خانه الفبای بورس گذری بر مرزهای علم مالی گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت سیزدهم
گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت سیزدهم

گذری بر مرزهای علم مالی – قسمت سیزدهم


در سیزدهمین قسمت از مجموعه مطالب «گذری بر مرزهای علم مالی»، به معرفی یکی از مقاله‌های منتشرشده در شماره ماه دسامبر ۲۰۲۱ مجله اقتصاد مالی۱ می‌پردازیم. عنوان مقاله موردنظر «شکست در پیش‌بینی اتفاقات نادر»۲ است و نویسندگان آن جیمز داو۳ ازLBS 4 و فیلیپ باند ۵ از دانشگاه واشنگتن۶ هستند. اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد عنوان مقاله به‌خوبی گویای نتایج به‌دست‌آمده توسط پژوهشگران نامبرده می‌باشد اما شایان ذکر است که نتایج به‌دست‌آمده از این پژوهش فراتر از موضوعی است که از عنوان آن برداشت می‌شود. بر این اساس در این قسمت، به توضیح نتایج مقاله فوق‌الذکر خواهیم پرداخت.

پژوهشگران مقاله «شکست در پیش‌بینی اتفاقات نادر» با بیان میزان اهمیت موضوع پیش‌بینی آینده در بازارهای مالی، ناتوانی فعالان این بازارها را در خصوص پیش‌بینی اتفاقات نادر و البته بااهمیتی چون بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷، مبنای تحقیق خود قرار داده‌اند. مقاله مذکور با طرح سؤال‌هایی چون اینکه «انواع سرمایه‌گذاران با تأکید بر داده‌های با فراوانی متفاوت، چه اندازه بر اساس اتفاقات نادر یا اتفاقات معمول سرمایه‌گذاری می‌کنند؟» به دنبال دستیابی به پاسخی مناسب در این خصوص است. به عبارتی محققین در این مقاله با اشاره به نظرات افرادی چون نسیم نیکولاس طالب۷ در رابطه با انتقاداتی که در حوزه پیش‌بینی وقایع نادر اما مهم به بازارهای مالی وارد می‌شود، مسئله «توجه بیش‌ازحد به وقایع با فراوانی زیاد اما کم‌اهمیت» را موردانتقاد قرار داده‌اند. این محققین با تقسیم سرمایه‌گذاران به دو گروه حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای، رفتار افراد فعال در بازار را بر اساس این تقسیم‌بندی تحلیل کرده‌اند. بدین منظور با مدل‌سازی تعادلی فعالیت این اشخاص و همچنین بررسی شواهد تجربی بر اساس داده‌های واقعی شامل: اوراق اختیار معامله در زیان، به‌عنوان یک گزینه سرمایه‌گذاری برای اشخاصی که به دنبال کسب سود بر اساس وقوع اتفاقات نادر هستند و اوراق با درآمد ثابت با درجه اعتباری بالا، به‌عنوان گزینه سرمایه‌گذاری موردعلاقه اشخاصی که به دنبال کسب سود در شرایط عادی بازار هستند، به نتایج جالب‌توجهی دست یافته‌اند.
اولین نتیجه حاصل از تحقیق فوق‌الذکر این است که سرمایه‌گذاران حرفه‌ای تمرکز خود را بر اتفاقات با فراوانی زیاد گذاشته و بر اساس این موارد استراتژی‌های معاملاتی خود را تنظیم می‌کنند که این امر موجب افزایش شکاف میان عرضه و تقاضا در دارایی‌های مورد‌معامله این گروه اشخاص است. دومین نتیجه نیز این است که سرمایه‌گذاران غیر حرفه‌ای به امید رخداد اتفاقات نادر اقدام به معامله می‌‌کنند و بنابراین اطلاعات معاملاتی حاصل از این معاملات دربردارنده محتوای اطلاعاتی چندانی نخواهد بود.
می‌توان چنین برداشت کرد که محتوای اطلاعاتی معاملات برای پیش‌بینی اتفاقات رایج کاربرد داشته و برای اتفاقات نادر کارایی ندارد. زیرا استعداد اشخاص حرفه‌ای برای اتفاقات نادر هدر نمی‌رود، بلکه صرف وقایع رایج می‌شود.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *