خانه سخن سردبیر نقش بازار سرمایه در اقتصاد
نقش بازار سرمایه در اقتصاد
0

نقش بازار سرمایه در اقتصاد


یکی از سؤالاتی که اخیراً پس از افزایش ورود سرمایه‌گذاران به بازار سرمایه و نیز نقش‌آفرینی مثبت بازار سرمایه در کمک به تأمین کسری بودجه دولت حتی در میان افراد تحصیل‌کرده مورد بحث و تبادل‌نظر است این است که نقش و کارکرد اصلی بازار سرمایه در اقتصاد چیست. دانستن این نقش، زیربنای پاسخ بسیاری از سؤالات در رابطه با وظایف دولت در قبال بازار سرمایه، نقش ارکان بازار سرمایه و حتی حکم معامله در بازار سرمایه در شرع مقدس اسلام است. ازاین‌رو، در این نوشتار کوتاه به مهم‌ترین نقش‌های بازار سرمایه در اقتصاد پرداخته می‌شود. در ابتدا لازم است بدانیم بازار سرمایه در کجای اقتصاد کلان قرار می‌گیرد. در یک تعریف سنتی، بازارها را در اقتصاد به دو دسته تقسیم می‌کنند: یکی بازار مالی که در آن ابزارهای مالی معامله می‌شود و دیگری بازارهای غیرمالی که موضوع معامله در آن‌ها کالاها، خدمات و به‌طورکلی ابزارهای غیرمالی است. بازار مالی نیز به دو بخش تقسیم می‌شود: یکی بازار پول که در آن ابزارهای مالی کوتاه‌مدت مورد معامله قرار می‌گیرند و دیگری بازار سرمایه که بازاری برای معاملات ابزارهای مالی بلندمدت است. مهم‌ترین ابزارهای مورد‌معامله در بازار سرمایه، اوراق بدهی، سهام و ابزارهای مشتقه هستند. معاملات این ابزارها نیز به بازار اولیه و بازار ثانویه تقسیم می‌شود که هر کدام از این بازارها نقش خاص خود را دارند. بازار اولیه به انتشار اولیه ابزار مالی گفته می‌شود که در واقع معامله میان ناشر و سرمایه‌گذار انجام می‌شود. نقش بازار ثانویه نیز فراهم کردن نقدشوندگی برای اوراق و ابزارهای مالی است؛ به این معنی که معامله‌کنندگان در بازار ثانویه کسانی هستند که نیاز به پول نقد دارند و اقدام به عرضه اوراق تحت مالکیت خود می‌کنند و تقاضاکنندگان، سرمایه‌گذارانی هستند که وجه نقد مازاد دارند و قصد دارند آن را سرمایه‌گذاری کنند.
مهم‌ترین نقش بازار سرمایه تأمین مالی است. سازوکار بازار سرمایه باعث انتقال وجوه از آن دسته از عاملان اقتصادی که مازاد پس‌انداز دارند، به واحدهایی که با کمبود منابع یا کسری پس‌انداز مواجه هستند، می‌شود. در واقع بازارهای سرمایه با تجمیع سرمایه‌ها و هدایت آن برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید، تأمین منابع مالی برای شرکت‌های کارآفرین را رقم می‌زنند که نتیجه آن رشد فناوری و تجاری شدن ایده‌های نوآورانه و در نهایت بهبود رشد اقتصادی است. به‌عبارت ‌دیگر، این انتقال وجوه به واحدهای اقتصادی باعث می‌شود بنگاه‌ها و واحدهای اقتصادی بتوانند طرح‌ها و پروژه‌هایی را اجرا کنند که توجیه اقتصادی داشته و منجر به ایجاد امکانات سرمایه‌گذاری مولد شوند و در نتیجه مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کنند. در واقع بازار سرمایه نقش تجهیز منابع از پس‌اندازهای کوچک و پراکنده و تخصیص بهینه‌ی سرمایه جهت رشد بنگاه‌های اقتصادی را ایفا می‌کند. عمده‌ی نقش تأمین مالی در بازارهای سرمایه از طریق بازار بدهی انجام می‌شود.

علت این امر آن است که در اکثر کشورها تأمین مالی از طریق اوراق بدهی می‌تواند هزینه کمتری برای بنگاه‌ها داشته باشد که این امر از این حقیقت نشأت می‌گیرد که سود پرداختی برای تأمین مالی صورت‌گرفته از طریق اوراق بدهی، جزء هزینه‌ها به حساب آمده و از رقم درآمد مشمول مالیات کسر می‌شود و از این لحاظ، بهره پرداختی حقیقی کاهش می‌یابد. از طرف دیگر، وقتی که بنگاه برای اجرای پروژه‌های خود اقدام به تأمین مالی می‌کند، تمایل دارد به‌جای انتشار سهام جدید از اوراق بدهی استفاده کند؛ چراکه سهم دارندگان اوراق بدهی از راه‌اندازی پروژه جدید، یک رقم ثابت و معادل نرخ بهره پرداختی است، اما دارندگان سهام جدید، در تمامی بازدهی پروژه به نسبت سهام تحت مالکیت خود، شریک خواهند شد. ازاین‌رو، مالکان فعلی بنگاه در وهله‌ی اول تمایل خواهند داشت که از طریق اوراق بدهی، تأمین مالی پروژه‌های جدید خود را انجام دهند. به همین دلیل، اگرچه انتشار اولیه سهام و افزایش سرمایه از محل آورده نیز راهی برای تأمین مالی بنگاه‌ها است، اما سهم تأمین مالی از طریق اوراق بدهی، بالاترین سهم در بازارهای سرمایه است.

لازم به ذکر است که نقش اصلی بازار سرمایه در تأمین مالی، در بازار اولیه ایفا می‌شود و بازار ثانویه که در آن اوراقی که از پیش منتشر شده‌اند مورد معامله قرار می‌گیرند، منجر به تأمین مالی نمی‌شود؛ اما باید توجه داشت که عدم وجود بازار ثانویه، سبب حذف نقدشوندگی ابزارهای بازار سرمایه می‌شود و در چنین شرایطی، تأمین مالی از طریق بازار اولیه نیز به‌شدت کاهش خواهد یافت؛ چراکه سرمایه‌گذار نمی‌تواند در صورت نیاز، اوراق خود را به پول نقد تبدیل کند. ازاین‌رو، معاملات در بازار ثانویه نیز به‌صورت غیرمستقیم به تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کمک می‌کند. در اینجا، یکی دیگر از نقش‌های بازار سرمایه مشخص می‌شود که همان فراهم کردن نقدشوندگی است. همان‌طور که گفته شد، قدرت نقدشوندگی اوراق بهادار از مهم‌ترین عوامل تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران برای خرید اوراق بهادار است. ابزارهای مورد‌معامله در بازار سرمایه از نقدشوندگی بالایی برخوردارند که این موضوع منجر به افزایش سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه می‌شود. از طرفی، بازار سرمایه از طریق کاهش هزینه‌ی جستجو و هزینه‌ی کسب اطلاعات که هزینه‌های اصلی در معامله تمامی کالاها، خدمات و ابزارهای مالی هستند، هزینه‌های معاملات را به‌طور قابل‌توجه کاهش می‌دهد که این امر نیز در بهبود نقدشوندگی ابزارها تأثیر به‌سزایی دارد.
کارکرد دیگر بازار سرمایه، کمک به فرآیند کشف قیمت است. کشف قیمت فرآیندی است که طی آن، قیمت بازار از طریق تعامل بین خریداران و فروشندگان تعیین می‌شود. فرآیند کشف قیمت در بازارهای مالی زمانی به‌درستی انجام می‌گیرد که شرایط رقابت بر بازار حاکم بوده و اطلاعات به‌موقع، دقیق و شفاف در اختیار سرمایه‌گذاران قرار گیرد. در این شرایط، عرضه و تقاضای وجوه و سرمایه، قیمت را تعیین می‌کند و قیمت تعیین‌شده‌ی بازار بهترین راهنما برای عرضه‌کنندگان وجوه یعنی پس‌اندازکنندگان، سرمایه‌گذاران و تقاضاکنندگان وجوه یا سپرده‌پذیران خواهد بود. بنابراین، اگر بازار سرمایه، بازاری کارا باشد و خریدوفروش دارایی‌های مالی از طریق سرمایه‌گذاران با توجه به تجزیه‌و‌تحلیل‌های لازم انجام شود، می‌توان انتظار داشت که قیمت‌های موجود در بازار به قیمت‌های واقعی (ارزش ذاتی) بسیار نزدیک باشد که نشان‌دهنده‌ی کشف قیمت کارا در بازار سرمایه است.
نکته مهم دیگر اینکه، شرکت‌ها برای پذیرش در بورس باید الزامات متعددی را رعایت کنند که از آن جمله می‌توان به انتشار دقیق صورت‌های مالی در زمان‌بندی‌های از پیش تعیین‌شده اشاره کرد. این الزامات منجر به ارتقای سطح حاکمیت شرکتی خواهد شد که بهبود ساختار شرکت‌ها و بهره‌وری آن‌ها را به‌دنبال داشته و در نهایت منجر به افزایش نرخ رشد اقتصادی می‌شود. علاوه بر این، بازارهای سرمایه نقش نظارتی قوی و مهمی برای شرکت‌های بزرگ دارند. این بازارها با عمومی کردن اطلاعات، تشویق شرکت‌های موفق و تنبیه شرکت‌های زیان‌ده، این نقش نظارتی را ایفا می‌کنند؛ لذا از بسیاری از سیستم‌های نظارت بوروکراتیک، مؤثرتر عمل می‌کنند. همچنین، ازآنجاکه تقارن نداشتن اطلاعات باعث می‌شود مؤسسات وام‌دهنده اطلاعات کافی از کیفیت شرکت وام‌گیرنده نداشته باشند، این نقش بازارهای سرمایه تأثیر مهمی در کاهش شکست‌های بازار در بخش وام و اعتبارات خواهد داشت.
تحلیل اطلاعات و افزایش شفافیت اطلاعات، دیگر کارکرد بازار سرمایه است که تأثیر به‌سزایی در افزایش کارایی دارد. بیشتر اطلاعات موجود در بازارهای سرمایه از طریق قیمت‌های منتشرشده منعکس می‌شوند. حتی افرادی که فرآیند پرهزینه‌ی ارزیابی بنگاه‌ها و مدیران و شرایط بازار سهام را طی نکرده‌اند، می‌توانند قیمت‌های سهام را که منعکس‌کننده‌ی اطلاعاتی است که دیگران به‌دست آورده‌اند، مشاهده کنند. انتشار و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات با کمک بازارهای سرمایه باعث می‌شود سرمایه‌گذاران به‌منظور به‌دست آوردن اطلاعات، هزینه‌هایی را پرداخت کنند. اقتصادی شدن کسب اطلاعات درباره‌ی فرصت‌های سرمایه‌گذاری نیز به تخصیص بهتر منابع منجر می‌شود.
همچنین بازار سرمایه، امکان تسطیح بین‌دوره‌ای مصرف خانوارها و مخارج بنگاه‌ها را فراهم می‌کند و خانوارها و بنگاه‌ها را قادر می‌سازد که ریسک را به اشتراک بگذارند. بازارهای سرمایه امکان ایجاد سبدهای سرمایه‌گذاری را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کنند تا امکان تنوع در سرمایه‌گذاری داشته باشند. ایجاد تنوع در سبدهای سرمایه‌گذاری منجر به کاهش ریسک می‌شود، چراکه سرمایه‌گذاری در یک سبد از دارایی‌ها باعث می‌شود تا زیان در بعضی از سرمایه‌گذاری‌ها از طریق کسب سود ناشی از بقیه‌ی سرمایه‌گذاری‌ها جبران شود. نوع دیگری از مدیریت ریسک که ابزارهای آن در بازار سرمایه فراهم است، پوشش ریسک از طریق سرمایه‌گذاری در ابزارهای مشتقه است. در واقع ابزارهای مشتقه یکی از نیازهای اساسی سرمایه‌گذاران و مدیران پرتفوی در بازار سرمایه است که به‌وسیله‌ی آن‌ها می‌توانند ریسک پرتفوی خود را نسبت به نوسانات قیمت، پوشش دهند.

در میان ابزارهای مشتقه، ابزارهای مشتقه مبتنی بر شاخص نوعی از این ابزارها هستند که به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهند خود را نسبت به ریسک سیستماتیک پوشش دهند. این کارکرد به‌طور خاص برای ترغیب سرمایه‌گذاران خارجی به سرمایه‌گذاری در یک کشور با نوسانات زیاد، لازم و ضروری است. این ابزارها کارکردهای دیگری نیز دارند که از آن جمله می‌توان به فراهم کردن امکان آربیتراژ اشاره کرد که نتیجه‌ی آن حذف سریع فرصت‌های آربیتراژی و بهبود در کشف قیمت است. همچنین ابزارهای مشتقه از ویژگی‌های منحصربه‌فرد دیگری مثل فراهم کردن امکان کسب سود از بازار نزولی، ویژگی اهرمی، کارمزدهای معاملاتی پایین و معافیت مالیاتی نیز برخوردارند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *