری برایمان بیشتر بگویید.
رشته حسابداری دانشی گذشته‌نگر است، این رشته درواقع مربوط به فن ثبت و ضبط و درنهایت جمع است گزارشگری وقایع مالی تاریخی شرکت‌هاست حال‌آنکه رشته مالی دانشی آینده‌نگر است که به فنون آمار، ریاضیات و تحلیل بستگی دارد و در بسیاری از دانشگاه‌های معروف و سطح اول جهان در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، دانشجوهای رشته‌های آمار و ریاضیات در اولویت هستند نهایتاً از رشته اقتصاد دانشجو می‌گیرند.
دلیل بعدی که باعث شد رشته مالی به سمت رشته حسابداری سوق داده شود، تسلطی بود که اساتید رشته حسابداری و مدیریت در ارائه دروس مالی داشتند و چون به‌تنهایی همان‌طور که قبل‌تر توضیح دادم امکان نداشت از کلمه مالی استفاده شود، کلمه مدیریت را هم کنار آن آوردند که در فارسی، روان‌تر بیان شود. این درحالی بود که وقتی این کلمه اضافه شد، اساتید رشته مدیریت نیز مدعی شدند و به همین دلیل تعدادی از دروس سرفصل‌های رشته مدیریت به رشته مدیریت مالی اضافه شد که بعضاً تعدادی از آنها هیچ ربطی به حوزه مالی نداشت. درنتیجه سرفصل‌های این رشته، تطبیقی از دروس حسابداری و مدیریت شد و مباحث مرتبط با حوزه مالی سهم بسیار اندکی داشت که این موضوع باعث شد که آسیب زیادی به رشته مدیریت مالی وارد شود. البته جا دارد از دکتر راعی به خاطر زحمات بسیاری که در آن برهه زمانی کشیدند تشکر کنم.

آیا در این رابطه، نسبت به گذشته تغییر محسوسی داشتیم؟
خیر، متأسفانه هنوز هم همان‌طور است، در حال حاضر رشته مدیریت مالی در کنکور، زیرشاخه حوزه مدیریت محسوب می‌شود، در صورتی که حداقل باید زیرشاخه اقتصاد قرار گیرد و یا اینکه کلاً مستقل شود.
همین امر باعث می‌شود این رشته مشابه بسیاری از رشته‌های دیگر، استقلال لازم را نداشته باشد، چون از آنجاکه تحت سیطره رشته‌های حسابداری و مدیریت قرار گرفته است، هیچ‌گاه به جایگاه واقعی‌اش نمی‌رسد. ناگفته نماند طرح این موضوع به این معنی نیست که بنده با رشته حسابداری و یا مدیریت مخالف هستم؛ چون همان‌طور که می‌دانید بنده فوق‌دیپلم رشته ریاضی فیزیک هستم و در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد هم رشته مدیریت خوانده‌ام و شاید بسیار کامل‌تر و جامع‌تر از بقیه بتوانم راجع به این مباحث اظهارنظر کنم.

تحصیلات مقطع کارشناسی ارشد شما در رشته ریاضیات مالی و معامله‌گری بوده است. لطفاً راجع‌به این رشته توضیحات بیشتری بدهید. چه شد که تحصیل در این رشته را انتخاب کردید؟
بنده بعد از اتمام دوره کارشناسی ارشد با وقفه‌ای چندساله، مجدداً شروع به ادامه تحصیل در مقطع دکتری کردم. اوضاع در آن برهه‌ی زمانی بسیار تغییر کرده بود و کمتر با چالش‌هایی از قبیل عدم دسترسی به منابع و … مواجه بودیم، درمجموع می‌توان گفت اوضاع خیلی بهتر شده بود.
در ادامه یک فرصت کاری در خارج از کشور برایم پیش آمد که توانستم به بهترین شکل از آن استفاده کنم. با توجه به علاقه‌ای که داشتم، بعد از بررسی‌هایی که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که رشته مالی به آمار و ریاضیات بسیار نزدیک است و تکمیل‌کننده همدیگر هستند و بر همین اساس تصمیم گرفتم خلأ موجود در حوزه مالی که در کشور وجود داشت را با حوزه‌ای مرتبط با رشته ریاضی جبران کنم تا این رویه اصلاح شود.
ابتدا رزومه و مدارک تحصیلی خود را برای تعدادی از دانشگاه‌ها فرستادم، البته قصد بنده مطالعه در حوزه مالی کمّی بود که در دانشگاه Essex University انگلستان پذیرش شدم و حدود ۲ ماه در آنجا تحصیل کردم، با توجه به اینکه هنوز مدرک دکترای خود را در ایران اخذ نکرده بودم و در مرحله پایان‌نامه بودم به به این نتیجه رسیدم که دانشگاهEssex University انگلستان ازلحاظ بار علمی به بنده چیزی اضافه نمی‌کند. چون فقط ۱ تا ۲ درس در چارت آنها بود که در ایران نخوانده بودم، به همین دلیل با مدیر گروه دانشگاه Essexصحبت کردم تا بورسیه‌ام کنند و درخواست تغییر رشته به ریاضیات مالی در مقطع کارشناسی ارشد دادم، اما دانشگاه City University از لندن با آن موافقت نکرد چراکه فقط از دانشجوهای رشته ریاضی یا آمار جذب می‌کرد.
رشته‌ی دیگری با عنوان ریاضیات مالی و معامله‌گری بود که دروس مرتبط با ریاضی‌اش تقریباً با دروس مدیریت مالی‌ای که بنده خوانده بودم همخوانی داشت که درنهایت در این رشته پذیرش شدم. بااین‌حال وقتی برای ثبت‌نام مراجعه کردم متوجه شدم از ۹۰ نفر ورودی آن ترم این رشته، فقط بنده و یک دانشجوی پاکستانی از رشته‌هایی غیر از فنی‌و‌حرفه‌ای(مکانیک و کامپیوتر) و ریاضی فیزیک پذیرش شده بودیم.
به یاد دارم که آقای دکتر شاپور محمدی یکی از افرادی بودند که در این راه، بنده را ترغیب کردند، زیرا از آنجاکه بنده دیپلم علوم انسانی داشتم و بعدازآن نیز در حوزه مدیریت ادامه تحصیل داده بودم و یکباره تصمیم داشتم که در رشته مالی آنهم در کشوری که مهد بازارهای مالی در دنیا بود، ادامه تحصیل بدهم؛ این ترس را در خود داشتم که موفق خواهم شد یا خیر.
در حال حاضر خوشحالم که وارد این عرصه شدم و توانستم آن را به پایان برسانم. این موضوع باعث شد که در دانشگاه خاتم نیز سرفصل‌های این رشته تحصیلی را متناسب با سرفصل کشورهای توسعه‌یافته، تغییر بدهیم و ۷۰تا۸۰ درصد مطالب کمّی دروس دقیقاً همان سرفصل‌هایی می‌باشد که در کشورهای آمریکا و انگلیس تدریس می‌شوند.

فرمودید که امکان پذیرش در رشته ریاضیاتِ مالی در انگلستان را نداشتید، آیا در ایران هم روال پذیرش دانشجو به همین شکل است؟
خیر، برای گرفتن مدرکی مرتبط با حوزه‌ی مالی از دانشگاه‌های تراز اول جهان، ابتدا مدرک دانشگاهی قبلی شما سنجیده می‌شود و باید حتماً در رشته معتبری (مثل فیزیک، ریاضی، آمار و یا اقتصاد) که پایه و اساس آن ریاضی و فیزیک باشد تحصیل کرده باشید که متأسفانه در ایران این‌طور نیست و عملاً سرفصل‌های درسی حوزه مالی به مدیریت مالی تبدیل شده است.

آیا از سمت شما اقدامی در این رابطه انجام شده است؟
بله، مقطعی در دانشگاه خاتم سرفصل‌های این رشته را بازبینی کردیم تا در وزارت علوم و تحقیقات این سرفصل‌ها تغییر کند. برای این کار ابتدا به بررسی دانشگاه‌های معتبری که این رشته را تدریس می‌کردند پرداختیم و متوجه شدیم، سرفصل‌هایی که در حال حاضر در ایران تدریس می‌شود (۶ گرایش در مقطع ارشد و ۸ گرایش هم در مقطع دکتری) درواقع رشتهMBA مالی هستند و همان‌طور که می‌دانید رشته MBA مالی با رشته مالی تفاوت بسیاری دارد؛ زیرا افراد صرفاً جهت اشتغال وارد حوزه MBA مالی می‌شوند که در مؤسسه‌های آموزشی (بیزینس اسکول) تدریس می‌شود و با رشته‌ای که صرفاً مالی است خیلی فاصله دارد، چون رشته‌ی صرفاً مالی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و همان‌طور که قبل‌تر گفتم، توانسته‌ایم تا حدودی سرفصل‌ها را تغییر دهیم که به نظر بنده اقدام بسیار مهمی محسوب می‌شود.

چه شد که تصمیم گرفتید از دنیای حسابداری وارد فضای مالی شوید؟
بنده وقتی کاردانی (فوق‌دیپلم) حسابداری را اخذ کردم، مجدداً در کنکور شرکت کردم و چون رشته مالی نبود، در رشته مدیریت بازرگانی گرایش مالی را انتخاب کردم و ادامه تحصیل دادم. در حین تحصیل ۲ نفر از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد که دروس مدیریت مالی و تحقیق در عملیات را تدریس می‌کردند مشوق بنده شدند که در حوزه مالی وارد شوم. البته دلیل بعدی هم تألیف کتابی تحت عنوان مدیریت سرمایه‌گذاری پیشرفته با کمک آقای دکتر راعی بود.

با توجه به اینکه شما در حوزه مالی در خارج از کشور تحصیل کرده‌اید، لطفاً بفرمایید که فاصله حوزه مالی در ایران در قیاس با سایر کشورها چقدر است و به چه اقدام یا اقداماتی جهت کم کردن این فاصله نیاز است؟
بنده این را به‌صراحت اعلام می‌کنم که اگر تبادل استاد، دانشجو و لینک بازارهای مالی را نداشته باشید، هر اقدامی که انجام شود دوباره مثمر ثمر نخواهد بود. هرچقدر هم از اساتید بنام در این حوزه استفاده شود بازهم آن نتیجه دلخواه رقم نمی‌خورد.
اکثر ایرانی‌هایی که در کشورهای توسعه‌یافته زندگی می‌کنند این موضوع که چرا این کشورها به‌سرعت پیشرفت کرده‌اند، ذهنشان را درگیر می‌کند. بنده هم اکثر مواقع به این موضوع فکر می‌کردم که واقعاً چه فرقی میان ما و این افراد است؟ چون اکثر رفتارهایشان با ما یکسان بود (از کوچک‌ترین موضوعات تا مهم‌ترین آنها). با توجه به اینکه تخصصی در مبحث جامعه‌شناسی نداشتم، نتوانستم پاسخ قابل قبولی پیدا کنم اما به نظر بنده مهم‌ترین شاخصه در این خصوص باارزش بودن زمان و وقت برایشان بود این موضوع را می‌توان از ‌سرعت زیادی که در پیاده‌روی داشتندهم دریافت. البته به نظرم دلیل پیشرفتشان صرفاً در حوزه مالی این بود که ۳۰ تا ۴۰ درصد از اساتید این حوزه از کشورهای دیگر به مدت محدودی به‌صورت مهمان برای تدریس حاضر می‌شدند و این امر از سیاست دانشگاههایشان نیز به‌حساب می‌آید که به نظرم کار درستی هم است، زیرا اساتید جدید باعث می‌شوند چرخه ردوبدل اطلاعات بهتر عمل کند و همچنین همیشه باانگیزه باشند. آنها همین‌طور از کشورهای مختلف دانشجو پذیرش می‌کنند که باعث می‌شود دوران تحصیلی دانشجوها چالشی و جذاب‌تر شود.
نکته بعدی هم فاصله‌ی بازارهای مالی با دانشگاه‌ها است، واقعاً در خارج از کشور این فاصله بسیار کمتر است، زیرا در ایران دانشگاه‌ها خیلی عقب‌تر از بازارهای مالی حرکت می‌کنند.
موضوع بسیار مهم بعدی اتصال بازارهای مالی ایران با بازارهای مالی جهان است. لازم است که این اتصال اتفاق بیوفتد که با تغییرات اصولیِ قوانین و مقررات موضوعی حل‌شدنی است. در واقع از آنجاکه این بحث‌ها هیچکدام به بودجه زیاد یا اساتید بنام و … نیاز ندارند امیدوارم حتی در مقیاسی کوچک رخ بدهند.

با توجه به عضویت شما در هیئت‌علمی دانشگاه خاتم لطفاً از سابقه تدریس خود در این دانشگاه برایمان بگویید و بفرمایید که در حال حاضر چه دروسی را تدریس می‌کنید.
بنده قبل از اینکه به انگلستان سفر کنم، دروس مدیریت مالی و مدیریت سرمایه‌گذاری و بعد از بازگشتم بیشتر درس‌هایی کَمّی، مثل اقتصادسنجی، ریاضیاتِ مالی، مهندسیِ مالی و ریسک را تدریس می‌کردم؛ زیرا به‌شدت با کمبود استاد جهت تدریس این دروس مواجه بودیم. به لطف خدا با توجه به امکاناتی که وجود دارد این کمبود هم اکنون جبران شده است و در حال حاضر تمرکز بنده روی موضوعات ریسک و ارزش‌گذاری بیشتر شده است.
البته به‌صورت محدود دروس دیگری از قبیل روش‌های کَمّی یا مهندسی مالی پیشرفته را تدریس کرده‌ام، اما همان‌طور که قبل‌تر گفتم بیشتر مدل‌سازی ریسک بانکی و ارزش‌گذاری را تدریس می‌کنم.

چند مورد از موضوعاتی که در حوزه مالی هنوز مغفول مانده‌اند را معرفی کنید.
به نظر بنده یکی از موضوعات مهمی که هنوز بسیار جای کار دارد، بحث حقوق مالی است. با وجود آنکه گرایش این حوزه در دانشگاه‌های ایران وجود دارد اما این حیطه تفاوت زیادی با آنچه که در خارج از کشور تدریس می‌شود دارد، چون در آنجا اصولاً دانشجویان حوزه حقوق به این رشته وارد می‌شوند و علم حوزه مالی را می‌آموزند اما در ایران دانشجویان حوزه مالی وارد مباحث حقوقی می‌شوند.
البته رشته حقوق اقتصادی چند سالی است که به رشته‌های دانشگاهی اضافه شده است اما با حقوق مالی تفاوت دارد و جوابگوی حوزه مالی نیست، به گونه‌ای که فقط دروسی که مرتبط با قراردادهای اقتصادی و … هستند، توسط دانشجویان رشته حقوق گذرانده می‌شود.
موضوع مهم بعدی این است که در مقطع کارشناسی ارشد، مدیریت مالی داریم اما متأسفانه مالی شرکتی و مالی‌ ارزش‌گذاری که نیاز روز کشور است را نداریم البته به‌تازگی مراکز آموزشی که به‌صورت تخصصی دوره‌های کاربردی برگزار می‌کنند ازجمله دانشگاه الزهرا، مرکز مالی شریف و مرکز مالی ایران اکثر این حوزه‌ها را تقریباً پوشش داده‌اند و جای قدردانی دارد.

شما فرمودید که نیاز کشور در زمان کنونی به رشته‌هایی از قبیل «مالی ‌ارزش‌گذاری» است، لطفاً بیشتر در این مورد توضیح می‌دهید و کاربردش را با خوانندگان این ماهنامه در میان بگذارید.
همان‌طور که مستحضرید در حال حاضر، هر شرکتی که بخواهد برای پذیرش در بورس و عرضه اولیه سهام خود اقدام کند به بحث ارزش‌گذاری نیاز دارد. شرکت‌های سرمایه‌گذاری برای اقدام به سرمایه‌گذاری حتماً به ارزش‌گذاری نیاز دارند، حتی سبدگردانان هم وقتی روی سهمی سرمایه‌گذاری می‌کنند، ابتدا ارزش‌گذاری انجام می‌دهند.حتی دولت برای واگذاری اموال خود نیاز به ارزش‌گذاری دارد.
مدل‌های کسب‌وکار در کشور و دنیا بسیار تغییر کرده است و اقتصادها به سمت دیجیتالی شدن درحرکت‌اند که به اقتصاد اشتراکی معروف است؛ زیرا همه‌چیز بر مبنای پلتفرم و وب‌سایت است و منشأ و محرکه‌ی ارزش‌گذاری دیگر مثل گذشته، دارایی‌های فیزیکی نیستند.
در حال حاضر منشأ ارزش، تعداد مشتریانی است که وجود دارد و این پتانسیل جذب مشتری است که بابت ارائه فلان خدمات برای شما به وجود می‌آید، همچنین میزان دانش تولید و دانش بازاریابی محصول است که بسیار ارزشمند است یا این موضوع که آیا نیروی انسانی متخصص در حوزه‌ای که شما ارائه می‌دهید دارید؟ و … . در کل از آنجاکه مدل‌های ارزش‌گذاری کلاً تغییر کرده است و الان از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است، نیاز به مدل‌سازی ریاضی و آماری بسیار پیشرفته ‌ای دارد که جزئی از نیازها محسوب می‌شود؛ زیرا تا جایی که دانش و سطح سواد یاری کند انسان فکر می‌کند که فقط همان عملکردی که انجام می‌دهد، درست است و بهتر از آن دیگر امکان ندارد اما وقتی دانش و سطح سواد بالا می‌رود فرد به این نتیجه میرسد که عملکرد گذشته‌اش اشتباه بوده است.
علم و دانش همیشه در حال تکامل و بهتر شدن هستند و در همه جای دنیا همین‌طور است. به‌طور مثال برای معاملات مشتقه در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مدل قیمت‌گذاری مناسبی برای ابزار مشتقه وجود نداشته است و بعد از آنکه مردم به مدت ۱۰۰ سال در حال معامله بودند، شولز و مرتن از سال ۱۹۶۰ قیمت‌گذاری آپشن‌ها را تغییر دادند و متوجه شدند که قیمت‌گذاری درست چگونه است. اکنون هم در ارزش‌گذاری‌های شرکت‌ها در ایران اشتباهات زیادی وجود دارد و این ارزش‌گذاری‌های اشتباه است که باعث می‌شود نهادهای نظارتی ورود کنند، چون واقعاً هنوز هم بسیار گنگ و نامفهوم می‌باشند. مشابه عرضه باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس که الان قیمت هر سهم حتی معادل بیش از نیمی از ارزش آن در زمان عرضه اولیه افت کرده است و پاسخگویی هم برای آن وجود ندارد، به همین دلیل نیاز روز کشور رشته‌هایی از قبیل مالی ارزش‌گذاری و مالی شرکتی است.

آقای دکتر پویان‌فر، با توجه به اینکه شما مدیرعامل شرکت آیکو (مشاور سرمایه‌گذاری ارزش پرداز آریان)، به‌عنوان یکی از شرکت‌هایی که در حوزه کاری خود موفق عمل کرده است هستید لطفاً بفرمایید دلیل این موفقیت چیست؟
در آیکو هرساله نظرسنجی می‌شود که دلیل وفاداری به شرکت آیکو چیست و چرا مدیران نهادها و ارکان دیگر علاقه‌مند هستند در این شرکت کار کنند. اکثراً دلیل آن را علمی بودن محیط کار و مطالبی که در محل کار فرا می‌گیرند بیان می‌کنند، در حقیقت پروژه‌هایی که اینجا انجام می‌شوند بار دانش مالی بسیار خوبی دارند. یعنی کسی برای حقوق و مزایا، آیکو را انتخاب نکرده است. هرچند این موارد هم از عوامل مهم برای انتخاب محل اشتغال افراد به‌حساب می‌آید.

به‌عنوان سؤال آخر چه چشم‌اندازی نسبت به بازارهای مالی دارید؟
قبلاً ۲ سیستم اقتصادی داشتیم که تأمین مالی شرکت‌ها از طریق یکی از این سیستم‌ها یا چرخه‌ها اتفاق می‌افتد. اساس یکی از این سیستم‌ها بانک‌ها بودند که نقش اصلی اقتصاد آن کشور را بر عهده داشتند (مثل کشورهای آلمان و ژاپن) و بیشتر تسهیلات از طرف بانک‌ها در اختیار شرکت‌ها قرار می‌گرفت. اساس سیستم دیگر، بازار سرمایه بود که تأمین مالی بنگاه‌ها و مراکز مالی از طریق آن انجام می‌شد و سردمدار این نوع اقتصاد هم کشورهای آمریکا و انگلستان بودند.
هرکدام از این روش‌ها، مزایا و معایب مختلفی دارند. سیستم اقتصاد بانکی، متمرکزتر و نظارت قویتری دارد و بعدی نوآوری و کارآفرینی را بیشتر ترغیب می‌کند و تجربه نشان داده است که اقتصادها بیشتر به سمت تأمین مالی از طریق بازار در حرکت هستند و حتی مفهوم جدیدی در اقتصاد به نام اقتصاد اوراق پایه در حال شکل‌گیری است، یعنی همه‌چیز بر مبنای اوراق تأمین مالی و نه بازارهای مالی می‌باشد که همان توکنیزه کردن اقتصاد در قالب توکن یا پسورد است. این مدل و رفتار اقتصادی آینده جوامع بشری است و نقش مالی کلیدی‌ترین نقش می‌باشد، چون این توکن یک ابزار مالی است. در واقع شاید به‌صورت فنی تولید شده است اما حق مالکیت می‌باشد که به همراه آن توکن ارزشمند می‌شود و این آینده بازارهای مالی جهان است. همان‌طور که می‌دانیم خیلی‌ها به این روش اعتماد کرده‌اند و البته به نظر بنده همه باید به آن عادت و اعتماد کنیم. در آینده اقتصادها به سمت اوراق پایه شدن در حرکت خواهند بود و کسانی که آینده‌نگر هستند مطمئن باشند که در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده، این ابزارها گسترش بیشتری پیدا می‌کنند و حوزه مالی از حوزه‌های جذاب و پرطرفدار این نوع اقتصاد به شمار می‌آید. بدون شک زیرشاخه‌های این حوزه مثل فناوری اطلاعات مالی، حقوق مالی و مدیریت مالی از جمله رشته‌هایی هستند که شکوفا خواهند شد؛ زیرا این رشته‌ها با یکدیگر بسیار مرتبط هستند و از رشته‌های اصلی و غالب اقتصاد و مالی‌ محسوب می‌شوند که انتها ندارند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *