خانه سخن سردبیر عرضه اولیه شستا و سوالات پیرامون آن
عرضه اولیه شستا و سوالات پیرامون آن

عرضه اولیه شستا و سوالات پیرامون آن


شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی که به‌اختصار شستا نامیده می‌شود، یک شرکت هلدینگ سرمایه‌گذاری متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است. این شرکت در سال ۱۳۶۵ و با سرمایه اولیه ۲۰ میلیارد ریال از محل دارایی‌های سازمان تأمین اجتماعی تأسیس شد. هدف از بنیان‌گذاری شستا، سرمایه‌گذاری و کسب سود از محل ذخایر سازمان تأمین اجتماعی در جهت تأمین امکانات موردنیاز برای ایفای مسئولیت‌ها، تعهدات بیمه‌ای و حقوق بازنشستگان مشمول سازمان تأمین اجتماعی بود. موضوع فعالیت این شرکت نیز همان‌طور که از نام آن نیز پیداست سرمایه‌گذاری و مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی و بازرگانی اعم از فعالیت تولیدی، بازرگانی، خدماتی و تشکیل انواعی از شرکت‌ها است. در سال ۱۳۸۳ نیز به‌منظور اداره بهینه سرمایه‌گذاری‌ها و صنایع تخصصی، هلدینگ‌هایی تخصصی تأسیس شدند تا به‌عنوان زیرمجموعه‌ی شستا، اداره شرکت‌های سرمایه‌پذیر در شاخه‌های گوناگون را به عهده گیرند. در حال حاضر شستا ۱۸۷ شرکت زیرمجموعه و ۹ هلدینگ تخصصی را تحت مدیریت خود دارد: سرمایه‌گذاری نفت، گاز و پتروشیمی تأمین، سرمایه‌گذاری دارویی تأمین، سرمایه‌گذاری صدر تأمین، سرمایه‌گذاری صبا تأمین، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، سرمایه‌گذاری سیمان تأمین، سرمایه‌گذاری صنایع عمومی تأمین، خدمات ارتباطی رایتل و سرمایه‌گذاری توسعه انرژی تأمین که پنج مورد اول با نمادهای تاپیکو، تیپیکو، تاصیکو، صبا و حکشتی پیش‌ازاین در بورس پذیرفته شده‌اند. در روز چهارشنبه مورخه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ نیز خود شرکت شستا در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شد و ۱۰ درصد از سهام آن به عموم عرضه شد. عرضه اولیه شستا از چند جهت کاملاً منحصربه‌فرد بود. اول اینکه از نظر ارزش بازار، شستا در همان پایان اولین روز معاملاتی یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های پذیرفته‌شده در بازار سرمایه بود به‌گونه‌ای که از لحاظ ارزش بازار در جایگاه چهارم قرار گرفت. البته مقارن شدن این عرضه‌ی اولیه بزرگ با استقبال سرمایه‌گذاران حقیقی از بازار سرمایه، چالش بزرگی در روز عرضه اولیه بود که با تلاش‌های کادر اجرایی بورس اوراق بهادار تهران و سایر ارکان بازار سرمایه به‌خصوص شرکت مدیریت فناوری و با ابتکار گسترش ساعات معاملاتی به‌خوبی مدیریت شد. دومین جنبه بااهمیت در عرضه اولیه شستا این بود که این عرضه به سال‌ها مباحثه و گفتگو بر سر بهبود شفافیت شستا پایان داد. اگرچه عرضه عمومی شستا تنها راه افزایش شفافیت شستا نبود، اما شاید بهینه‌ترین راه ممکن بود. زیرا عرضه عمومی یک ارتقای اساسی در بهبود حاکمیت شرکتی در پی دارد و شرکت‌های عرضه‌شده توسط میلیون‌ها سهام‌دار خود رصد شده و باید به این سهام‌داران پاسخ‌گو باشند. علاوه‌ بر این، شرکت‌های پذیرفته‌شده، زیر ذره‌بین شرکت بورس اوراق بهادار تهران و سازمان بورس و اوراق بهادار قرار می‌گیرند. چراکه برای پذیرش شرکت‌ها در بورس و عرضه عمومی سهام آن‌ها، شرکت‌ ملزم به برآورده کردن الزامات پذیرش و حفظ این شرایط در تمام مدتی است که سهام آن در تابلو معاملاتی بورس درج می‌شود. از جمله اینکه شرکت به افشای صورت‌های مالی در چارچوب‌های استاندارد و در دوره‌های زمانی مشخص، ملزم می‌شود. البته ازآنجاکه برخی از شرکت‌های زیرمجموعه‌ی شستا، پیش از این نیز در بورس پذیرفته شده بودند، تا حدودی به شفافیت شستا کمک شده بود اما عرضه عمومی شستا اثر بسیار مهم‌تری در این زمینه به‌جا خواهد گذاشت به طوری که شرکت با پذیرش در بورس به طور پیوسته توسط تحلیل‌گران محک زده شده و عملکرد آن با شرکت‌های رقیب و میانگین صنعت آن مقایسه می‌شود و مدیران شرکت را در موضع پاسخ نسبت به عملکردشان قرار می‌دهد؛ اگرچه عزم مدیران شستا برای پذیرش در بورس، به خودی خود نیز نشان از اعتماد درونی کافی برای پاسخگویی نسبت به عملکرد این شرکت و اعتقاد راسخ نسبت به اهمیت شفافیت است. سومین نکته‌ی مهمِ پذیرش شستا در بورس اوراق بهادار تهران، رقم زدن یک نقطه عطف در حرکت کشور به سمت خصوصی‌سازی بود. بااین‌حال برخی از صاحب‌نظران انتقاداتی نسبت به این عرضه اولیه داشتند. از جمله اینکه گفته می‌شد که با وجود اینکه شستا عرضه عمومی شده است و بخشی از مالکیت آن به مردم منتقل شده و تأمین مالی صورت گرفته است، اما حق مدیریت و کنترل شستا به مردم منتقل نشده که این مسئله سبب فاصله انداختن میان مالکان و مدیران شرکت می‌شود. بنابراین چون مالکان اصلی شرکت امکان کنترل شرکت را ندارند، نمی‌توان امیدوار بود که بهره‌وری شرکت بالا برود. از طرفی این عرضه سبب شده است که در عین حفظ کنترل شرکت، هزینه‌های تصمیم‌گیری به سهام‌داران منتقل شود. اگرچه ریشه این انتقاد صحیح است اما باید توجه داشت که خصوصی‌سازی دو پایه اصلی دارد که یکی انتقال مالکیت به بخش خصوصی و دیگری اعطای حق تصمیم‌گیری و اثرات مالی مترتب بر آن به مالکین خصوصی است. با عرضه اولیه شستا، گام اول خصوصی‌سازی برداشته شده است و زمینه برای برداشتن گام دوم فراهم‌تر است. کما اینکه بخشی از هدف اعطای حق تصمیم‌گیری، همان شفافیت و پاسخگویی به مطالبه‌گری‌های سهام‌داران و رعایت الزامات پذیرش در بورس است که با انتقال مالکیت فراهم خواهد شد. انتقاد دیگری که مطرح می‌شود به این نکته اشاره دارد که شرکت‌های زیرمجموعه‌ی شستا پیش از این در بورس عرضه شده‌اند و شستا به عنوان هلدینگی که زیرمجموعه‌های آن در بورس عرضه شده‌اند نباید عرضه عمومی می‌شد. در پاسخ به این انتقاد باید گفت که عرضه عمومی هلدینگ‌ها در بورس‌های خارجی از جمله امریکا، هند، ژاپن، هنگ‌کنگ، مالزی و غیره مصداق دارد و در عرضه اولیه شستا نیز مطالعات تطبیقی لازم توسط بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. البته در عرضه‌ی عمومی شرکت‌های هلدینگ نکات و الزامات بیشتری خصوصاً در ارتباط با شرکت‌های زیرمجموعه و وابسته به هلدینگ نیز بررسی می‌شود، اما اصل موضوع عرضه عمومی هلدینگ دارای پشتوانه علمی و بلااشکال است. در مجموع باید گفت که عرضه عمومی شستا، جنبه‌های مثبت بسیاری دارد و از یک سو بر استقبال سرمایه‌گذاران از بازار سرمایه، افزایش مقیاس بازار سرمایه در اقتصاد ملی، افزایش عمق و نقدشوندگی معاملات اثر مفید خواهد داشت و از سوی دیگر در ارتقای شفافیت شستا و افزایش اعتبار ملی و بین‌المللی آن به عنوان شرکتی که حائز شرایط پذیرش در بورس اوراق بهادار تهران است، اثر بسیار مطلوبی دارد.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *